شاهد توحيدی
تاكنون چهار جلد از مجموعه «تاريخ شفاهي و تصويري ايران معاصر» از سوي مؤسسه كتابخانه ملي جمهوري اسلامي به زيور طبع آراسته و روانه بازار نشر گشته است. بهانه اين معرفينامه، يكي از اين مجلدات است كه طي آن دكتر سيد حسين نصر در گفتوشنودي تاريخي و بلند، به بيان خاطرات سياسي و فرهنگي خود پرداخته است. هرچند «حكمت و سياست» به عنوان نام اين مجموعه انتخاب شده، اما خواننده خود بايد دريابد كه امكان همزيستي اين دو عنصر در منظومه فكري دكتر نصر وجود دارد يا خير؟
ناشر اين مجموعه تاريخي در ديباچهاي بر اين اثر، درباره ضرورتهاي تدوين اينگونه آثار آورده است:«تاريخ معاصر ايران، به رغم حادثهنگاريها و خاطرهنويسيهاي فراوان، هنوز چنانكه بايد در گفتمان فهم تاريخي و مطالعات انتقادي تاريخي» جاي نگرفته است. بازگوييها و بررسيهاي رخدادها و حوادث تاريخي معاصر، گاه با پيشفرضها، تصورات قبلي و قالبي، جهتگيريهاي سياسي و نگاههاي پسيني به وقايع پيشين و گاه با گريز از ورود به مسائل دشوار و پيچيده سياسي همراه بوده است كه نهايتاً به تحقيقات مرده و پيشپا افتاده تاريخي از سوي نهادها و مراكز پژوهشي رسمي بيشتر ميدان و سر و سامان داده است تا مطالعات انتقادي تاريخ معاصر حاصل اين تأخير و تأخر فرهنگي و علمي در زمينههاي مطالعه و نقل و نقد تاريخي آن شده است كه در برخي موارد صورت زباني تحولات جامعه ايراني كه بزرگترين انقلاب مردمي دهههاي پاياني قرن بيستم را رقم زده است و به نام خدا به دنياي انديشه سياسي معاصر، ورودي تأثيرگذار داشته است، بيش از خود از سوي ديگران به ميان آيد و مباحث مهم تاريخ معاصر ايران در قالب اسناد، تاريخ شفاهي و خاطرات، توسط مراجع و دستگاههاي رسمي و غيررسمي در خارج از ايران بيش از داخل كشور صورت مكتوب و مضبوط به خود بگيرد. در اين نوع تحقيق كه بهرغم پيشينه نسبتاً طولانياش در جهان، عمر بسيار كوتاهي در ايران دارد، بايد به روششناسي پژوهش و لوازم آن وفادار بود و پذيرفت كه:
1ـ محقق تاريخ شفاهي به اعتبار دغدغه و دانش و مهارت لازم بتواند با طرحي ازپيشتعيين شده يافتههاي اجمالي خود را در باب«فرد»، «نهاد» و يا «رخدادي» تاريخي در فرآيند گفتوگويي آزاد و بينالاذهاني به تفصيل و تكميل نزديك كند و به وادي پراكندهكاري و پراكندهكاوي نيفتد.
2ـ مطالعات پيشيني و شواهد متقن در فرآيند تحقق تاريخ شفاهي به جاي پيشداوريها و همسوييها و ناهمسوييهاي نابجاي محقق با متن بنشيند.
3ـ پژوهشگري و پژوهش در اين نوع تحقيق با «رخدادها» سر و كار ندارد، دستمايه او تعبير كنشگران از وقايع و رويدادهاست، از اين رو اساساً كار تاريخ شفاهي در شمار«تأويل» و تفسير است.
4ـ نقل خاطرات كنشگران در رخدادهاي تاريخي، چه آنجا كه معطوف به «خود» است و چه مربوط به غير، نهايتاً به ميدان آوردن يك شاهد و سند است و نه بيشتر كه به دانش بينالاذهاني ميافزايد ولي الزاماً مستند هر نقل و نقدي نميشود. اين وظيفه هر محقق است كه براي تبديل اين سند و شاهد به مستندي معتبر در تاريخ شفاهي پژوهشهاي بعدي را سامان دهد و پروژه را در يك جا متوقف نسازد.
5ـ در پيدايش هر متني از تاريخ شفاهي، كنشگر در مقام «اطلاعرسان» است كه كار محقق ثبت و ضبط بدون پيرايه و آرايه سخن و سند و تصوير اوست. پس از آن بايد به دانش و توانش مخاطبان اعتنا كرد كه امكان فهمها و تعبيرهاي متفاوت با گفتارها و نوشتارهاي كنشگران را در تاريخ فراهم ميكنند.»
ديباچهنويس اين اثر در بخش ديگري از نوشتار خود، درباره چند و چون آفرينش اين اثر تاريخي افزوده است:
«سازمان اسناد و كتابخانه مليايران در فرآيند تكوين و توسعه خود، دامنه توجه به مطالعات تاريخي را به طور عام و تاريخ شفاهي را به طور خاص گستردهتر كرده است. سابقه كار در اين حوزه به بهمنماه سال1371 برميگردد كه ادارهاي به نام آرشيو شفاهي در مديريت خدمات آرشيوي اين نهاد آغاز به كار كرد و پس از آن كوشش شد تا بر پايه سه موضوع افراد، رخدادها و نهادهاي مؤثر در تاريخ معاصر ايران مصاحبههاي كارشناسانه به انجام رسد. حاصل كار تا كنون بيش از2500 ساعت مصاحبه با620 شخصيت تأثيرگذار تاريخي است كه بخشي از آنها در قالب كتابهاي مستقل يا فصلنامه گنجينه اسناد منتشر شده است؛ البته بايد بر اين تلاشها، برگزاري همايشها، نشستها و نمايشگاههاي تخصصي در باب شفاهي و نيز فراهم ساختن مقدمات تأسيس پژوهشكده ملي تاريخ شفاهي و تصويري ايران را نيز افزود. آنچه اينك پيش روست، بخشي از صورتي ديگر در اهتمام به تاريخ شفاهي ايران است. پروژه تاريخ شفاهي و تصويري ايران در عصر پهلوي دوم كه به همت پژوهشگري جوان و پردغدغه به انجام رسيده است مهمترين و بزرگترين پروژه تاريخ شفاهي ايران در نوع خود و مجموعهاي از دهها گفتوگوي پژوهشي با تصميمسازان و بازيگران اصلي عصر پهلوي دوم است كه پس از حدود14 سال پيگيري و تلاش در خلال صدها ساعت مصاحبه صوتي و تصويري و گردآوردن دانه به دانه هزاران سند تاريخي گنجينه بينظير و دست اولي از تجارب، كاميابيها و ناكاميهاي حكومتداري در ايران تبديل شده است. در اين مجموعه همكاريها و مساعدتهاي جمع بزرگي از پژوهشگران و ايرانشناسان و مورخان فرهيخته در داخل و خارج از كشور با حمايت نهادهاي معتبر فرهنگي و پژوهشي اين مهم را ميسر ساخته تا در قالب64 عنوان مصاحبه تفصيلي با مهمترين و تأثيرگذارترين كنشگران و تصميمسازان سياسي، فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و نظامي دوران پهلوي دوم تدوين شود. در واقع اين مجموعه پژوهشها را ميتوان پارهاي از فرهنگ اسلامي و ايراني در طول تاريخ دانست كه در آن نه تنها سخنان مخالفان همواره شنيده شده بلكه به گونهاي در تاريخ نيز مانده است. در اين ميراث درخشان اسلامي، حق داوري به جان گزينشگران به رهگذران و مخاطبان تاريخ سپرده شده است تا آنان سرهها را از ناسرهها جدا سازند. پس اين سنتها و عبرتهاي تاريخياند كه نقدها را عيار ميگيرند نه واهمه از نقلها و روايتهاي تاريخي بر اين پايه. در اين پروژه نيز چنين پيش آمد كه باب نقد بخش مهمي از تاريخ معاصر ايران گشوده شود تا جامعه امروز ما بتواند در پرتو آن فهم تاريخي توان خويش را با درك اينكه چرا رژيم پهلوي در برابر انقلاب شكوهمند مردم ايران و معمار فقيد آن حضرت امام خميني(ره) فروپاشيد و چرا بايد فروميپاشيد مسئله مهم امروز ماست. تاريخ آموزگار جامعه است و بايد در پرتو دانش اين معلم به قدرت نقد و فهم انتقادي در اين باب و هر باب تازه ديگر دست يافت.»