مدتي بود که زمزمههايش بر سر زبانها افتاده بود. باورش اما کار سادهاي نبود. جدايي اينيستا بعد از 22 سال از جمع آبيواناريها چيزي شبيه به يک شايعه بود که با اشکهاي او در فينال کوپادلري مشخص شد به واقعيت نزديکتر است، خصوصاً که پدرش هم عنوان كرد كه بايد به تصميم او احترام گذاشت، تصميمي که ديگر کاملاً مشخص بود حکايت از جدايي مردي دارد با کارنامهاي قطور از موفقيت که سلطه در لاليگا تا پيروزي در فينال ليگ قهرمانان و قهرماني جام جهاني با اسپانيا تنها بخشي از آن است.
اکتبر گذشته بود که اينيستا قراردادش را تا «پايان عمر» با بارسا تمديد کرد، اما پيشنهاد باشگاه چيني چونگ کينگ ليفان او را بر آن داشت تا تصميمش را تغيير دهد و راهش را از آبي و اناريها جدا کند.
ديگر وقت رفتن است
شب قهرماني آبيواناريها در جام حذفي اسپانيا، اما خبر تأييد نشد. اينيستا با چشماني اشکبار همه چيز را به آيندهاي نزديک موکول کرد، اما جمعه بار ديگر چشمهايش خيس شد، وقتي در کنفرانس خبري رودرروي خبرنگاران نشست تا رسماً جدايياش از جمع کاتالانها را اعلام کند: «تصميم سختي بود. خيلي سخت، اما با دقت و فکر زياد آن را گرفتم. بارسا برايم بهترين تيم دنياست و خوب ميدانم براي اينکه سالها بتوانيد در آن بازي کنيد چه چيزهايي لازم داريد. ميدانم بازيکن اين تيم بودن، کاپيتان آن بودن و مسئوليت آن چه معنايي دارد، اما اگر بخواهم با خود و باشگاهي که همه چيز به من داد صادق باشم، درک ميکنم که دوران من امسال به پايان ميرسد. باشگاهي که از 12 سالگي پذيراي من بود، شايستگي اين را دارد که هميشه بهترين بازيهاي مرا ببيند، همانطور که تا به حال اينطور بوده، اما درک ميکنم که در آيندهاي نزديک ديگر نميتوانم از نظر بدني و ذهني، بهترين بازيهايم را ارائه دهم، پس اين آخرين فصل حضورم در اينجاست. اين تصميم سختي بود. در تمام طول زندگيام اينجا بودم و خداحافظي با خانه و زندگي کاري سخت و پيچيده است، اما اين قانون زندگي است و با جلوتر رفتن شرايط دشوارتر خواهد شد و اين شايسته من و بارسا نيست و مايلم پيش از پاياني تلختر خودم داستان را به پايان ببرم، اما خيلي خوشحالم و متشکر از آنهايي که اجازه دادند در کنارشان به آدم بهتري تبديل شوم و هواداراني که هرچه دارم از آنهاست و خانوادهاي که 22 سال قبل با ماشين با هم به اينجا آمديم و حالا نيز اينجا هستند.»
محصولي پربار
محصول بزرگ آکادمي لاماسيا که به نوعي بيانگر سبک و فرهنگ فوتبالي بارسلونا بود با قهرماني در اين فصل لاليگا براي نهمين بار در لباس بلوگرانا موفق به فتح اين جام شد. اينيستا الهامبخش پيروزيهاي بزرگ اسپانيا در يورو 2008، جام جهاني 2010 و يورو 2012 بود و گل تاريخي او در 11 جولاي 2010 در ژوهانسبورگ برابر هلند باعث بيداري يک ملت شد. موفقيتهايي که ميتوان با عنوانهاي جادوي فينال ليگ قهرمانان، تکيه بر بام جهان، فتح لندن با گل دقيقه 90، پادشاهي در اروپا و راهيابي به قلب تاريخ در برنابئو از آن نام برد.
حقي که به حقدار نرسيد
جدايي اينيستا که 32 جام در 22 سال حضورش در بارسا به دست آورده بود بازتابهاي گستردهاي داشت، اما جالب اظهارنظر رئاليها در خصوص اين بازيکن بود. زيدان، سرمربي کهکشانيها پس از انتشار رسمي اين خبر گفت: «شما اگر فوتبال را دوست داشته باشيد ديدن خداحافظي بازيکني چون اينيستا دشوار است. ما نه در مورد کاپيتان بارسا که يک ستاره عرصه فوتبال حرف ميزنيم، ستارهاي که حداقل در سال 2010 و بعد از فتح جام جهاني، لايق توپ طلا بود و البته فردي قابل احترام که در دو، سه ديداري که با او داشتم متوجه اين مسئله شدم.» راموس هم با زيدان موافق است. کاپيتان رئالمادريد مدعي شد که اگر نام اينيستا، آندرسينيو بود، دو توپ طلا ميگرفت: «اينيستا هشت قهرماني لاليگا و چهار قهرماني چمپيونزليگ در بارسا و يک قهرماني جام جهاني و دو قهرماني يورو به همراه تيم ملي اسپانيا به دست آورده، اما هيچگاه نتوانسته عنوان توپ طلا را از آن خود کند. او بين سالهاي 2010 تا 2012 کانديداي بردن اين جايزه بود، ولي به آن نرسيد. در حالي که اگر آندرس، آندرسينيو بود، دو توپ طلا ميبرد.» پپ هم که روزهاي خوب و پرافتخاري را زمان حضورش روي نيمکت بارسا با اينيستا داشته، معتقد است که او نه تنها معناي بارسلونا بلکه معناي فوتبال بود: «دوران حضور من در بارسا بدون اينيستا امکانپذير نبود. تماشاي فوتبال او باعث شد من بهتر فوتبال را درک کنم. نکته مهم عملکرد هميشه حرفهاي اينسيتا در زمين بود. آنچه که او در زمين ارائه داد، فراتر از آن چيزي بود که به دست آورد.»