بهنام صدقي
پدر و مادرها هميشه بايد اين فرصت را در اختيار بچههاي خود قرار دهند تا آنها اوقاتي را با خود تنها باشند. بچهها نيز بايد ياد بگيرند چگونه تنها باشند. از بچگي، كودكان را به كتابخواني و لذت حاصل از آن آشنا كنيد. بچههايي كه از مطالعه لذت ميبرند، بعدها هرگز احساس كسالت و بيهودگي نميكنند. كسي كه اين فرصت را مييابد تا به گوشه خلوتي پناه ببرد و مطالعه كند بر آنهايي كه از اين فرصت بيبهره هستند برتري دارد. بسياري از بچهها دائماً شكايت دارند كه حوصلهشان سر رفته و نميدانند كه اوقات فراغت خود را چگونه بگذرانند و براي همين از بيكاري نفرت دارند. اين احساس بچههايي است كه ميپندارند اين وظيفه سايرين است كه آنها را مشغول و سرگرم نگه دارند. آنها هميشه سرگرم فعاليتي بودهاند و اگر حوصلهشان سر ميرفته كسي بوده آنها را به بازي بگيرد و برايشان تلويزيون روشن كند، كتاب بخواند يا به پارك ببرد يا به نحوي ديگر اوقات فراغت آنها را پر كند. اين كودكي است كه هميشه انتظار كار و فعاليت از جانب ديگران دارد و اگر تنها بماند ناراحتي و نگراني بر او غلبه ميكند. بهتر است بچهها را آزاد بگذاريد تا به تنهايي بازي كنند. در واقع آنها را به اين كار تشويق كنيد. از خردسالي آنها را با كتاب، مجله و روزنامه آشنا كنيد، بگذاريد آنها براي اوقات فراغت تنهايي خود مونسي داشته باشند. خلوتگزيني، نه به مدت طولاني اهميت فوقالعادهاي در رفع نگراني دارد، زيرا بچهاي كه از كودكي آن را تجربه ميكند، وقتي تنها است احساس خطر و ناامني بر او غلبه نميكند و چيره نميشود. اين موارد و نكتههاي ديگري همچون پرهيز از خشم، ايجاد انضباط دروني در كودكان و... همراه با هم موجب تقويت اعتماد به نفس، خوداتكايي، تكامل روحي و شخصيتي و تربيت صحيح فرزندانتان ميشود. اين موضوع را با دكتر فرنگيس شريفي باستان، روانشناس باليني به بحث گذاشتهايم و او در اين گفتوگو نكاتي را مطرح كرده است كه خواندن آن براي والدين خالي از فايده نيست.
خشم، كارهاي تربيتي را خراب ميكند
خشم، ناشي از نينديشيدن است. تمام نزاعهاي تكراري و قديمي خانوادگي نيز از فكر نكردن سرچشمه ميگيرد. در مورد خشم هم همينطور است. ابتدا بايد خشم خود را فرو ببريد و شادابي را جايگزين عصبانيت كنيد تا الگوي مناسبي براي كودك باشيد. همواره فريادهاي خشمآلود بچهها براي اين بلند است كه اثر ميگذارد. اين غضبها ريشه در اختلالات عميق رواني ندارد. عصبانيت شديد بچه موجب ميشود توجه منفي كه در نهايت موجب تسليم پدر و مادر يا ديگران به خواستههاي او ميشود به دست آيد. وقتي در برابر خشم كودك خود تسليم شويد پيامي كه غيرمستقيم به او ميدهيد اين است كه آنچه لازم است براي رسيدن به مقصود خود انجام دهي و هر وقت خواستهاي داري بايد بيادبي و خشونت از خود نشان دهي. بچهها از سنين پايينتر اين درس را ميآموزند و اين شما هستيد كه نبايد از دوران طفوليت موجب تقويت اين نوع رفتارها در آنها شويد.
شما ميتوانيد به بچههاي خود كمك كنيد و به آنها بياموزيد كه خشم نميتواند وسيله ارتباط آنها با شما يا هر كس ديگر باشد. هيچ بهانهاي را نپذيريد و به كودك بياموزيد كه در كارها از عقل و خرد خود كمك بگيرد. بچهها بايد ياد بگيرند روي ذهنيات خود تسلط داشته باشند. در مقابل فرزندان نه خشمگين باشيد و نه تحت تأثير خشم آنان قرار بگيريد.
در فرزندانتان انضباط دروني ايجاد كنيد
تعريف انضباط دروني در فرهنگ ما چندان معلوم و معين نيست. نظم در رفتار دانشآموزان، نهادينه نشده است. اگر معلم از كلاس بيرون برود، تمام كلاس به هم ميريزد و بينظمي كامل حكمفروا ميشود. بهتر است بچههايي تربيت كنيد كه در بود و نبود معلم رفتار يكساني داشته باشند. مسلماً هميشه و در همه احوال معلم يا پدر و مادر همراه بچهها نيستند. اهميت انضباط دروني و ذاتي در دوران نوجواني آشكار ميشود. اگر بچهها همواره نيازمند آن باشند كه كسي بر اعمال آنها نظارت داشته باشد پس كردارشان ناشي از ترس است نه انضباط. اگر بچهها اين تجربه را دروني سازند كه انضباط همواره توسط آدم مقتدري به آنها تحميل شده، پيوسته نياز دارند كه افرادي به آنها بگويند: چگونه رفتار كنند؟ اگر شخصي مرتب مراقب آنها نباشد مرتكب اشتباه و كمكاري ميشوند. افرادي كه به علت ترس و به هنگام نظارت بر رفتار و كردارشان اعمال درستي دارند، در اصل يك عمر بينظم و ترتيب خواهند بود.
به انضباط به عنوان وسيلهاي كه به بچهها كمك ميكند تا به موازين اخلاقي و باطني دست يابند بينديشيد. موازيني كه سراسر عمر هادي و راهنماي آنها خواهند بود، اما براي به وجود آمدن انضباط دروني بايد بچهها بياموزند كه براي خود ارزش قائل باشند.
اجازه درد دل كردن به آنها بدهيد و بسيار زياد محبت كنيد و به آنها بگوييد دوستشان داريد و اگر مرتكب اشتباهي شدند از شما نترسند و درصدد حل مشكل باشند تا جبران كنند و راهنماييهاي لازم به عمل آيد. هر آرزويي داريد كه در فرزند شما باشد به صورت يك برچسب به او بچسبانيد و از برچسب زدنهاي زشت و بد جداً خودداري كنيد.
اگر بچهاي دروغگو است، با برچسب خوب براي مثال «قربون بچهام كه چقدر صادق و راستگو است» و تكرار آن خود به خود دروغگويي به صفت راستي و درستي تبديل ميشود. البته فراموش نكنيد كه اين موضوع نياز به زمان دارد. اگر با دروغگويي او برخورد كنيد و بگوييد: «چرا اينقدر دروغ ميگويي؟» هرگز او اين صفت ناپسند را ترك نميكند.
لذت بردن از لحظههاي زندگي را به كودك بياموزيد
به بچههاي خود كمك كنيد تا نسبت به شاديهاي بيمنتهايي كه در لحظات كنوني زندگي آنها نهفته است، آگاهي و هوشياري به دست آورند، چون بچهها از اين موهبت به طور ذاتي و طبيعي برخوردارند. كودكان اين توانايي شگفتانگيز را دارند كه به كلي در زمان غرق شوند و واقعاً در لحظه زندگي كنند، مگر آن كه ديگران به آنها بياموزند جز آنچه هستند باشند. چند بار اتفاق افتاده به بچهاي گفته باشيد: «هيچ معلوم هست تو داري چي كار ميكني؟» در اين حالت يكباره همه افكار بچه به هم ريخته ميشود.
بچهها بدون آنكه گذشت زمان را احساس كنند، ميتوانند ضمن عروسكبازي يا ساختن داستانهاي خيالي، غرق در لحظات شوند يا هنگام تماشاي يك پروانه يا چند مورچه، همه چيز را فراموش ميكنند و از آن لحظات به طور كامل لذت ميبرند. اگر بچهاي تكاليف مدرسه را با لذت انجام دهد و غرق در لحظه شود و با علاقه اتاقش را مرتب كند و كتاب داستان را با لذت بخواند و با شوق روي سجاده بايستد و نماز بخواند، ديگر نيازي به اجبار پدر و مادر نيست كه كودك چه كاري كند و چه كاري نبايد كند.
بچهها را سلامتگرا بار بياوريد
براي اينكه بچهها ميل به سلامتي و تندرستي داشته باشند بايد در درجه اول توجه خود را از بيماري به كلي برداريد و با نگرشي كه تسلط كافي بر بدن خود دارند، زندگي سالم و تندرستي داشته باشند. هميشه از توان، نيروي بدني و قدرت خود صحبت كنيد تا احساس تندرستي و سالم بودن در خودتان و سپس در فرزندتان ريشه بدواند. هيچ گاه در مقابل بچهها از درد و ناراحتي ناله و شكايت نكنيد. اگر تصميم داريد به جاي خوشحال بودن رنج ببرند، آن را بيصدا و آرام انجام دهيد. يك كلاس ورزش منظم، باعث علاقهمندي بچهها به ورزش ميشود. حتماً بچهها را به يك رشته ورزشي دلخواه خودشان بفرستيد تا با نشاط و شادماني در كلاس شركت كنند. خنده با تندرستي رابطهاي مستقيم دارد. خنده درمانبخش است. وقتي بچهها ميخندند در عروق خود مواد شيميايي لازم براي جلوگيري از بيماري و درمان بيماري را ترشح ميكنند اما هنگامي كه زندگي را با اين نگرش سپري ميكنند كه همه چيز جدي است و بايد به جاي خنديدن همواره گره به ابرو داشت، نه تنها از زندگي لذت نميبرند، بلكه باعث افت جسمي خود نيز ميشوند.
فرزندتان را با تفكر خلاق آشنا كنيد
خلاقيت يعني منحصر به فرد بودن و عمل كردن، يعني پديده نو و جديدي را به وجود آوردن. چند نمونه از تدابيري كه باعث خلاقيت در فرزندان ميشود عبارت است از: هر روز با تمرين صبر و شكيبايي در مقابل فرزندانتان به آنها بياموزيد كه از ديدگاه خود به مسائل نگاه كنند و در هر كار و مشكلي متكي به فكر و عمل شما نباشند. به كودك زمان بدهيد تا معماها و مشكلات خود را حل كند و خود روش درست را بياموزد. به خاطر داشته باشيد خلاقيت و خطر كردن از هم جدا نيستند. خطر كردن به معني خطر جاني نيست، بايد خطر منطقي، معقولانه و اصولي باشد. خطر كردن به منزله انجام دادن كاري نو و جديد است، يعني مبتكر بودن، تجربهاي را به آزمايش گذاشتن، عليه رسوم حاكم و قديمي برخاستن و هر چند يك بار در سرزمين ناشناختهها به كنكاش و جست و جو پرداختن. هر روز چند دقيقهاي وقت صرف صحبت كردن و گوش كردن حرفهاي او كنيد و احساسات و علايق او را بشنويد و تأييد كنيد. هرگز كودكان را به سكوت كردن وادار نكنيد. اگر ميخواهند آواز بخوانند يا حتي داد بزنند، آزاد هستند.
اگر شما آنها را آزاد بگذاريد، خود به خود آرامش را حاكم بر محيط ميكنند و هرازگاهي آواز ميخوانند. اما شما با جلوگيري از اين كار باعث ميشويد كه بچهها به سر و صداي خود ادامه دهند و با اين كار مزاحم ديگران ميشوند. هر چقدر بچهها را آزاد بگذاريد و محدود نكنيد، احساس آرامش بيشتر و ذهن آزادتري براي خلاقيت دارند.
فرزندان را معنويتگرا و شكرگزار بار بياوريد
چگونه فرزندتان ميتواند نيازهاي معنوي خود را تحقق بخشد و داراي آرمان و هدف الهي در زندگي باشد؟ هدف پدر و مادر در زندگي بايد بر اين اصل استوار باشد كه به فرزندان خود كمك كنند تا در زندگي هدف و مقصود الهي داشته باشند و از ايماني قوي براي دست يافتن به آرمانهاي والاي انساني و معنوي كمك بگيرند. درك اين مسئله بسيار حياتي است كه بدانيد براي آنكه بچهها داراي هدف و آرمانهاي والاي الهي و انساني باشند، بايد از انگيزههاي قوي برخوردار بوده و بدانند هر كاري براي رضايت پدر، مادر و ديگران، خشنودي خداوند را به دنبال دارد.
وقتي در زندگي هدف و مقصودي الهي داشته باشند، احساس امنيت و آرامش كرده و از زندگي در عالم هستي لذت ميبرند. به فرزند خود بياموزيد هر نعمتي را كه خدا به اشخاص ميدهد از روي رحمت و هر نعمتي نداده، از روي حكمت است. پس به دادهها و ندادهها شكرگزار باشد و اگر غم و غصهاي برايش به وجود ميآيد با ياد خدا آرامش بگيرد.
كيفيت زندگي فرزندان را بالا ببريد
تا آنجا كه ممكن است كيفيت زندگي را بالا ببريد و نه كميت زندگي را. چه بسا كه اگر كيفيت زندگي زياد شود كميت را جبران خواهد كرد. راستگويي را مهمترين پايه و ركن ميان خود و فرزندانتان قرار دهيد و به آنها بگوييد كه راستگو رستگار است. به بچهها بياموزيد كه غيبت كسي را نكنند، همچنان كه دوست داريد تا فرزندانتان در خداپرستي، عدالتخواهي، حقيقتجويي و نيكي سرآمد باشند. به آنها يادآور شويد كه از غيبت و بدگويي درباره كسي كه براي دفاع از خود حضور ندارد، اجتناب ورزند.
از همان كودكي بايد مواظب باشيد بچهها عصبانيت خود را مهار كنند. در هنگام عصبانيت كودك، به او محبت كنيد و او را در آغوش بگيريد و به او بفهمانيد كه ميتواني عصباني باشي و با بازگو كردن آن، خشم خود را كم كني. به طور منظم به افراد مستمند كمك كنيد و بچهها را به اين كار تشويق كنيد. در مورد اهميت بذل و بخشش نيز با آنها صحبت كنيد. قرآن خواندن و دعا كردن را به بچهها بياموزيد. داستانهاي زندگي پيامبران و امامان و افراد بزرگ را براي بچهها بخوانيد. با تشويق و تمجيد، نماز اول وقت را به شكل يك عشق و علاقه در خود و فرزندانتان تبديل كنيد. پس از صرف غذا، از تهيهكننده غذا تشكر كنيد و از خداوند كه چنين نعمتي را به شما ارزاني داشته شكرگزاري كنيد تا فرزندانتان از شما الگوبرداري كنند. همه كارها را با توكل به خدا آغاز و همين را براي بچهها بيان كنيد تا از نيت خوب شما باخبر شوند و فرزندان نيز چنين كنند.