محسن حدادي
اعتماد مردم به رسانه ملی این انتظار را ایجاد کرده که برای نیاز مخاطب در طول سال برنامهریزی مناسب تلویزیون صورت گیرد.
شايد نشانههاي زيادي براي تعطيل بودن سيستم مديريتي صداوسيما به خصوص تلويزيون وجود داشته باشد اما فقط به دو موردي كه در فروردين امسال مشاهده كردم، اشاره ميكنم.
اول: يك مجري، ظهر در برنامه مذهبي ولادت يك معصوم در يك شبكه سراسري ظاهر ميشود. فرداي آن روز همان مجري در مناطق مرزي، در حال اجراي يك برنامه ويژه راهيان نور است! يك روز ديگر هم او را در يك جُنگ اجتماعي، كنار ساحل خرمشهر ميبينيم؛ شب او را در يك برنامه تركيبي طنز و ساعتي بعد در يك برنامه زنده مشاوره خانواده و فردايش هم در برنامه كودك در شبكه پويا...
دوم: پنجشنبه شبي كه گذشت، 18 شبكه سيما را در ساعتهاي 10 و 11 شب مرور كردم! غير از تكرار برنامه دورهمي، تقريباً تلويزيون هيچ برنامه به دردبخوري كه مخاطب بنشيند و ببيند و لذت ببرد نداشت؛ آنهم شبي كه مردم يا زودتر به خانه آمدهاند يا اصلاً روز تعطيلشان بوده! اينها اصلاً به كنار، پنجشنبهاي كه گذشت شب ميلاد امام عزيزي بود كه همين تلويزيون با يك شوراي معارف، يك دهه و گاه يكماه برايش برنامهريزي ميكند كه كدام شبكه در چه ساعتي از چه كسي سخنراني و مداحي و مرثيه و برنامه ويژه پخش كند...
مايه تأسف است كه اين شورا و آن مديران و مجموعه رسانه ملي، امام حسين(ع) را فقط در محرم ميشناسند! شايد هم فصل بهار، تأثير شگرفي در مديران رسانه ملي گذاشته طوري كه بعد از پايان برنامههاي نوروزي، تلويزيون يكباره از برنامه تهي شد؛ گويي فروردين 15 روز است!