به گزارش خبرنگار ما، شامگاه 28تيرسال گذشته قاضي سجاد منافيآذر، بازپرس ويژه قتل دادسراي امور جنايي تهران با تماس تلفني مأموران كلانتري 160خزانه از قتل مرد ميانسالي در خانهاش حوالي محله عليآباد با خبر و همراه تيمي از كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي راهي محل شد.
تيم جنايي در راهروی آپارتمان مسكوني با جسد غرق در خون مردي به نام اكبر روبهرو شدند كه با اصابت ضربات متعدد چاقو به قتل رسيده بود. نخستين بررسيها حكايت از اين داشت مقتول در درگيري با پسر21سالهاش به نام ساسان به قتل رسيده است. همچنين مشخص شد ساسان كه معتاد به مواد مخدر روانگردان است ساعتي قبل از جنايت داخل كوچه با پدرش مشاجره لفظي داشته و پس از آن درگيري مرگبار را رقم ميزند. همسر مقتول به مأموران گفت: پسرم معتاد به مواد مخدر است. او آبروي خانواده ما را در محله زندگيمان برده بود. پدرش چند باري او را براي ترك به كمپ برده بود، اما ساسان پس از بيرون آمدن از كمپ دوباره شروع به مصرف مواد ميكرد. او هر روز به بهانههاي مختلف من و پدرش را اذيت ميكرد و از ما پول ميگرفت. به همين دليل هميشه با پدرش مشاجره لفظي داشت و گاهي هم درگيري فيزيكي داشتند. چند ساعت قبل از حادثه ساسان به زور از من پول گرفت و مواد خريد. وقتي پدرش متوجه شد با ساسان داخل كوچه درگير شد اما من ميانجيگري كردم و درگيري آنها پايان يافت. وي ادامه داد: ساعتي بعد من، شوهرم و دخترم داخل خانه بوديم كه ساسان از بيرون وارد شد. پدرش دوباره با ساسان درباره اعتيادش مشاجره كرد و گفت تصميم دارد او را براي ترك به كمپ ببرد كه ساسان به پدرش توهين كرد و با هم درگير شدند. وقتي درگيري آنها بالا گرفت ساسان با چاقو چند ضربه به پدرش زد و از خانه گريخت.
همزمان با انتقال جسد به پزشكي قانوني مأموران تحقيقات گستردهاي براي دستگيري پسر ناخلف آغاز كردند. بررسيها نشان داد قاتل پس از حادثه به مكان نامعلومي گريخته است.
در حالي كه تحقيقات براي دستگيري قاتل فراري ادامه داشت مأموران دريافتند ساسان در كمپ ترك اعتيادي در حوالي جاجرود بستري شده است. بدين ترتيب مأموران راهي كمپ ترك اعتياد شدند و قاتل فراري را روز پنجشنبه 30 فروردينماه پس از گذشت هفتماه از قتل بازداشت كردند.
متهم پس از دستگيري براي تحقيقات به دادسراي امور جنايي منتقل شد. وي در بازجوييها با اظهار پشيماني به قتل پدرش اعتراف كرد. متهم براي تحقيقات بيشتر به دستور قاضي منافيآذر در اختيار كارآگاهان پليس آگاهي قرار گرفت.
گفتوگو با قاتل
قبل از حادثه به چه كاري مشغول بودي؟
پيك موتوري كار ميكردم.
چند سال است كه معتاد شدي؟
چهار يا پنجسال قبل بود كه در رفت و آمد با دوستان ناباب، مواد را تجربه كردم و چند ماه بعد هم معتاد شدم.
درگيري با پدرت به خاطر اعتيادت بود؟
بله، اعتياد زندگيام را سياه كرد تا جايي كه قاتل پدرم شدم.
درباره شب حادثه توضيح بده؟
چند ساعت قبل از حادثه با پدرم داخل كوچه مشاجره كردم و بعد از آن از پاتوق مواد فروشان مواد خريدم و مصرف كردم. حال خوبي نداشتم كه به خانهمان رفتم. پدرم وقتي مرا در آن وضعيت ديد با من مشاجره لفظي كرد كه دقايقي بعد با هم درگير شديم. روي راهپلهها او مرا به زمين زد و پايش را روي گردنم گذاشت به طوريكه داشتم خفه ميشدم كه چاقوي كوچكي از جيب پدرم روي پلهها افتاد و من هم برداشتم و چند ضربه به او زدم. وقتي غرق در خون شد از ترس فرار كردم.
فكر ميكردي پدرت به قتل برسد؟
نه. من فكر كردم زخمي شده و از ترس با موتور سيكلتم فرار كردم تا اينكه پنجروز بعد با مادرم تماس گرفتم و فهميدم پدرم به قتل رسيده است. خيلي ترسيدم و از تهران فرار كردم.
به كجا فرار كردي؟
با موتورسيكلتم به شهرستان آمل رفتم. مدتي داخل پاركي چادر مسافرتي زدم و زندگي كردم تا اينكه تصميم گرفتم به داخل جنگل رفتم و در كلبه جنگلي دور افتادهاي زندگيام را ادامه دادم.
چرا كلبه جنگلي؟
به خاطر اينكه شناسايي ودستگير نشوم.
در اين مدت چه كار ميكردي؟
زمان فرار حدود 450 هزار تومان با خودم پول داشتم، اما براي خرجي زندگيام بعضي روزها با هويت جعلي داخل شهر بابل با موتورسيكلتم كار ميكردم.
چطوري دستگير شدي؟
خودم با مادرم تماس گرفتم و گفتم براي ترك اعتياد به كمپي در حوالي جاجرود آمدهام.
چرا تماس گرفتي؟
پس از حادثه عذاب وجدان گرفتم و پدرم هر شب به خوابم ميآمد به طوريكه از زندگي خسته شده بودم. از طرفي هم از كارم پشيمان بودم تا اينكه تصميم گرفتم به كمپ بروم و بعد از ترك اعتيادم خودم را به پليس معرفي كنم.
حرف آخر؟
خيلي پشيمان هستم.