بيش از 3 هزار نفر از فعالان تشكلهاي دانشجويي و حوزوي فعلي و سابق سراسر كشور در آستانه 40 سالگي انقلاب اسلامي با صدور نامهاي خطاب به رهبر معظم انقلاب ضمن ارزيابي نقاط ضعف و قوت كشور، راهكارهاي خود را براي بهبود شرايط فعلي و تحقق اهداف انقلاب اسلامي در آستانه ورود به دهه پنجم انقلاب مطرح كردند.
در اين نامه با تحليل و ارزيابي شاخصهاي كلان اداره كشور، ضمن برشمردن برخي دستاوردها و نقاط ضعف نظام جمهوري اسلامي طي 40 ساله اخير، نگاهي نسبتاً جامع پيرامون وضعيت كشور و نظام اسلامي در آستانه ورود به دهه پنجم از حيات خود تصوير شده است. امضاكنندگان پرشمار اين نامه يگانه راه حل افزايش موفقيتها و رفع نقاط ضعف را تداوم مدل «جمهوري» «اسلامي» با تأكيد بر ضرورت پايبندي حقيقي مسئولان نظام ديوان سالار كشور به آرمانهاي انقلاب 57 و استفاده از جوانان مؤمن و انقلابي و آرمانخواه نسل سوم و چهارم انقلاب اسلامي در مسئوليتهاي خطير كشور ميدانند. در ابتدا و در قالب بندهايي جداگانه و مبسوط، به تحليل و ارزيابي دو شاخص رشد مردم در ابعاد گوناگون ديني، سياسي، تحليلي و ... و ظهور جوانان مومن انقلابي به عنوان مهم ترين شاخصهاي ارزيابي 40 ساله نظام اسلامي پرداخته شده است. در ادامه و در قالب بندهايي جداگانه به صورت اجمالي به ارزيابي شاخصهاي عدالت، آزادي، استقلال و استكبارستيزي در سايه اسلام در كشور پرداخته شده و با ذكر پارهاي مصاديق، پيشرفتهاي كشور در 40ساله اخير در اين شاخصها را برشمرده است. همچنين امضاكنندگان نامه با ذكر اين نكته كه ما بايد در مسير انقلاب به تحولات بزرگتر بينديشيم و ضعفهاي جدي و كژكاركردهاي نظامات كنوني ديوان سالاري كشور را اصلاح كنيم به ذكر پارهاي از نقاط ضعف نظام ديوان سالار پرداخته و خواهان اصلاح برخي ساختارهاي كهنه فسادخيز، تقويت اقتصاد ملي با نسخههاي بومي، نجات قوه قضا از ساختارهاي بوروكراتيك بزرگ و ناكارا و برخورد قاطع و فوري و فارغ از سياست زدگي جناحي با مفسدين، باز طراحي اساسي برخي دستگاههاي فرهنگي دولتي و حاكميتي بر پايه تفكر انقلابي و ايده حكومتي مردم سالارانه امام (ره)، استقرار شفافيت در كشور، ساماندهي فضاي مجازي يله و رها شده، بهبود ساختار انتخاباتي در جهت انتخاب مديران بهتر و نه بازيگران بهتر و كاهش اثرات ابزارهاي پروپاگاندا و ... شدهاند.
باورهاي غرب زده لايهاي از مديران، عدم باور توان مردمي و داخلي، اتكاي بودجه كشور به نفت، اشرافيت برخي و مردمي نبودن برخي مسئولين، قبيله گرايي جناحهاي سياسي، قرائتهاي التقاطي و غيركارشناسانه از دين و اصرار بر فهمهاي ناقص در بين برخي جناحها و مسئولين و... زخمهاي كهنه و مشكلات اساسي ديگري است كه به صورت گذرا به آنها اشاره شده است.
اين نامه تحليلي نسبتاً جامع از جريانات سابقاً انقلابي و آرمانخواه اما في الحال بريده و نااميد از انقلاب را با ذكر اشتراكات تحليلي آنها ارائه نموده است. در ادامه با رد برخي تصويرسازيهاي غيرواقعي ارائه شده توسط جرياني نورسيده اما خسته و بريده از انقلاب و ضمن تأكيد بر تكراري و مسبوق به سابقه خواندن اينگونه تصويرسازي ها، راه حل نهايي ارائه شده توسط آنها را سياسي، غيرواقعي، غيرساختارمند و فردمحور دانسته و آن را ناشي از درك غلط آرمانهاي انقلاب 57، نظام اسلامي و مردم ميداند. جرياني كه فرصتهاي اصلاحي را از دست پر تلاش جناح انقلابي و مردم كشور ربود و در حاليكه در اداره يك قوه مجريه نتوانست بر مسير حق استقامت كند حالا داعيه نسخه پيچي براي كل اركان كشور را دارد، اينها و ذهنها و دلهايشان خود شايسته ترين موضوع براي اصلاح اساسي است.
نويسندگان اين نامه، اصلاح اساسي را امتداد و استمرار تحقق مردم سالاري ديني دانسته و اصلاح اساسي را خود «جمهوري» «اسلامي» ميدانند. به ثمر نشستن انقلاب، متوقف بر استقامت، صبر و التزام همه جانبه بر اصول اساسي اين نهضت است. امروز و پس از 40 سال ميتوان گفت كه در ساختارهاي سياسي، مردمسالاري ديني تثبيت شده و به بلوغِ خود نزديك ميشود اما هيچ يك از جريانهاي سياسي پايبند مردم سالاري ديني بر اساس قرائت امام (ره) نيستند. امروز براي مردم انقلابي ايران روشن است كه اصلاح اساسي نه معطلِ افراد بلكه موكول به اراده اصلاح و پيشرفت به دست مردم است.
امضاكنندگان نامه در انتها از آمادگي نسل جوان مؤمن انقلابي براي اصلاحات بنيادين و پيشبري انقلابي تر كشور به جاي مديريتهاي كهنه و تكراري و آزموده شده، سخن به ميان آوردهاند و تأكيد شده است كه برخلاف جرياناتي كه نسل جديد و تجديد نسل در سطوح گوناگون كارگزاري و مديريتي نظام را يك تهديد تلقي ميكنند بيان شده است چشم اميد انقلاب به همين نسلي است كه آحاد آن را نظام اسلامي، با خون جگر و با هزينههاي گزاف به موقف اخذ «مسئوليت» انقلاب رسانده است.