به گزارش خبرنگار ما، بيستوسوم تيرسال۹۴، مأموران پليس از مرگ مشكوك پسر جواني در يكي از بيمارستانهاي شهر باخبر و راهي محل شدند.
شواهد نشان داد ابراهيم 23ساله در يكي از روستاهاي فشافويه در جنوب تهران درجريان درگيري با يكي از بچههاي محل با ضربه شمشير مجروح شده و بعد از انتقال به بيمارستان فوت ميكند.
با انتقال جسد به پزشكي قانوني، بعد از گواهي شاهدان حادثه، تحقيقات فني براي دستگيري عامل قتل كه محمد 24ساله بود آغاز شد تا اينكه چند روز بعد از حادثه وي در منزل پدرياش شناسايي و بازداشت شد. محمد در پليس آگاهي با اقرار به جرمش در خصوص انگيزهاش گفت: «مقتول فحاشي كرد، من هم از او كينه كردم و او را كشتم.»
با اقرارهاي متهم و بازسازي صحنه جرم، پرونده بعد از صدور كيفرخواست به شعبه دوم دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد.
به اين ترتيب متهم روز گذشته از زندان اعزام و در همان شعبه به رياست قاضي زالي محاكمه شد. بعد از اعلام رسميت جلسه، مادر مقتول در حاليكه به شدت اشك ميريخت به متهم اشاره كرد و گفت: «او با پسرم دوست بود اما در حق رفاقت خيانت كرد و با بيرحمي پسرم را كشت و مرا داغدار كرد. حاضر به گذشت نيستم و برايش قصاص ميخواهم.» در ادامه پدر مقتول نيز درخواست قصاص كرد.
سپس متهم به دستور رياست دادگاه در جايگاه قرار گرفت و در شرح ماجرا گفت: «من و ابراهيم با هم بچه يك محل بوديم و يكديگر را ميشناختيم. آن روز از محل كار به خانه برميگشتم كه ابراهيم را در خيابان ديدم. بياختيار با هم چشم در چشم شديم و او شروع به فحاشي كرد. همين بهانه درگيري شد و مقتول همراه دوستانش به من حمله كرد و ابراهيم به صورتم سيلي زد. با دخالت اهالي محل درگيري تمام شد و من به خانه برگشتم اما در دلم كينه كردم.» متهم در ادامه گفت: «از عصبانيت تصميم گرفتم او را تنبيه كنم به همين دليل مشروب خوردم و شمشيري كه در خانه داشتم را برداشتم و سراغ ابراهيم رفتم. بين راه سه نفر از دوستانم را ديدم و ماجرا را با آنها در ميان گذاشتم. بعد از شنيدن حرفهايم آنها با چوب و چماق با من همراه شدند و به طرف پاتوق ابراهيم رفتيم. وقتي به محل رسيديم من به ابراهيم حمله كردم و دوستانم ما را تماشا ميكردند. آنها وارد درگيري نشدند و ضربهاي نزدند اما من عصباني بودم و در آن حال با شمشير يك ضربه به مقتول زدم.»
متهم در حاليكه سرش پايين بود در آخرين دفاعش گفت: «قبول دارم اشتباه كردهام اما باور كنيد شمشير را سالها بود كه در خانه نگه ميداشتم و ميدانستم تيغه آن كند است. به همين دليل آن ضربات كشنده نبوده و نميتوانسته باعث مرگ مقتول شود. وقتي ابراهيم روي زمين افتاد ما محل را ترك كرديم و دوستان ابراهيم خيلي دير او را به بيمارستان منتقل كردند.»
در پايان هيئت قضايي جهت صدور رأي وارد شور شد.