به گزارش خبرنگار ما، صبح ديروز كاركنان بيمارستان آيتالله كاشاني مرگ مشكوك پسر جواني را به مأموران پليس پايتخت خبر دادند.
لحظاتي بعد از اعلام اين خبر تيمي از مأموران پليس راهي بيمارستان شدند. مأموران در بيمارستان با جسد خونين پسر 17سالهاي به نام اشكان روبهرو شدند كه با ضربه قمه به رانش به قتل رسيده بود. نخستين بررسيها نشان داد مقتول به دست رقيب عشقياش به نام سروش به قتل رسيده است. مأموران دريافتند مقتول و يكي از دوستانش بامداد جمعه 24 فروردينماه پسر جوانی با نام سروش در حوالي فلكهچهارم خزانه درگير شده كه در جريان آن سروش، مقتول و دوستش را با قمه زخمي و فرار ميكند. با اعلام خبر قتل پسر جوان تيمي از كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي به دستور بازپرس ويژه قتل دادسراي امور جنايي تهران براي شناسايي و دستگير عامل حادثه وارد عمل شدند. دوست زخمي مقتول در تحقيقات پليسي گفت: مقتول چند سال قبل با زن جواني به نام فتانه آشنا شد. آنها با هم رابطه دوستانهاي داشتند به طوريكه به هم علاقه پيدا كردند و قرار بود با هم ازدواج كنند. از طرفي هم سروش، رقيب عشقي اشكان بود و آنها چند باري با هم مشاجره لفظي هم كرده بودند. آن شب اشكان، فتانه را با موتور سيكلتش به در خانهاش رساند و من هم همراه او بودم كه سروش با قمهاي به من و اشكان حمله كرد و بعد از اينكه هر دوي ما را زخمي كرد از محل گريخت. مأموران در ادامه فتانه را شناسايي و از وي درباره حادثه تحقيق كردند.
وي در بازجوييها گفت: لحظه حادثه من شاهد درگيري سروش با مقتول و دوستش بودم. او با قمه به آنها حمله كرد و هر دو را زخمي كرد و بعد هم فرار كرد. وي ادامه داد: من آرايشگر هستم و كارم كاشت ناخن است. سهسال قبل در حالي كه از شوهرم جدا شده بودم مغازه آرايشگري زدم. من براي تبليغ كارم به دفتر چاپ آگهي رفتم و چند تراكت و آگهي سفارش دادم. آنجا با اشكان آشنا شدم. او براي چاپ تراكت و پخش آگهيهاي آرايشگاهم خيلي به من كمك كرد و همين موضوع باعث آشنايي بيشتر ما شد. رابطه دوستانه ما ادامه داشت تا اينكه به يكديگر علاقه پيدا كرديم و قرار شد با هم ازدواج كنيم اما خانواده اشكان با ازدواج ما مخالف بودند. پس از اين رابطه ما ادامه داشت و هر دو دنبال فرصتي بوديم تا شرايط ازدواجمان را فراهم كنيم. در اين ميان سروش هم كه بچه محل ما بود به من ابراز علاقه ميكرد اما من به اشكان قول ازدواج داده بودم و علاقه به سروش نداشتم. شب حادثه اشكان و دوستش مرا با موتور سيكلت به در خانهام رساند. وقتي از موتور سيكلت پياده شدم، سروش راه اشكان و دوستش را سد كرد. آنها با هم مشاجره لفظي كردند كه سروش به خانهشان رفت و لحظاتي بعد با قمهاي به داخل كوچه آمد. آنها با هم درگير شدند و من خيلي سعي كردم درگيري را پايان دهم، اما سروش هم با قمه هر دوي آنها را زخمي كرد و بعد از محل گريخت. پس از آن با داد و فرياد از همسايهها درخواست كمك كردم كه يكي از همسايهها با اورژانس تماس گرفت و دقايقي بعد هم آمبولانس به محل حادثه آمد و آنها را به بيمارستان منتقل كرد. همزمان با ادامه تحقيقات درباره اين حادثه كارآگاهان پليس آگاهي در تلاشند تا قاتل فراري را دستگير و زواياي پنهان اين درگيري را بر ملا كنند.