نگاهي به عرصه سياسي كشور به خوبي نشان ميدهد كه ساختار قبلي گروههاي سياسي در حال در هم پيچيده شدن است و شايد اين تحول تاريخي بتواند فرصتي براي نيروهاي جبهه انقلاب فراهم كند تا با تكيه بر نيروهاي جوان و انقلابي بتوانند ساختارهاي قديمي خود را بر اساس پاسخ به مقتضيات مردم بازسازي كنند.
از دهه 70 به اين سو كه جبهه بندي صحنه سياسي كشور بر اساس تقسيمبندي اصلاحطلب و اصولگرا چيده شده، انتخاب مردم درصحنه سياسي كشور بین اين دو جبهه بندي در نوسان بوده است.
با وجود اينكه گروهها و دستهجات سياسي كه ذیل اين دو جبهه به فعاليت سياسي ميپردازند به خصوص در اصلاح طلبان تنها با انگيزه دسترسي به قدرت انجام ميشود، اما تمام فعالان سياسي به اين نكته پي بردهاند كه بايد براي پيروزي در صندوقهاي رأي به اين دو جبهه پناه ببرند. البته در طول سالهاي اخير كساني بودهاند كه با تمام قدرت تلاش كردهاند خط سومي را در صحنه سياسي كشور پديد بياورند كه مهمترين نمونه آن را ميتوان مطرح كردن اعتدال و خط برآمده از آن به عنوان جريان جديد سياسي در كشور عنوان كرد. با اين حال حتي حزب اعتدال و توسعه نيز در سالهاي اوليه فعاليت خود به عنوان يكي از زير شاخههاي حزب كارگزاران سازندگي شناخته ميشد و اگر نبود حمايت تمام قد اصلاحطلبان و شبكههاي اجتماعي آن روحاني نميتوانست رقباي سر سخت خود را از ميدان به در كند. حال و پس از انتخابات سال 96 به نظر ميرسد كه به صورت جدي اتفاقاتي در عرصه سياسي كشور، به خصوص در نگاه مردم نسبت به دو جبهه اصلي سياسي كشور در حال وقوع است. دلايل فراواني را ميتوان براي اين مدعا در نظر گرفت. عدم تغيير جدي در توجه به درخواستهاي مردم، به خصوص در حوزه معيشتي و قفل شدن مناصب مديريتي دستگاههاي اجرايي و چرخش آن بين عدهاي بخصوص از مهمترين دلايل آن است. اشتباهات مديريتي در دو سال آخر مديريت دولت دهم و تكرار همين اشتباهات در دولتهاي يازدهم و دوازدهم سبب تغيير نگرش مردم نسبت به گروههاي مدعي اصلاح طلب و كارگزاران- كه روحاني چكيده آنهاست- شده است. به عنوان مثال شوك ارزي و دلايلي كه در خصوص وقوع آن از سوي كارشناسان بيان ميشود، دقيقاً منطبق با انتقاداتي است كه در گذشته در خصوص مديريت ارز به دولت دهم وارد بوده است. در كنار اين افشا شدن برخي تخلفات جدي از جمله حقوقهاي نجومي و عدم تحقق وعدههاي معيشتي از جمله مسائلي بوده كه سبب شده بد بيني نسبت به وعدههاي گروههاي سياسي اوج بگيرد.
نظرسنجيها چه ميگويند
از نكاتي كه در اين باره به شدت به چشم رسانهها آمد، شعارهايي است كه بر گذشتن معترضان از دو گروه اصولگرا و اصلاحطلب در نا آراميهاي دي ماه سال گذشته دلالت داشت. البته اين مسئله شايد نتواند به عنوان دليلي بر سقوط پايگاه عمومي يكي از دو گروه سياسي مورد استناد قرار بگيرد، اما برخي از نظر سنجيهايي كه در رسانهها منتشر شده نشان ميدهد كه پايگاه اجتماعي دو گروه سياسي رويهمرفته از جمع بي طرفان كمتر شده است.
در يكي از اين نظر سنجيها بخش ميداني آن از اواخر بهمن تا اواسط اسفند ۹۶ و در شهرهاي مختلف ۱۲ استان كشور، با نمونهاي ۲ هزار و ۵۵۵ نفري اجرا شده است. بر اساس نتايج اين نظر سنجي ۴۵ درصد پاسخگويان در دسته بيطرفها يا غيروفادارها قرار ميگيرند. منظور از غيروفادارها افرادياند كه انتخابهايشان در مقاطع مختلف و در زمينههاي مختلف، بهطور كامل تابع هيچكدام از گرايشهاي سياسي شناخته شده نيست. اصلاحطلبها ۲۲ درصد و اصولگراها ۱۹ درصد جامعه را تشكيل ميدهد.
بر اساس اين نظرسنجی تقريباً پايگاه سياسي اين دو گروه با درصدي اختلاف با هم مساوي است.
كفگير اصلاح طلبان نيز به ته ديگ خورده البته نميتوان با استناد به يك نظرسنجي در مورد تمام افراد يك جامعه حكم صادر كرد، اما واقعيت اين است كه خطر فوق را اصلاحطلبان به خصوص در حوزه مديريتي احساس كردهاند. شايد يكي از معروفترين اظهارنظرها در اين باره سخنان سعيد حجاريان در مورد به بن بست خوردن ذخاير فعلي براي پاسخ دادن به پر شدن مناصب باشد. وي با اشاره به انتقادهاي موجود در خصوص چينش كابينه روحاني ميگويد: خود آقاي روحاني هم نيرويي بهتر از اين وزراي پيشنهادي نداشت اگر داشت معرفي ميكرد. مسئله اين است كه كفگير به ته ديگ خورده است و نه كسي را باقي گذاشته ايم و نه نيرويي تربيت كرده ايم. حالا سوال اينجاست كه وضعيت گروههاي جبهه انقلابي به خصوص در حوزه سياسي چگونه است. آيا اين كفگير در اين سوي ميدان نيز به ته ديگ خورده است ،به نظر می رسد این وضعیت در جریان اصولگرایی هم با کمی شدت و ضعف جاری است.
شايد يكي از مهمترين نكاتي كه رهبر معظم انقلاب اسلامي در مراسم سال نو در صحن مطهر رضوي بيان كردند، ضرورت توجه به نيروهاي جوان در حوزههاي گوناگون بود.
ايشان در اين باره و با اشاره به عدم استفاده از ظرفيت جوان كشور تصريح كردند: متأسفانه از اين جوانان بهدرستي استفاده نشده و نميشود و به همين علت نيز اصرار دارم كه جوانان در هر جاي ممكن، خودشان به كار و تأسيس و ابتكار، اقدام كنند. مسئولان بايد به قدرت و توانايي جوانان ايمان بياورند و جوانان نيز بايد كار را با ابتكار و بدون خستگي دنبال كنند و از برخي قدرنشناسيها دلسرد نشوند.
يكي از بخشهايي كه بتواند و بايد مورد توجه جبهه انقلاب قرار بگيرد استفاده از نيروهاي جوان در ساختار احزاب و گروههاي جبهه انقلاب است. در حقيقت در سايه بي توجهي روزافزون مردم به دسته بنديهاي مرسوم سياسي بايد فضاي جديدي بر فعاليت جوانان درحوزه سياسي فراهم شود. حضور جوانان انقلابي در اين حوزه ميتواند علاوه بر دميدن روح تازهاي از نشاط و حركت در جمع فعالان سياسي به ايجاد يك جريان جديد براي حضور نخبگان جوان در عرصه مديريتي كشور ختم شود. اين حركت علاوه بر برانگيختن اميد در سطح جامعه به ارتقاي كلي فضاي رقابتهاي سياسي منجر ميشود.
رقابتهايي كه پيش از اين بر اساس موج عظيمي از تهمتها و فضاسازيهاي دو قطبي شكل ميگرفته اما ورود جوانان اين فضا را به صورت كلي دگرگون خواهد كرد. نكته بعدي كه بايد مورد توجه جبهه انقلابي قرار بگيرد، توجه به نقد اقدامات گذشته و اصلاح برخي از اشتباهات به خصوص در عرصه ارتباط با مردم است. متأسفانه در عرصه ارتباط با مردم و توجه به برخي اولويتهاي جامعه بي توجهيهايي از سوي گروههاي اصولگرا صورت گرفته كه زمينه سوء استفاده طرف مقابل و حتي برخي عناصر داخلي براي ايجاد اختلاف در بين گروههاي سياسي انقلابي را فراهم كرده است. خوشبختانه تلاش براي استحاله، انشعاب و تسلط بر اصولگرايي در گذشته از سوي برخي از چهرهها انجام شده كه همگي يا به انحراف كشيده شدهاند يا به شكست انجاميدهاند، از اين رو شروع جدي نقد درون گفتماني در چارچوب ساختاري مورد قبول و در كنارهم قرار گرفتن ساير گروهها و پتانسيلهاي موجود در این جريان براي ايجاد خروجيهاي كارآمد و مبتني بر نيازهاي روز ضرورت امروز جبهه انقلابي است.
در صورتي كه به اين مهم توجه نشود به طور حتم جبهه سياسي انقلاب اسلامي در انتخاباتهاي آينده با مشكلاتي روبه رو خواهد شد كه تبعات آن حتي ميتواند دامن انقلاب اسلامي را نيز بگيرد. شايد يكي از نمونههاي آفات بي توجهي به اين مسئله قهر برخي از اقشار مستضعف انقلابي جامعه باشد كه برخي از نشانههاي آن در انتخابات مجلس شوراي اسلامي در سال 94 خود را نشان داد و امكان دارد كه در آينده مجالي براي ظهور دوباره بيابد. فرصت پيش رو ميتواند بزرگترين فرصت براي حركتي رو به جلو براي گروههاي سياسي جبهه انقلاب باشد.