احمد محمدتبريزي
دوربيني روي دست با تكانهاي شديد، فضاي ملتهب جبهه را نشان ميدهد. خمپارهاي به زمين ميخورد، دود و صدا همه جا را ميگيرد، رزمندگان برانكارد به دست در حال دويدن هستند، نواي آهنگران به گوش ميرسد: «سرزمين نينوا يادش بخير/ كربلاي جبههها يادش بخير...» از هر طرف صداي توپ و تفنگ و گلوله ميآيد. حال و هواي معنوي رزمندگان در كنار فضاي خاص جبههها به خوبي نشان داده ميشود. كمي بعدتر لوگوي روايت فتح ميآيد و كسي از غروب شلمچه ميگويد.
مستندهاي روايت فتح بهترين تصويرها را از دفاع مقدس گرفته است. دوربين سيدمرتضي آويني بهتر از هر كس ديگري معنويت حاكم در جبهه را به تصوير كشيده است. محال است كسي فيلمهاي روايت فتح را ببيند دلش هواي شهدا و جبهه را نكند. دوربين آويني با بينندهاش صادق است و در عين سادگي توانايي نزديك شدن به روحيات و درونيات رزمندگان را دارد. شهيد آويني همجنس شهدا بود و دغدغههايي مشترك با آنها داشت.
سيدمرتضي آويني در خاطراتي نحوه شروع ساخت روايت فتح را چنين بيان ميكند: «وقتي به خرمشهر رسيديم هنوز خونينشهر نشده بود. شهر هنوز سرپا بود اگرچه دشمن خود را تا پشت صد دستگاه جلو كشيده بود. يك دوربين «مينياكلر» داشتيم و يك ضبط صوت «ناگرا» و خرت و پرتهاي ديگري كه اين مجموعه را كامل ميكرد. هم كارگردان و صدابردار، خود من هم بودم و جز فيلمبردار فقط يك نفر ديگر همراه ما بود؛ شهيد «غلامعباس ملكمكان»، شيرمردي از روستاي «قناتملك»، شيراز كه هم رانندگي ميكرد و هم محافظ مسلح گروه فيلمبرداري بود آنهم با يك تفنگ «ام- يك»».
روايت فتح هم نگرشي ديني و هم اعتقادي نسبت به جنگ داشت. آويني معتقد بود كه ما در ساخت روايت فتح غالباً بر وجوه تمايز جبهههاي جنگ خود با ديگر جنگها و ابعاد عرفاني جنگ تكيه داريم و معتقديم كه ريشه پيروزيهاي ما نيز در همينجاست. فيلمسازان روايت فتح و در رأس آنها سيدمرتضي آويني برداشتي عرفاني و شهودي از دفاع مقدس داشتند. همين دريافت عارفانه از جنگ مستندهاي روايت فتح را پس از سالها تماشايي كرده است. اين فيلمها بهترين آرشيو براي درك لحظات سخت رزمندگان در جبهههاست.
تأثير سبك مستندسازي آويني در حوزه دفاع مقدس تنها به همان سالها محدود نماند. او شيوهاي را وارد هنر فيلمسازي و مستندسازي كرد تا براي نسلهاي بعدي يك مرجع ارزشمند باشد. 25 سال پس از شهادت سيد اهل قلم، نسل جديد مستندسازهاي جنگي با الهام گرفتن از فيلمهاي روايت فتح دست به ساخت مستندهايي از جبهه مقاومت و نبرد رزمندگان با تروريستهاي تكفيري و داعشي زدند. در روزهايي كه مردم و رسانهها امكان حضور در مناطق جنگي را نداشتند اين مستندها به مرجعي جهت نشان دادن عظمت كار رزمندگان مدافع حرم تبديل شد. اين مستندسازها نشان دادند جنگيدن در خاك غريب و مقابله با تروريستها چه مخاطرات و دشواريهايي دارد و ذهن بسياري را نسبت به اتفاقات آنجا روشن كردند.
همسر خبرنگار شهيد محسن خزايي كه سال گذشته در سوريه به شهادت رسيد نقل ميكند كه شهيد از برنامه روايت فتح الگو ميگرفت و سعي ميكرد مانند ايشان روايتگر جنگ شود. اميرحسين نوروزي كه مستند تحسين شده «پل» را ساخته، خود را وامدار آموختههايش از روايت فتح ميداند و ميگويد در بسياري از صحنهها وقتي نما ميگرفتم نريشنهاي آقامرتضي آويني در صحنه نبرد در گوشم بود، اينكه شما مستندهاي زيادي ببينيد و بفهميد دوربينتان را كجا بايد قرار دهيد موقع كار خيلي كمكتان ميكند. مرتضي شعباني يكي از مستندسازان باسابقه كه چندين مستند باارزش از جنگ در سوريه و عراق ساخته نيز از دوران جواني در گروه شهيد آويني حضور داشته و متأثر از انديشه شهيدان اهل قلم است.
اين تأثيرگذاري حتي از مرزهاي ايران هم عبور كرده و كشورهاي همسايه را با سبك مستندسازي شهيد آويني آشنا كرده است. سيدمرتضي يكي از مستندسازان جوان عراقي است كه براي ساخت مستندش از آويني الهام گرفته است و اين موضوع را هم با افتخار اعلام ميكند.
وجود گوهري همچون شهيد مرتضي آويني و توليد آثار درخشاني از جبههها گنجينه باارزشي را امروز برايمان به يادگار گذاشته است. مستندهاي روايت فتح مرجعي است از مستندسازي جنگي كه در آن صحنههاي جنگي حرف اول را نميزند. اين مستندها روايت حماسهسازي افرادي است كه قلبشان مملو از عشق خدايي است و با ضميري پاك به دور از هر مصلحتانديشي مرگ را كنار ميزنند و شهادت را در آغوش ميگيرند. به قول سيد شهيدان اهل قلم: «شهيد منتظر مرگ نميماند، اين اوست كه مرگ را برميگزيند. شهيد پيش از آنكه مرگ ناخواسته به سراغ او بيايد، به اختيار خويش ميميرد و لذت زيستن را نيز هم او مييابد نه آن كس كه دغدغه مرگ حتي آني به خود او وانميگذاردش و خود را به ريسمان پوسيده غفلت ميآميزد.»