به گزارش خبرنگار ما، سيام ارديبهشتسال95، مأموران كلانتري 134 شهرك غرب از مرگ مشكوك زن سالخوردهای در خانهاش در سعادت آباد باخبر و راهي محل شدند. مأموران پليس در راهپله ساختمان با جسد طاهره 67ساله مواجه شدند كه آثار كبودي روي بدنش نمايان بود.
بعد از انتقال جسد به پزشكي قانوني، بررسيها نشان داد طاهره همراه برادرش در خانه زندگي ميكرد و از سالها قبل با برادرش اختلاف داشته است.
بعد از اينكه نظريه پزشكي قانوني علت مرگ را ضربه مغزي اعلام كرد پرونده با موضوع قتل عمد تشكيل شد و برادر مقتول 60ساله او كه نادر نام داشت بازداشت شد و تحت بازجويي قرار گرفت. او به مأموران گفت: «طاهره ازدواج نكرده بود و تا زمانيكه پدر و مادرم زنده بودند با آنها زندگي ميكرد. بعد از فوت پدر و مادرم، او در طبقه اول و من در طبقه دوم خانه زندگي ميكرديم. شب قبل از حادثه حالم خوب نبود به همين خاطر به بيمارستان رفتم و تا ساعت دو و نيم شب در آنجا معطل ماندم. وقتي نيمههاي شب به خانه برگشتم خواهرم از صداي بسته شدن در پاركينگ از خواب بيدار شد و به پاگرد در ورودي آمد. او كه از صداي در عصباني شده بود شروع به داد و فرياد كرد و گفت خواب او را به هم زدهام. سعي كردم او را قانع كنم اما او از عصبانيت با سنگي كه در دست داشت به سمت من حمله كرد و سنگ را به دستم كوبيد كه باعث شكسته شدن انگشتانم شد.»
او در ادامه گفت: «آنجا بود كه من هم عصباني شدم و با مشت و لگد او را كتك زدم. در آن درگيري بود كه سر خواهرم به ميلههاي راه پله برخورد كرد و روي زمين افتاد. فكر نميكردم ضربه سرش جدي باشد به همين دليل اهميتي ندادم و به طبقه خودم رفتم و خوابيدم. حوالي ظهر بود كه تصميم گرفتم براي خريد بيرون بروم كه در راه پلهها با جسد طاهره روبهرو شدم.»
بعد از اين توضيحات نادر روانه زندان شد و پرونده بعد از صدور كيفرخواست به شعبه چهارم دادگاه كيفري يك استان تهران به رياست قاضي عبداللهي فرستاده شد. در اولين جلسه رسيدگي به پرونده خواهر مقتول در جايگاه قرار گرفت و گفت: «نادر از مدتها قبل به خاطر ارث و ميراث با خواهرم اختلاف داشت و چندبار با طاهره درگير شده بود. او برادر بيرحمي است چون آن شب ساعتها طاهره را در آن وضعيت رها كرد و خيلي بيتفاوت تا ظهر حتي به او يك سر هم نزده بود. او دروغ ميگويد و با نقشه قبلي و به خاطر ارث و ميراث خواهرم را كشته است. حاضرم تفاضل ديه را بپردازم و قصاص ميخواهم.»در ادامه برادر مقتول نيز در جايگاه حاضر شد اما اعلام گذشت كرد.
سپس متهم در جايگاه ايستاد و در حالي كه اشك ميريخت در دفاع از خود گفت: «خواهرم زن بد اخلاقي بود. بارها در زمان حيات پدر و مادرمان با آنها درگير شده بود و آنها را كتك زده بود. حتي يكبار مادرم را از روي ويلچر به زمين انداخته بود. اخلاق و رفتار او حتي در زندگي من هم تأثير گذاشته بود و باعث جدايي از همسرم شده بود و بعد از آن همسرم با فرزند معلولم مرا ترك كردند.» او در آخر گفت: «آن شب طاهره قبول نميكرد كه حالم خوب نيست و از بيمارستان آمدهام. ميگفت دنبال تفريح بودي و دروغ ميگويي. او به جاي دلسوزي فحاشي ميكرد و فرياد ميزد. به همين دليل مرا عصباني كرد و باعث شد او را كتك بزنم. باور كنيد، نميدانستم ضربه به سرش شديد بوده است وگرنه سراغش ميرفتم و او را به بيمارستان ميرساندم. قبول دارم بر سر ارث و ميراث درگير بوديم، ولي اين موضوع انگيزهاي براي قتل او نبود.»
در پايان هيئت قضايي با توجه به مدارك موجود در پرونده، نادر را از اتهام قتل عمد تبرئه و به پرداخت ديه محكوم كرد. اين حكم به ديوان عالي كشور فرستاده شد اما از سوي قضات يكي از شعبات آن نقض و براي رسيدگي مجدد به همان شعبه ارجاع داده شد.