سهشنبه شب به مدد اعلام غيرمترقبه دولت در يكسان سازي نرخ ارز و همچنين فشار نيروهاي انتظامی بالاخره صفهاي خريد دلار جمع شد. اينكه داستان افزايش ناگهاني قيمت دلار به پايان رسيده و يا بايد منتظر تحولات جديدي بمانيم، نكتهاي است كه در روزهاي آينده تكليف آن مشخص خواهد شد. با اين حال و در زماني كه به نظر ميرسداوضاع كمي آرام گرفته، بايد نگاهي دقيق به پيچ و خمهاي اين ماجرا، به خصوص در ميان سياسيون و صد البته رسانهها داشت، چرا كه نحوه رفتار و اظهار نظرات ساكنان عرصه سياست بدون شك اقتصاد را نيز تحت تاثير قرار خواهد داد. رفتاري كه شايد نتوان حتي با اغماض هم به آن نمره قابل قبولي داد.
شايد اين جمله طلايي كه « پيروزي در بحرانها بسته به مديريت افكار عمومي است» به گوش بسياري از خوانندگان اين مطلب رسيده باشد. در حقيقت اساس اين جمله براساس يك تجربه تاريخي بوده كه بارها آزمايش خود را پس داده است. در طول تاريخ رفتار يك رهبر قدرتمند ميتواند سبب آرامش مردم شده و قدرت كنترل يك بحران اقتصادي و حتي يك تهاجم خارجي را به يك كشور دهد. به عنوان مثال ميتوان از واكنش امام خميني (ره) رهبر كبير انقلاب اسلامي نسبت به حمله همه جانبه رژيم بعث عراق به ايران نام برد كه به رغم تأكيد فراوان ايشان به فرماندهان نظامي براي واكنش در مقابل چنين اقدامي صدام را ديوانهاي ناميد كه سنگي انداخته و حالا بايد به دنبال مقابله با آن بود.
در دوره اخير زماني كه داعش در ميانه خرداد ماه سال گذشته به مجلس شوراي اسلامي حمله كرد، رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار سالانه خود با تشكلهاي دانشجويي با اشاره به برچيده شدن بساط داعش در كوتاه ترين زمان ممكن چنين اقدامي را يك سري ترقه بازي خواندند.
چنين واكنشي اگرچه ميتواند در وهله اول نوعي بي اعتنايي به ابعاد حادثه به شمار آيد، اما با تحقير بحران زمينه آرامش افكار عمومي را فراهم كرده و به مردم اين اطمينان را ميدهد كه مسئولان عالي كشور همچنان زمام امور را بر عهده دارند.
با اين حال در موضوع دلار متأسفانه چه دولتي و چه ساير سياسيون و رسانهها با ايجاد هراس در بين افكار عمومي به گونهاي رفتار ميكردند كه كشور دچار نوعي فروپاشي داخلي شده و حتي بحث توطئه جناحي براي مقابله با دولت را به ميان ميكشيدند.
مبهم و سردرگم كننده
اولين شخصي كه چنين گزارهاي را درست در ميانه بحران مطرح كرد، مصطفي تاجزاده بود كه عملكرد وي در دورههاي گذشته كاملاً روشن است، ناگهان با انتشار يك توئيت از جنگ دولت پنهان با دولت مستقر خبر داد و آن را به نوعي زمينه سازي براي سرنگوني دولت عنوان كرد.
وي در توئيت خود نوشت: مسئول نابسامانيها دولت پنهان است! به نقطه عطف حذف نزديك ميشويم. ياعقبنشيني ميكنند يا باحذف دولت پادگانشان را تشكيل ميدهند.
البته وي هيچ گاه به نشانه های اين ادعاي خود اشاره نكرد. جدا از موجی كه اين توئيت در فضاي مجازي ايجاد كرد، نوع واكنش مقامات دولتي تنها به سردرگمي افكار عمومي دامن ميزد. در حالي كه انتظار اين بود كه دولت به سرعت در قبال بحران واكنش نشان داده و از طريق رسانه به مردم اطمينان دهد كه در مقابل مسئله ارز بي تفاوت نخواهد بود، تنها سكوت پيشه كرد.
اوضاع به حدي بد بود كه حتي مشاور اقتصادي رئيس جمهور در مطلبي به صراحت از ضرورت افزايش نرخ ارز سخن گفت و از سويي ديگر سخنگوي دولت از مشاور رئيس جمهور انتقاد كرد. به اين ترتيب روشن شد دولت راهبرد متحدي در مقابله با بحث دلار نداشته و تنها در حال متهم كردن يكديگر هستند.
اين نحوه مديريت افكار عمومي بلافاصله به تنشهاي ارزي بيشتر دامن زد. اما در اين ميان شاهكار اطلاع رساني دولت شخص حسام الدين آشنا مشاور رئيس جمهور بود كه با توئيتهاي رمز آلود خود مشخص نبود، پيكان خود را به كدام سمت ميگيرد.
وي در توئيتي نوشت: مشكل فقط چهار راه استانبول نيست؛ بخشي از مشكل چهار راهي است كه به استانبول، اربيل، دوبي و ... منتهي ميشود. مردم و دولت نه تسليم بحران سازي اجتماعي دي ماه شدند و نه تسليم بحران سازي اقتصادي، ارتباطي و اطلاعاتي ارديبهشت ميشوند. ساعت پايتخت ايران هرگز به وقت شام تنظيم نخواهد شد.
در روزي كه فشار به افكار عمومي براي از دست رفتن ارزش دسترنجشان چنان بالاست كه يك توضيح واضح از علت و چرايي اين اتفاقات ميتواند آب سردي بر آتش التهابات باشد، مشاور رئيس جمهور يكسري جملات مبهم و به هم پيچيده را رديف كرد كه به سردرگمي مردم بيش از پيش دامن زد.
مصالحي كه در نظر گرفته نميشود
با در نظر گرفتن موارد فوق به صراحت ميتوان گفت كه دستگاه رسانهاي دولت كمترين نمره را در مديريت افكار عمومي گرفت. ايجاد هراس گسترده در بازار ارز ميتوانست با يك عملكرد رسانهاي صحيح مديريت شود، اما دولت تنها سردرگمي مردم را بيشتر كرد.
شايد زمان آن رسيده كه دولت حتي براي مصلحت خود هم كه شده در اين خصوص يك تجديد نظر اساسي كند.