در اواخر دهه 1990 ميلادي و پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، اصطلاح «بازي بزرگ جديد» استفاده شد تا تمايل به وجود آمده را به سلطه بر منابع طبيعي منطقه نشان دهد. سياستگذاران دنيا به درياي كاسپين و مناطق پيراموني آن توجه زيادي كردهاند؛ چراكه در اين منطقه منابع دست نخورده هنگفتي وجود دارد.
عوامل مختلف زير باعث شده تا دولتهاي غربي براي حضور در اين ناحيه با چالشهايي روبهرو باشند: تعارضهاي ژئوپلتيك، فقدان ثبات و هزينههاي بالاي ايجاد زيرساختهاي موردنياز.
به هر ترتيب، يك كشور توانسته است در اين منطقه به موفقيت نسبي از زمان تأسيس و پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي در سواحل كاسپين دست يابد: آذربايجان با امضاي قرارداد قرن براي اكتشاف ذخاير هيدروكربوري توانست نقشي مهم در توسعه سياسي و اقتصادي يك ملت جوان ايفا كند.
رهبري علياف، پدر الهام علي اف، رئيسجمهور كنوني از سال 1993 تا 2003 ميلادي و بعدها پسرش در اين كشور باعث شده تا پروژههاي بزرگ توسعه در آذربايجان از حمايت سياسي همهجانبه دولت برخوردار شود. به هر حال كاهش ذخاير نفت و ضرورت تأمين مالي يك دولت فاسد براساس درآمدهاي توليد نفت باعث شده تا آنان به سوي توليد و استخراج گاز طبيعي حركت كنند.
امنيت در دست مسكو
به دليل نزديكي نسبي كاسپين به قاره سبز، اتحاديه اروپا يك مشتري وفادار براي اين كشور خواهد بود. هماينك بيش از نصف انرژي مصرفي در اتحاديه اروپا، وارداتي از ساير مناطق دنيا است. از اين منابع وارداتي، 4/37 درصد از گاز مصرفي اعضاي اتحاديه اروپا از روسيه خريداري ميشود. با كاهش توليد داخلي اين عدد همچنان افزايش خواهد يافت.
منتقدان از اين موضوع هراس دارند كه امنيت انرژي اروپا در دستان مسكو قرار گرفته است. آنها ميگويند بهرهگيري از صادرات انرژي بهعنوان يك اسلحه در زد و خوردها و اختلافات با همسايگان اين كشور، زمينهساز بروز اتفاقات ناخواسته و بحرانساز خواهد بود.
در شرايط كنوني، كميسيون اروپا نقش فعالي ايفا ميكند تا كشورهاي شرقي از وابستگي به گاز روسها رهايي يابند. به هر ترتيب، اين كشورها به دلايل سياسي و اقتصادي، گزينههاي محدودي براي تأمين گاز طبيعي موردنياز خود دارند. كريدور گازي جنوبي نيز تاكنون نتوانسته است نياز كشورهاي شرق اتحاديه را تأمين كند.
آغاز اين خط لوله از ميدان شاه دنيز آذربايجان خواهد بود. امكان اتصال ساير كشورهاي منطقه نظير تركمنستان، ايران و عراق نيز به اين كريدور راهبردي مورد حمايت غرب پيشبيني شده است. كريدور قفقازجنوبي از آذريايجان آغاز شده و پس از عبور از گرجستان، به خط لوله تاناپ در تركيه متصل ميشود. خط لوله تاپ نيز با عبور از يونان و آلباني به ايتاليا وصل ميشود.
اين مسير براي انتقال گاز طبيعي به جنوب اروپا و به جاي شرق اين قاره طراحي شده است. دلايل اقتصادي در اين زمينه نقشآفرين بوده؛ چراكه اين مسير ارزانتر و كوتاهتر است و بازارهاي بزرگتري را تحت پوشش خود دارد.
هرچند منتقدان به اين نكته اشاره ميكنند كه اهداف اوليه خط لوله تحتالشعاع قرار گرفته و اين طرح در شرايط كنوني از قابليت رقابت با گاز روسها برخوردار نيست. از سوي ديگر، ظرفيت كنوني اين طرح 10 ميليارد متر مكعب در سال است و به سختي ميتوان آن را يك كريدور دانست. مصرف سالانه گاز طبيعي اتحاديه اروپا 600 ميليارد متر مكعب است.
راه طولاني
كريدور گازي جنوبي براساس گفته منتقدان به زودي اهداف آذربايجان را محقق خواهد كرد، اما تا تأمين خواستههاي اروپا راهي طولاني خواهد داشت. شيوه سياسي يكجانبهگرايانه رهبران باكو و نقض حقوق بشر باعث شده تا اين كشور را نتوان كشوري با كارنامه پاك دانست. به علاوه تلاش مسئولان اين كشور براي پرداخت رشوه جهت دستيابي به خواستههايشان و دستكاري تصميمگيريها بر وجهه بينالمللي آنها تأثير منفي برجاي گذاشته است.
اگرچه در آينده امكان اتصال ساير كشورهاي توليدكننده گاز به اين كريدور وجود دارد، تنشهاي ژئوپلتيك و فقدان ثبات در منطقه قفقاز به اين معنا خواهد بود كه چنين دورنمايي، رؤيايي و دور از واقعيتهاست. به هر ترتيب، يك اتفاق احتمالي آينده در بازار تجارت جهاني گاز ممكن است عدم دستيابي اين پروژه به اهداف طراحي شده باشد.
پادزهر روسيه
روسيه هماكنون با همكاري تركيه در حال ساخت خط لوله ترك استريم در بستر درياي سياه و با دور زدن اوكراين و ساير كشورهاي ترانزيتكننده گاز مسكو در شرق اروپا است. اين پروژه شامل دو خط لوله است كه ظرفيت هر كدام 15 ميليارد متر مكعب در سال ميباشد. يك خط لوله براي تأمين گاز تركيه در نظر گرفته شده و گاز خط لوله دوم روانه اروپا خواهد شد.
دو كشور تركيه و يونان قراردادي دوجانبه امضا كردهاند كه گاز روسيه از طريق كريدور گازي جنوبي منتقل شود. اين رويداد به اين معنا خواهد بود كه پروژه طراحي شده براي خروج از سايه روسها، هماكنون با چرخشي 180درجهاي به طرحي زمينهساز توسعه نقشآفريني خرسها تبديل شده است.
ساخت اين پروژه گازي ميتواند به صورت جدي با ريسك نابودي اهداف اوليه آن روبهرو شود؛ چراكه كشورهاي شرق اروپا، بازار هدف كرملين نيستند و با توسعه صادرات روسيه و ايجاد زيرساختهاي لازم، شاهد حمايت از دولتي خودكامه خواهيم بود. به هر ترتيب، در شرايط كنوني دست اروپاييها بسته است و آنها نميتوانند با روسيه به رهبري پوتين رويارويي كنند. هرچند که كريدور گازي جنوبي ميتواند تنها گزينه روي ميز به شمار رود.
منبع Oilprice