کد خبر: 901151
تاریخ انتشار: ۲۰ فروردين ۱۳۹۷ - ۱۴:۵۱
نامه تحلیلی جمعی ازفعالان انقلاب اسلامی که در آستانه 40سالگی انقلاب اسلامی به ارزیابی مسیر طی شده و راه پیش رو پرداخته وبا امیدبه آینده راه حل های پیشرفت را مورد بررسی قرار داده است.

نامه تحلیلی جمعی ازفعالان انقلاب اسلامی که در آستانه 40سالگی انقلاب اسلامی به ارزیابی مسیر طی شده و راه پیش رو پرداخته وبا امیدبه آینده راه حل های پیشرفت را مورد بررسی قرار داده است.

بسم الله الرحمن الرحیم
مردم شریف و انقلابی ایران؛
امت رشید و قیام کرده برای ظهور نهایی؛
امام عزیز امت!
اینک که در آستانهی 40 سالگی انقلاب اسلامی و سن پختگی نظام اسلامی، این جوانِ فداکار، پرتلاش، زخمخورده
از ناکسان و کسان، مظلوم و مقتدر قرار گرفتهایم؛ زمان مناسبی است برای محاسبهی اینکه در کجای راه قرارداریم
و افت و خیزهای حقیقی و سرمایههای واقعی ما، در کنار موانع و آسیب های اساسی چیست و البته آدرسهای
غلط بدخواهان کداماند. ما امروز در مسیری سخت و طاقت فرسا پیش رفتهایم و سختیهایی که سر راه ما و کشور
ما وجود دارد، به مراتب پیچیدهتر از هر روز شده و این، خود مهمترین نشانه است برای این حقیقت روشن که ما
پیش رفتیم! ما قوی شدیم! اگر ما ضعیف بودیم، اگر تسلیم شده بودیم، اگر در آستانه سقوط یا فروپاشی از درون
بودیم؛ این انبوه هزینهکردنها و دستوپازدنهای خصمانهی بین المللی برای تحریم و جنگ اقتصادی صورت
نمیپذیرفت؛ این حجم از جنگ روانی سنگین و هجمه تبلیغاتی ترتیب داده نمیشد که ای ملت ایران: شما
نتوانستید، شما اساسا نمیتوانید و دنیای بدون نظام سلطه یعنی شکست و بدبختی! این تلاشهای گسترده که
همین امروز برای تهاجمات امنیتی، دور تا دور کشورمان و با پیمانکاریِ دولتهای مزدور و مرتجع در حال انجام
است، صورت نمیگرفت! اساسا دیگر نیازی به این همه سرمایهگذاری روی دشمنان داخلی ملت از منافقین و
نفوذیها تا اپوزسیون داخلی در لباس های مختلف نبود! و این همه، خود بهترین نشانه است که این انقلاب، مردم
و نظام برآمده از انقلاب مردم، هم مسیر را درست رفتهاند و هم آنچنان بانشاط و قدرتمند ایستاده است که
بدخواهان هرچه در چنته دارند رو می کنند...
مهمترین شاخصی که دستاوردهای یک انقلاب اسلامیِ مردمی را باید بدان سنجید، میزان توفیق انقلاب در رشد،
هدایت و انسان پروری است: مردم را که می نگریم به وضوح فهیم تر شدن، عمیق تر شدن، دنیادیده تر شدن،
فرار از ظاهرگرایی به عمق دینی در مردم حرکت کرده با نظام 40 ساله را می توان مشاهده کرد، درست در همان
زمانی که 30 سال است نظام سلطه مشغول جنگ سنگین فرهنگی و تبلیغی برای سست کردن باورهای درونی
این مردم است. درحالیکه بسیاری جناح بازها و نخبگان داخلی چون منفعت سیاسی خود را، کاسبی قدرت خود
را در شل اعتقادی مردم، در غربی زیستن مردم، در خودناباوری و خداگریزی مردم، در سرگرم ماندن و سیاسی
نبودن مردم میدیدند؛ هرآنچه توانستند در سیاست های کلانی که در اداره بخش دیوان سالار کشور، دولت ها و
مجلس ها و نهادهای حاکمیتی به کار بستند تا چنین کنند و نتوانستند! البته این هجمه ها بی اثر هم نبوده باید
بپذیریم که در برخی شاخص های اخلاقی، فرهنگ عمومی، زیست جمعی و... آنچنان که شایسته بود پیش نرفتیم
خصوصاً در عقبه های مردمی- نخبگانی جریا نِ غرب گرا این عقب ماندگی ها و ضعف ها با وضوح بیشتری قابل
رؤیت است و عطش این طبقه خاص برای ترویج فرهنگهای عقب مانده زیاد است. البته نباید فراموش کنیم حتی
در این زمینه های ظاهری تر هم اگر عقب ماندگی هایی در مجموع قابل رویت است باطن آن دسته مسئولین
جناح باز است که مردمانی در ظاهر خود نمایان کرده اند. اما مردم رشد یافتۀ ایران که با انقلاب اسلامی بالنده
شده اند را با مردمان هر سرزمینی که مایلید در این تمدن کنونی و حتی هر دوره خود این مردم مقایسه کنید؛
هنر این نیست که عده ای دائماً مردم مردم کنند و وقتی از آنها بپرسی خب! مردم چه می خواهند خواسته ها و
فریاد میزنند و خود را معادل مردم و مردم را منحصر در خود » مردم میگویند « باورهای خود را به نام اینکه
میخواهند بلکه با مصادیق و شاخصهایی جزئی، باید واقعیت کنونی را بررسی کرد:
مردمی اینقدر دقیق و سیاسی که می توانند دشمنی های ظریف را رصد کنند، نظام دیوان سالار و ضعف ها و رنج
هایی که به آنها تحمیل کرده را از نعمت نظام امت - امامتی که با آن پیش آمده اند تفکیک کنند، نگذارند میدان
آشوب هایی مثل دی ماه گذشته جولانگاه طمع نفوذی ها، پشیمان ها و دشمنان خارجی بشود، هنگام دردهای
بزرگی چون زلزله کرمانشاه صحنه ای بی نظیر و شکوهمند از یک حرکت وسیع خودجوش برای التیام زخم جامعه
را رقم میزنند، هنگام انتخابات و مشارکت سیاسی آن اندازه که دیوان سالاری های دولتی و سیاسی نخواهد نقش
آفرینی آنها را محدود کنند و جای آنها تصمیم بگیرند خود میدان دار هستند و حاضر، در نمادهای حضور و
معنویت از پیاده روی اربعین تا تشیبع جنازه های شهدای غواص 30 سال پس از جنگ ، تا سنگ تمام برای شهید
حججی و احمدی روشن، تا حضور در اعتکاف و دیگر مراسمات معنوی، تا حضور در راهپیمایی 22 بهمن و 9 دی
و دفاع از انقلاب -هر اندازه هم که مسئولین وجوه مردمی این مراسمات را خراب کرده باشند و به خلاف خواست
اصیل انقلاب و رهبرانش کار را از دست مردم درآورده باشند- اما شما مردم را خیلی واضح و پررنگ می بینید که
کارشان را میکنند. چه افتخاری و چه دستاوردی بالاتر از این برای یک انقلاب و نظام برآمده از آن انقلاب؟ چه
عنصری مردم ما را به این طراز از رشدیافتگی رسانده؟ چه عنصری عقلانیت و ایمان و سیاست و بصیرت و معنویت
را این اندازه در مردم ما بارور کرده؟ چه عنصری مردم -حتی بخش کوچک مخالفین خودش- را این اندازه خودباور
و توانمند کرده است؟ چنین اتفاقی اگر خودرو امکان رشد داشت چرا جای دیگری از دنیا چنین نشده؟ چنین
باروری ای اگر ضرب دست همان وضع مردم در بیداری پیش از انقلاب است چرا با وجود این همه دشمنی و تلاش
برای نابودیش بارورتر شده است؟ جز این است که امامتی دلسوز، دین شناس و انسان فهم، 40 سال تمام صبورانه
و مردم مدارانه بالای سر هدایت و پیشبرد این مردم ایستاده است؟
شاخص مهم دیگر در همین عرصۀ انسان پروری، پرورش نسل جوانی مومن تر، با فهمی فوق العاده متعالی تر از
انقلاب، آرمان هایش، مسائل حقیقی کشور و از سوی دیگر مصمم تر و کمربسته تر از نسلهای گذشته برای حل
ریشه ای مشکلات مردم و کشور است. پرورش چنین جوانانی به حق فتح الفتوح انقلاب اسلامی است.
نسلی که نه جوزدگی برخی جوانان ابتدای انقلاب را دارد و نه از ذخیره های اجتماعی فضای شعاری ابتدای هر
انقلابی ارتزاق می کند بلکه روی پای فهم عمیق خودش ایستاده و مصمم است ایرانِ انقلابیِ الگو را بسازد و تمامی
نهادهای حاکمیتی را از دست مدیریت های جناحی،خسته و کهنۀ نسل های پیشین نجات دهد. نسلی که اتفاقا
برآورد دقیقی از حرکت نظام دیوان سالار کشور، دستاوردها و شکست های مدیریت های چپ و راست
و بهاری، گلایه های مردم از این مدیریت ها، فرار به جلوها و پاسخ ندادن های مدیریت ها، خیانت ها و
فرصت سوزی ها، تلاش ها و پیروزی ها، سعی ها و خطاهای آنها دارد نسل جوانی که قصد کرده در سنین
آغاز جوانی خود روی شانه 40 سال تجربه های پر بیم و امید جمهوری اسلامی سوار شود و قد کشیده به مردم
خدمت کند. نسل جوان مومن انقلابی، همین تربیت شده های جمهوری اسلامی در عرصه های مهمی از
فرهنگ و رسانه ورود کردند؛ محصولاتی بی نظیر در تولیدات فکری، مستند، انیمیشن، فیلم، شعر، داستان،
الگوهایی بی نظیر از مدیریت فرهنگی، مجموعه های فرهنگی، هیئات، تشکل ها و شبکه های موثر فرهنگی و
فکری آفریدند. در اقتصاد مقاومتی آنها که کاری کردند کارستان و یک تنه جلوی این همه حملۀ هوشمندانه را
سد کردند و حوضچه های فکری و تربیتی و اقدام ساز به وجود آوردند از طلایه دارن همین نسلند. در راه اندازی
شرکت های دانشبنیان و زنجیرۀ تولید ثروت از دانش بسیار جلودارند و آرام در پشت صحنه مشغول رقابت و
مبارزه با شبکۀ نفوذ بیگانگان در صحنه اند. در فناوری های نو همین نسل جوانند که کشور را پیش بردند و به
افق های بالا فکر میکنند، در امنیت و دفاع حججی ها و خیل عظیم حججی هایی که تا شهادت به چشم نخواهند
آمد، مظلومانه ومقتدرانه در صحنه میدان گردانی می کنند و... چگونه می شود اینها را ندید؟ چگونه کوربینی و
یأس دستاورهای بدیهی انقلاب را در چشم عده ای خسته و تنگ نظر محو میکند؟ چه جنایت هایی که
توسط دستگاه های تبلیغاتی استکباری و چه الگوسازی هایی که توسط نسل روشنفکران شیفته غرب در کسوت
استادی و نخبگی و چه خیانت هایی که توسط مدیران و دولتمردان غرب زده طی 40 سال - خصوصا 30 سال
اخیر- برای مسخ کردن این جوانان، بریدن آنها از انقلاب، القای یأس و ناامیدی و ما نمیتوانیم، القای اینکه تمام
مشکلات شما از جمهوری اسلامی است، القای اینکه راه سعادت جز از غرب نمیگذرد نشد؛ منصفانه بنگریم
چگونه وسط هجمۀ آتش پر حجم چنین توپخانه های تبلیغاتی، امروز چنین نسل جوان انقلابی و خداباوری داریم؟
کجای دنیا این تهاجم وسیع هست و تلفات کمّی و کیفی آن دهها برابر نیست؟ حتی همان بخش کوچک نسل
جوان که تحت اثر تبلیغات و یأس آفرینی ها قرار گرفتند و امروز دست به قلم میبرند را کجا و چه کسی، انسان
شناسانه و اسلام شناسانه، صبورانه هدایت کرد و بارور کرد که امروز با جسارت از تحلیل خود، حرف نوی خود و
مخالفت و موافقت خود با روندهای حاکم بر کشور سخن بگویند؟
شاخص های ارزیابی بسیارند و مجال برای بیان تحلیل و ارزیابی فرزندان شما کوتاه! ناگزیریم از مرور صرفاً گذرا
بر شاخص های دیگر برای ارزیابی موقف کنونی ما و بیان تفصیلی را به مجال های دیگر گفتگوی فرزندان با امام
و امت شان موکول میکنیم:
ایرانِ ما، پیش از انقلابِ ما، عبارت بود از حکومتی نامشروع و ضدمردمی؛ دولتی وابسته و ناکارآمد در اکثر
شاخصهای اجتماعی و رفاهی. مردمی که از حقوق اولیه و اساسیِ خود محروم، دستشان از دخالت در سرنوشت
خود کوتاه و در برابر دنیا ناتوان و تحقیرشده بودند. ظلم، بیعدالتی و فساد ساختاری و سازمانیافته از یک سو و
فقدان اعتماد بنفس از سوی دیگر، سبب شده بود تا ارادهی امپریالیزم و صهیونیسم بجای خواست و باورهای مردم
مسلمان، حرف اول و آخر را در اداره جامعه ایرانی بزند. ما علیه نظم ظالمانه حاکم قیام کردیم تا حقوق اساسی و
کردند، طاغوتِ در چتر حمایت یِ نظام » انقلاب « آرمانهای متعالی خویش را به دست خود، محقق سازیم. مردم ما
جهانیِ سلطه را سرنگون کردند و جمهوری اسلامی را وکیل خود قرار دادند تا دست منحوس آمریکا و شوروی را
از سر کشور کوتاه کند و استقلال، آزادی و عدالت را برای عموم ملت مستضعف به ارمغان آورد. اینها شعارهای
اساسی انقلاب ما بود که همه را در سایه آن انسان سازی جستجو می کردیم:
ما امروز به معنای واقعی کلمه از شرق و غرب گسستهایم، مردم ما نسبت به رفتارها و گفتارهایی که بوی
وابستگی بدهد حساساند و جوانهای ما، با اعتماد بنفس، سودای برچیدن ظلم و بیعدالتی را در تمام
سطوح و مراتب آن در سر میپرورند، برای تحقق آرمانها و باورهایشان دست به اقدامات عینی و عملی
میانگارند. » در دسترس « و » ممکن « زدهاند و فتح قلههای علم و فرهنگ و تمدن را
در شاخص آزادی، هرچند برخی چهره ها و مسئولین که از شعار آزادی برای خود کاسبی هم به راه می
اندازند، برای خود حصار آهنین در انتقاد قائل باشند -یا دست کم در دوره مسئولیت خود چنین کنند-
شاید برخی قوا و دستگاه ها آرمان آزادی انقلاب را چنان که باید در نیافتند و معادلۀ آزادی، قانون، امنیت
و مصلحت را خودمحورانه حل می کنند اما خصوصاً با اصرار شخص اول کشور بر پیشبرد این آرمان: فرهنگ
عمومی رو به رشد کشور و مسئولین و پاسداری حدود آزادی های سیاسی به صورتی سامان یافته که نمونه
های زیادی را می توان فهرست وار برشمرد که سخت ترین نقدها و بلکه فحاشی ها به اصل نظام و شخص
اول کشور و برخی مسئولین اهل سعه صدر بدون کوچکترین هزینه ای انجام شده و انجام میشود. حساب
پیشرفت عمومی این آرمان را از سوءاستفاده های اهالی جنگ روانی و بوقچی های غرب و تسویه حسابهای
سیاسی برخی احزاب به بهانه آزادی یا به بهانه قانون بر سر آزادی باید جدا کرد.
خود میداند، اشرافیگری و »ِ حق « امروز مردم ما برابری و شفافیت در اقتصاد و سیاست را
بهرهمندیهای ناعادلانه کارگزاران را خیانتِ غیرقابل بخشش و زخمی عفونی و چرکین بر پیکره نظام
اسلامی و وصلهای ناچسب با طرح کلیای میدانند که خود درانداخته و کارگزاران نظام را نسبت به کوتاهی
در برچیدن زمینه چنان مفاسدی، بهسختی مؤاخذه میکند؛ معالوصف، هرچند از وضعیتی شایسته شأن
ملت انقلابی ایران فاصله داریم، اما در شاخصهای عمومی عدالت سیاسی و اجتماعی و اقتصادی، شکاف
طبقاتی و از همه مهمتر خودآگاهی و اراده قطعیِ ملت نسبت به حقوق اساسی خویش، به نحوی غیرقابل
مقایسه با گذشته، پیش رفتهایم. کوچکترین فاصله طبقاتی، کوچکترین محرومیت های طبقه مستضعف و
ولی نعمت انقلاب هم لکه سیاه بزرگی بر دامن نظام محسوب میشود اما دو سوی مهم دیگر این سیاهی ها
را هم نباید فراموش کنیم: اول اینکه در کلان پیش آمدیم، هرچند کم اندازه و کم شدت اما پیش آمدیم؛
دوم اینکه منشأ و مسبّب این پیش نیامدن ها چه بوده؟ مبادا آنها که سالها مدیریت کشور را به عهده داشتند
نسخه های درد ساز خود را بعنوان درمان جا بزنند، مبادا نگاه های غلط له کنندۀ محرومین را – خصوصاً
در این جنگ اقتصادی شدید دشمن که آثار شدت گرفتنش را هم این روزها با نوسان نرخ ارز و گرانی می
چشیم- طبیعی جلوه دهند. مبادا فراموش کنیم همانها که شعار حل این مشکلات را میدادند خودشان
سرکنگبین فزودند و خلاف شعارهای توخالی بازهم دردسرهای بیشتر برای مردم آفریدند. و بازهم با جنگ
روانی می خواهند ما مردم را سرگرم کنند تا به ناکارآمدی شان توجه نکنیم. مبادا بازهم مردم را از میدان
اصلاح اقتصادی و رشد عدالت به کنار نهند و خلاف سیاست اصلی انقلاب خود را محور کنند و دوباره فاجعه
بیافرینند.
و بالاخره ما توانستیم دست آمریکا را، نه فقط از مرزهای جغرافیایی و سیاسی خودمان کوتاه کنیم،
بلکه امروز عمق نفوذ و تسلط نظام استکبار بر غرب آسیا را، که روزگاری حیاط خلوت آمریکا و صهیونیسم
شمرده میشد، محدود ساخته و آمریکا را روز به روز از منطقه عقب و عقبتر راندهایم. امروز قدرت معنوی
انقلاب مردم مسلمان ایران سبب شده تا یک جبهه واقعی به گستردگی کل غرب آسیا، از بحرین و یمن تا
عراق و سوریه و از افغانستان و پاکستان تا لبنان و فلسطین، در برابر آمریکا صفآرایی کند، تحقق اهداف او
را ناممکن سازد و اذناب و مزدورانش را زمینگیر نماید. آری چه بوقچی ها بخواهند باور کنند و چه نکنند،
ما با دست خالی آمریکای قدرت بی همتای دنیای آنها را از منطقه عقب راندیم! ما در این هجمه سنگین
تبلیغی، امنیتی و نظامی از فضایی که ابتدای انقلاب صرفا دوست دارانی پر تعداد داشتیم به شکل دهی یک
بنیان مرصوص مقاومت در منطقه رسیدیم! و دور نیست که با تلاش مردم و فرزندان امت هسته های
مقاومت را در سراسر دنیای غرب نیز تشکیل دهیم. آمریکا خواست دولتهای مرتجع مصر و تونس بمانند
و نماندند، آمریکا خواست دولت سوریه سقوط کند و ما خواستیم که بماند؛ آنچه خواسته آمریکا بود نشد و
آنچه خواسته جمهوری اسلامی بود محقق شد به نصرت الهی.
مستقل تر از جمهوری اسلامی کدام کشور را در دنیا می شناسیم؟ مردم ما اراده کردند آنجا که مناسبات
استکباری و تحمیلی و از جنس شرق و غرب است برآنها خط بطلان محکمی را بکشند و اجازه ندهند دولتها
و مجریان سیاست خارجی پای خود را کج بگذارند اما به هدایت امامشان این مسیر را در عین استقامت،
عاقلانه و با تدبیر پیش بردند. بهانه به دست دشمن ندادند، اجازه ندادند دشمنان یک سویه جمهوری اسلامی
را پرخاشگری بی منطق جلوه دهند و مردم دنیا را گیج کنند. مردم محکم پای استقلال ایستادند حتی
هزینه جنگ تحمیلی و هزار جنگ نرم و تبلیغی و امنیتی را به جان خریدند. اما چه باک که دستگاه
محاسباتی غلط برخی مسئولین، با دست کشیدن از تلاش و خدمت به بهانه مذاکره گرگ و گرگ با آمریکا
به جای مذاکره گرگ و میش! در انتهای یک دولت. و با تصویر دنیایی که کدخدای آن آمریکاست و زیستن
بدون آمریکا در آن معنا ندارد و آب خوردن ما هم بند مذاکره با آمریکاست در ابتدای دولتی دیگر در دستگاه
تحلیلی و محاسباتی مردم هم به هم ریختگی ایجاد کردند... نتیجۀ آن خیانت های مسئولین وقت و این
اشتباه محاسباتی مردمی می توانست هزینه های فراوان و جبران ناپذیری برای مردم و کشور بیافریند، در
این صحنه هم امامی که به مردمش و نشاندن بار حرکت به دوش امتش مطمئن است، امامی که قلباً و
صادقانه مردمسالاری دینی را باور دارد؛ دین شناسانه و پدرانه به میدان آمد و اجازه داد تا مردم در برجام،
طعم تلخ تجربه اعتماد به آمریکا و هزینه های فراوان آن را بچشند اما برای حرکت آینده درس های بزرگی
بگیرند. اینجا هم آنها که با معادلات سیاست و اصلاح از منظر اسلام انقلابی آشنا نبودند، آنها که داد مردم
مردمشان خیلی بلند است اما حاضر به تن دادن به قواعد مردمسالاری دینی نبودند، آنها که با ادعای مردم
مردم می خواستند رهبری برایشان تقلب کند و دولت منتخب نورس مردم را کناری بنهد و جلوی رشد
مردم را بگیرد، اندکی که برای روشنگری و تبیین چیستی ماهیت آمریکا در بین مردم هزینه دادند، همینکه
فرجامی نگرفتند و طراحی اصلاحی کلان امام این امت را درک نکردند شروع کردند به تردید در اصل این
نظام، در صداقت و انقلابی بودن رهبرش. و به تدریج از انقلابی بودن خود و انقلابی نماندن نظام سخن
گفتند. و این شد سرآغاز سقوط عده ای از دوستداران انقلاب به دنیای یأس و حیرت و پشیمانی. و
سرسپردگی سیاسی محض به یک شخص منجی نما! برای نجات انقلاب از دستان نظام!
معالوصف، ما باید از چه چیزی شرمنده باشیم؟ کدام ارزیابی واقعبینانه و بدور از بخشینگری، کوتهبینی یا
غرضورزی است که بخواهد موجب یأس و سرخوردگی مردم مؤمن انقلابی گردد؟ آیا مشکلات ریز و درشت اعم
از دشمنیها و مانعتراشیهای خارجی و خیانتهای داخلی، باید موجب تردید و سرخوردگی شود یا برعکس، ما
را نسبت به درستیِ جهت حرکت شکوهمند ملت و مسیر طیشده مطمئن سازد؟ ما با صدای رسا اعلام میکنیم
که بعنوان بزرگترین انقلاب مردمی معاصر و مستقلترین نظام سیاسی حاکم بر یک کشور انقلابی، در
همه شاخصهای اساسی انقلاب، به نحوی بینظیر و غیرقابل مقایسه با تجربه سایر ملتها و حکومتها،
پیش آمدهایم! در چنین افقی، هیچ چالش و مانعتراشیای نبوده که ما را شگفتزده یا ناامید سازد و با این
مقیاس، هیچ مشکل غیرقابل حلی پیش روی ما نیست.
آری؛ جمهوری اسلامی در آستانه چهل سالگی است و چهل سالگی، از یک سو دوران بلوغ و از سوی دیگر، موعد
دگرگونی نسلی و تحول در بدنه نیروی انسانی و قوای اجتماعی نظام است. مشخصا دهه پیش رو، مقطعی مهم
است که طی آن بدنه اجرایی و مدیریتی کشور، دستخوش تغییر خواهد شد؛ این هر دو، ارزیابی روند حرکت کلیِ
نظام جمهوری اسلامی در مسیر پیشآمده و محاسبه وضعیت کنونی را برای طراحی نقشه راه آینده، ضروری
ساخته است. در این میان، مسئله حائز اهمیت آن است که یک ارزیابی صحیح، مستلزم درک صحیح از واقعیت،
با تمام ابعاد و و مراتب آن است؛ پیچیدگی صحنه واقعی، نباید به عدم تشخیص مسئله اصلی از مسائل فرعی و در
منجر گردد. البته خطا و اشتباه، مادام که به اغراض فردمحورانه و فرقهگرایانه و تمنای » خطای محاسبه « یک کلام
قدرت آلوده نگردد، قابل اصلاح است؛ اما اصرار بر اشتباه محاسبه، لاجرم به اختلال در دستگاه محاسبه میانجامد
و این، همان نقطه گسست از حرکت عمومی ملت است! نقطهای که دشمن قسمخوردۀ مردم ایران و انقلاب مردم
ایران، روی آن حساب باز کرده است.
مرور تحلیلها و ارزیابیهایی که در طول عمر 40 ساله نظام، از سوی افراد و جریانات گوناگون تبیین و تبلیغ شده
است، به روشنی بیانگر این روند قهقرایی اما عبرتانگیز است. بنا بر یک تحلیل مشهور و تکراری، تحول اجتماعی
و انسانی پیشگفته، میتواند سرآغاز یک دگردیسی سیاسی و فرهنگی و هویتی تلقی شود. بر این اساس
دیدگاههایی که سرنوشت انقلاب را در گذار از این برهه حساس، فاصله گرفتن نظام از شعارهای اصیل انقلاب و
تغییر جهت آن ارزیابی میکنند، عمدتا بر گزارش ناکارآمدیهای نظام اسلامی و مفاسدی متکیاند که دامنگیر
نظام دیوانسالار کشور است؛ تقریر بیپرده این تحلیل آن است که نظام اسلامی، در میدان عمل از تحقق ایدهاش
ناکام مانده و هرچند تا به امروز در برابر براندازی و تهاجمات خارجی و توطئههای داخلی مقاومت کرده؛ اما تحولات
نسلیِ پی شِ رو، شکست ایده نظام انقلابی ایران را تعیّن خواهد بخشید. یک عقب گرد آشکار! اتمام و اعلام و
شکست ولو آنکه این شکست در شکل نوعی تحولِ نرمِ ارزشی- ایدئولوژیک و هویتی بروز کند که رفتهرفته در
تصمیمهای خرد و کلان نظام سیاسی و اداری ایران خود را نشان دهد.
میتوان جملات فوق را، با اندکی تسامح، قدر مشترک تحلیلهای تمامی جریاناتی دانست که در این
چهل سال به انحاء گوناگون از همراهی با حرکت بالندۀ مردم ناکام ماندهاند؛ از راستهای محافظهکار
غربگرا تا چپهای انحصارطلب متظاهر به خط امام، و از لیبرالهای تکنوکرات تا روشنفکرهای دینستیز؛ و چه جای
تعجب که همین جملات از زبان دوستان انقلابیِ دیروز و بریدگانِ خسته و ناامید امروز بازگو شود! مرور گذرای
تاریخ انقلاب نشانگر این واقعیت است که اینان نخستین گروهی نیستند که سخن از بنبست و انسداد و فروپاشی
قریب الوقوع به میان میآورند و سال بعد را آخرین سال جمهوری اسلامی مینامند. وجه مشترک این نورسیدگان
با قبلیها همین است که خود به انتهای خط رسیده اند؛ مورچهوار آبی که در لانهشان ریخته را سیلی عظیم
مینامند که جهان را در نوردیده! از پسماندهی همان استدلالات و ادبیات دشمنان قدیمی انقلاب با تقریرهای چپ
گونه و التقاطی از آرمان ها ملغمهای ساختهاند و در توهماند که به کشفیات عظیمی دست زدهاند. از دشمن که
انتظاری نیست اما آنها که مدعی دایهگری برای این انقلابند چطور قدکشیدن، پخته شدن، رشد، سرپایی و
قدرتمندی این جوان 40 ساله نهضت اسلامی را نمی بینند؟ چرا فقط از زخم و زخم و سیاهی و سیاهی می گویند؟
چرا خود را باخته اند؟ چرا با کوچکترین هزینه هایی که دادند و کمی طعم نافرجامی چشیدن، توهم بن بست
برداشتند؟ اشکال در واقعیت است یا مشکل از سیاه بینی و عینک غلطی است که بر چشمان خود گذاشتند؟
اختلال در دستگاه محاسباتی است که فاجعه می آفریند و اینطور ناامیدی های محض و کوربینی می آفریند.
انسان ناامید نه تنها پیش رویی ندارد، نه تنها راه حلی ندارد، بلکه چون ناامید است صحنه را غلط می بیند و غلط
تر تحلیل میکند و غلط تر از هر دو راه حل های نوستالژی وار تاریخِ مصرف گذشته و امتحان پس داده می دهد.
لابلای بررسی شاخصهای ارزیابی دیدیم که درگیر زخم های کهنه و مشکلات اساسی هم هستیم اما:
- آنها که خودشان مسبّب مشکلاتند، آنهایی که بیش از دو دهه مدیریت های کلان دولت و
مجلس و بیش از 80 درصد قوه محرکه حاکمیت را در دست داشتند و گسل های اساسی
ساختاری، سیاسی در حاکمیت به ارمغان آوردند و معیشت مردم را با چالش های اساسی روبرو
ساختند، تلاش کردند تا بخشی از مردم را به نفع جناح خود مصادره کنند و درون مردم شکاف هایی
عمیق پدید آوردند، مردم انقلاب کرده، طبقات واقعی مستضعفین و جوانان پیشروی انقلابی را آدم
حساب نمی کردند و الآن هم که عمده کار دستشان است همین هستند، در دهه های مسئولیتشان
عملا کوشش کردند گفتمان خدمت به مردم را تبدیل به گفتمان های وارداتی غربی کنند، حاکمیت
چندگانه بسازند، عزت های بزرگ مردم را به ذلت و التماس به مستکبرین زورگو بدل کنند و باچند
آب نبات غربی مردم را سرگرم کنند، کلّ نسخۀ آنها برای اداره کشور از برجام های شکست خورده و
جنگ روانیهای سرکاری با مردم خودشان بیشتر نیست؛ امروز چه طلبی از مردم دارند که این اندازه
طلبکارانه همچنان از نگذاشتند سخن میگویند؟ این همه از اداره نظام دیوان سالار کشور را که
سالهای سال به جز استثنائاتی در دست داشتند کدام سهم نداشته خود را از اداره کل کشور طلب
میکنند؟ در آن مواردی که کار دستشان بوده کم اشتباهات راهبردی و زخمهای عمیق برای مردم به
ارمغان آوردند که اکنون دنبال خوردن کل حاکمیت و بیان آدرس های غلط در ماستمالی ناکارآمدی
خود هستند؟
- از آنطرف کسانیکه بعضاً در کارآمدی و مدیریت عرضه اداره یک نانوایی را هم از خود نشان ندادند،
به مردم بدبین هستند و به تئوری بنیادین جمهوری اسلامی یعنی مردم سالاری دینی و میدان داری
مردم بی اعتقادند، سالها در نهادهای حاکمیتی- خصوصاً از نوع انتصابی- جا خوش کردند، شبکه ای
از منافع برای خود رقم زدند. با اصرار بر رسانه ناشناسی، سیاست زدگی و لابی بازی، بی ارتباطی با
مردم و مدل اداره کهنه و ضعیف خود دائما برای کشور هزینه تراشی و نارضایتی های فراوان به
ارمغان آوردند. اینها چه دستاوردی داشتند که داعی کنار زدن کامل مردم و اداره یکه تازانه جناحی
کل کشور و حذف هر رقیب را دارند؟
- دسته سوم آنهایی که فرصت های اصلاحی را از دست پر تلاش جناح انقلابی و مردم کشور ربودند.
با فرصت سوزی و بی تحرکی ناشی از خودشگفتی انتهای کارنامه خود و زندگی مردم را تلخ و سیاه
کردند، با اندیشه خدمت به مردم و تلاش بی وقفه به میدان آمدند و در آخر کار خود را صاحب آن
مسیری که با خون دل خوردن رهبری، مردم و جوانان انقلابی باز شده بود دانستند. با تمام دانستن
حلقۀ یاران خود، با لانه کردن خودشگفتی و سقوط اخلاقی، با دعواهای بی حاصل و غیر ضرور، با
اسلام ناشناسی و اصلاح ناشناسی، با بی صبری در مسیر اصلاح های اصیل مردمی، با ادعای مردم
مردمی که در اصل منم منم بود به این همه زحمت جمعی که برای این مسیر صورت پذیرفته بود
پشت کردند و با واگذاردن حرکت کشور به خاطر اثبات خود و به بهانه فشارهای به حق و ناحقی که
برایشان از خودی و ناخودی وارد آمده بود راه فشار بر مردم را باز گذاشتند. اینها با فرصت سوزی
کاری کردند که شبکۀ بی جان شده فساد و اشرافیت دوباره خود را بازیابی و بازسازی کند و از لانۀ
خود سر بیرون آورد. شما که با منیت و احساس استغنای از مومنین جامعه و راهبری الهی آن حرکت
امیدبخش را از ریل خارج کردید؛ با چه رویی امروز طلبکارانه خود را تنها نسخه نجات بخش کشور
میدانید و هر کسی غیر خود را فاسد و محکوم می دانید؟ در اداره یک قوه مجریه چه اندازه توانستید
بر مسیر حق استقامت کنید و مفسدان را پرروتر از گذشته نکنید که حالا داعیه نسخه پیچی برای
کل ارکان کشور را دارید و عملا میخواهید با اعلام بن بست در جمهوری اسلامی، خودتان سررشته
راهبری کشور را در دست بگیرید؟ شما و دلهایتان خود شایسته ترین موضوع برای اصلاح اساسی
است، شما را چه به اصلاح کل کشور و داعیه راهبری مردم انقلابی و مؤمن ما؟
درکنار این مدعیان گوناگونِ کم تعداد و پر نفوذ خیل مدیران و نخبگان و موثرین دلسوز، انقلابی و
زحمت کش را هم باید ببینیم اینها واقعیت هاییست که برخی میخواهند دیده نشود. مشکل اساسی
کشور از انواع آن فکرهای کهنه و بسته است که به بهانه های گوناگون نمی خواهند از سیاسی بازی
های خود، از میزهای خود و منافع خود دست بکشد و میدان را به نسل جوان انقلابی بدهد.
انقلاب اسلامی، یک پروژه عظیم تحول اجتماعی و یک پروسه طولانی تمدنی است که توسط دو امام
انقلاب پیریزی و هدایت شد و به دست مردم مؤمن انقلابی به جریان افتاد و تا به امروز پیش رفته
است و به ثمر نشستن آن، متوقف بر استقامت و صبر، پیگیری جهتگیریهای صحیح، تکیه بر نیروهای
جوان و مؤمن و در یک کلام، توسل به روحیه انقلابی و التزام همهجانبه بر اصل گوهرینِ مردمسالاریِ
دینی است. درک این معنا، از عهدهی کسانی که به هریک از مؤلفههای اساسی پیشگفته ملتزم نیستند، خارج
است؛ طرفه آنکه تمامی افراد و جریانهایی که اساسا از باورهای ملت روگرداناند، به خواست مردم تعهد نداشتهاند،
استقامت بر مسیر حق ولو به بهای تحمل طعنهها و کمبودها نداشتهاند و یا به مرض فراموشیِ تاریخی مبتلایند؛
خود به یک معضل و مانع موقت پیشاپیش مردم انقلابی بدل گشتهاند. غالب این جریانات، با توهم یا تظاهر به
اقبالِ مردمی، به گردنفرازی در برابر نظام اسلامی متمایل گشته و بنا به یک تجربه تکراری تاریخی، وقیحانه
بهرهمندیهایی فراقانونی و ناعادلانه را از نظام اسلامی و رهبران آن خواستار شدهاند. جالب آنکه در تمامی موارد،
را اسم رمز عملیات فرقهگرایانه خود قرار دادهاند! کارشکنیهای نهضت آزادی در ابتدای » اصلاحات اساسی « شعار
انقلاب، انحصارطلبی کارگزاران لیبرالمسلک در پایان دولت سازندگی ، فتنه جریان موسوم به جنبش سبز در سال
88 و در آخرین فِقره انقلابی نماهای پشیمان و پرادعا !
امروز برای مردم انقلابی ایران روشن است که اصلاح اساسی نه معطلِ افراد بلکه موکول به اراده اصلاح
و پیشرفت به دست مردم است؛ اصلاح اساسی، امتداد و استمرار تحقق مردمسالاری دینی است؛ اصلاح
است! نکته بسیار مهمی که در آغاز نیز بدان اشاره شد، آن است که » اسلامی « » جمهوریِ « اساسی، خودِ
است. دشمنان نظام اسلامی، » احساس پیروزی « یا » احساس شکست « ، مهمترین مؤلفه در شکست یا پیروزی
شکست » احساس « اگرچه از رویارویی واقعی و متوقف ساختن حرکت نظام اسلامی ناتواناند، اما در مدیریت این
در میان مردم و مسئولین، بویژه در سالهای اخیر، توانمند و خطرناک شدهاند. این شکاف میان بود و نمود نظام
اسلامی، به یک معنا همان خطر مهلکِ تغییر دستگاه محاسبه است. مسئله زمانی بغرنج میشود که تحلیل و
تصمیم عموم نسل سوم و چهارم انقلاب و خاصه، جوانان مؤمن انقلابی را نیز متأثر سازد.
با همه این احوال، علیرغم آن که تمامی جریانات متخاصم یا بریده و خسته، تحول نسلی را تهدید پیش روی
نظام اسلامی تصویر میکنند؛ رهبر انقلاب، سالهاست که نوید آینده درخشانی را برای نظام اسلامی میدهد که به
دست همین نسل سوم و چهارم رقم خواهد خورد! گویی انقلاب اسلامی از طلیعه استقرار نظام اسلامی تا کنون،
همواره چشم به راه به بار نشستن نسلی بوده است که به میدان درآید و عصر تجدید حیات انقلاب را رقم زند و
مرکب تاریخ را شتابان به سوی دوران تمدن نوین اسلامی هِی کند. در این نگاه، نسل جدید و تجدید نسل در
سطوح گوناگون کارگزاری و مدیریتی نظام، نه تنها یک تهدید ارزیابی نمیشود، بلکه درست برعکس، چشم امید
انقلاب به همین نسلی است که آحاد آن را نظام اسلامی، با خون جگر و با هزینههای گزاف، به موقف اخذ
انقلاب رسانده؛ امام عزیز و مردم بزرگوار و محبوب بدانید که نسل جوان مؤمن انقلابی برای » مسئولیت «
اصلاحات بنیادین و پیشبری انقلابی تر کشور به جای مدیریت های کهنه و تکراری و آزموده شده،
حتی آماده تر از تصور و تخمین های شماست. می تواند میدان داری کند اما اگر شما مردم راه را برای سپردن
اداره کشور برای آنها باز کنید. اگر با ایستادگی، فداکاری، تلاش و حتی استفاده از زور این مدعیان جناحی، تکراری
و پرصدای چپ، راست و بهاری را کنار بزنید. نسل جوان مؤمن آمادۀ اینست که لوکوموتیو، قطار حرکت
شما مردم بشود. این مهم بی پشتوانۀ اعتماد و هدایت رهبری بعنوان باغبان پرورش این نسل و
همچنین میدان سازی و کارسپاری شما مردم بعنوان صاحبان حقیقی کشور مقدور نخواهد شد.
و لقد کَتَبنا فی الزّبورِ مِن بعدِ الذِّکرِ أنَّ الأرضَ یَرِثُها عبادیَ الصالحو نَ
امضا کنندگان:
1 . مجتبی ثابتی، دانشجوی دکترای حقوق عمومی دانشگاه تربیت مدرس، مسئول سیاسی بسیج دانشگاه
تهران، مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه تربیت مدرس.
2 . حامد اقبالی،کارشناسی هوافضا دانشگاه صنتی امیرکبیر، کارشناسی ارشد خط مشی گذاری عمومی
دانشگاه تهران، مسئول اسبق بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی امیرکبیر
3 . دکتر محمد جبارپور، عضو هیئت علمی دانشگاه جامع امام حسین علیه السلام، مسئول اسبق بسیج
دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام، مسئول بنیاد علمی – فرهنگی حیات بابل.
4 . حسین اخگر پور، کارشناس ارشد مدیریت شهری دانشگاه علوم و تحقیقات، دبیرکل جامعه اسلامی
دانشجویان.
5 . وحید شورابی، کارشناس ارشد علوم سیاسی دانشگاه آزاد کرج، دبیر شورای هماهنگی بسیج دانشجویی
دانشگاه های آزاد کشور.
6 . محمد امین سلیمی، کارشناس ارشد فلسفه اسلامی دانشگاه خوارزمی، دبیر شورای تبیین مواضع بسیج
دانشجویی دانشگاه های کشور.
7 . سحر محمدپور، مهندسی نرم افزار دانشگاه الزهراسلاماللهعلیها، مسئول بسیجدانشجوییدانشگاهالزهراسلام اللهعلیها
8 . علی صالحیان، مهندسی هوانوردی )مراقبت پرواز( دانشکده صنعت هواپیمایی، مسئول بسیج دانشکده
صنعت هواپیمایی.
9 . رضا کارگر دبیر سیاسی اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان ،کارشناسی قضاوت دانشگاه علوم قضایی
10 . علی خاتونی دبیر واحا بین الملل اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان ، کارشناسی فلسفه دانشگاه حکیم
سبزواری
11 . محمد امین مهدی پور دبیر تشکیلات اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان،کارشناسی فیزیک فرهنگیان
اصفهان
12 . سجاد فرهمند پارسا مسئول روابط عمومی اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان، علوم اجتماعی گلستان
13 . محدثه راثی نصیری ، دبیر خواهران اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان ، کارشناسی ارشد مطالعات زنان
دانشگاه شهید مدنی
14 . زهرا طاهریان . دبیر فرهنگی اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان ، کارشناسی ارشد مطالعات زنان ، دانشگاه
الزهرا
15 . متین منتظمی، کارشناس ارشد روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی، دبیرکل سابق جامعه اسلامی
دانشجویان.
16 . حسین زنیلیان، کارشناس ارشد علوم سیاسی دانشگاه تبریز، دبیرکل اسبق جامعه اسلامی دانشجویان.
17 . محمد عزیز صانعی، کارشناسی ارشد اقتصاد دانشگاه امام صادقعلیه السلام، مسئول سابق بسیج دانشجویی
دانشگاه امام صادقعلیهالسلام
18 . محمد محسن فیضی پور، دانشجوی کارشناسی ارشد معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام
صادقعلیهالسلام ، مسئول سابق واحد سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادقعلیهالسلام، دبیر شورای تبیین
مواضع بسیج دانشجویی دانشگاه های تهران بزرگ.
19 . محمد مهدی دادمان کارشناسی مهندسی صنایع شریف، طلبه پایه 5 مدرسه علمیه مشکات، مسول سابق
بسیجدانشجویی شریف، عضو سابق شورای مرکزی جنبش عدالتخواه.
20 . سیدمرتضی احمدزاده، دانشجوی دکتری سیاستگذاری علم و فناوری دانشگاه مازندران، مسئول اسبق
بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام، معاون هماهنگی مرکز تحقیقات بسیج دانشگاه امام
صادق علیه السلام.
21 . صبا قرباغستانی ، عضو شورای مرکزی اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان ، کارشناسی مهندسی صنایع ،
دانشگاه کردستان
22 . مهدی طرفی ارشد متالوژی مسسئول بسیج دانشجویی چمران اهواز
23 . محمدیوسفی، دانشجوی کارشناسی ارشد روزنامه نگاری دانشکده صدا و سیما، مسئول سابق بسیج دانشگاه
مازندران.
24 . امیر جهانفر، عضو شورای مرکزی جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر عضو کمیسیون سیاسی
اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان عضو شورای مرکزی بسیج دانشجویی دانشکده مکانیک دانشگاه خواجه
نصیر،دانشجوی مقطع کارشناسی مهندسی مکانیک دانشگاه خواجه نصیر
25 . محمد حسین رضائیان، معاون آموزش و تربیت بسیج دانشجویی، عضو شورای مرکزی بسیج و مسئول گروه
جهادی در دانشگاه علم و صنعت، دانشجوی مقطع ارشد مهندسی عمران دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی
26 . علی صالحیان، مهندسی هوانوردی)مراقبت پرواز( دانشکده صنعت هواپیمایی، مسئول بسیج دانشکده
صنعت هواپیمایی
27 . سحر محمد پور، مهندسی نرم افزار از دانشگاه الزهرا )سلام الله(، مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه الزهرا
س
28 . فائز مقبل، کارشناسی فقه و حقوق دانشگاه مذاهب، مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه مذاهب اسلامی
تهران، دبیر سابق انجمن علمی فقه و حقوق
29 . پیمان تقوی، کارشناسی ارشد فقه و مبانی حقوق، مسئول سابق بسیج دانشگاه مذاهب اسلامی
30 . سهیل احمدی، دانشجوی دکتری فقه و حقوق اسلامی، مسئول سابق بسیج دانشجویی دانشگاه مذاهب
اسلامی
31 . محمد علی مومنی ها، دانشجوی دکترای تاریخ اسلام، مسئول اسبق بسیج دانشجویی دانشگاه مذاهب
اسلامی
32 . امیر حسین قاسمی، کارشناسی ارشد فقه و حقوق، مسئول سابق سیاسی دانشگاه مذاهب اسلامی
33 . محمد جواد حیدر زاده، مسئول سابق تعلیم و تربیت بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی
34 . زهرا هادی زاده، کارشناسی حقوق دانشگاه امام صادق ع ، مسئول بسیج دانشجویی
35 . زهرا بنی علی، کارشناسی فلسفه دانشگاه امام صادق ع، سرگروه حلقه های صالحین بسیج
36 . محدثه معصومی، کارشناسی فقه و حقوق دانشگاه امام صادق ع، معاون قرآن و عترت بسیج دانشجویی
دانشگاه امام صادق
37 . زهرا محمد حسین، کارشناسی فلسفه دانشگاه امام صادق )ع( واحد خواهران، عضو فعال بسیج دانشجویی
دانشگاه امام صادق )ع( واحد خواهران
38 . فاطمه مقدسی، کارشناسی حقوق دانشگاه امام صادق )ع( واحد خواهران، از اعضای بسیج دانشجویی
دانشگاه امام صادق )ع( واحد خواهران.
39 . مریم زارع، کارشناسی معارف اسلامی و علوم تربیتی دانشگاه امام صادق )ع( واحد خواهران، از اعضای
بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق )ع( واحد خواهران.
40 . فاطمه جزینی زاده، کارشناسی فلسفه دانشگاه امام صادق )ع( واحد خواهران، از اعضای بسیج دانشجویی
دانشگاه امام صادق )ع( واحد خواهران.
41 . حنانه کافتری، کارشناسی حقوق دانشگاه امام صادق )ع( واحد خواهران، عضو فعال معاونت سیاسی بسیج
دانشجویی دانشگاه امام صادق )ع( واحد خواهران.
42 . فاطمه عباسیان، کارشناسی حقوق دانشگاه امام صادق )ع( واحد خواهران، معاون روابط عمومی بسیج
دانشجویی دانشگاه امام صادق )ع( واحد خواهران
43 . صبا گلنارکار، کارشناسی ارشد دانشگاه امام صادق )ع( واحد خواهران، عضو فعال بسیج.
44 . زینب گلبهار، کارشناسی فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه امام صادق )ع( واحد خواهران، عضو فعال بسیج و
سرگروه در حلقه های صالحین
45 . سید محمد امین حسینی، کارشناسی رشته ارتباطات و فناوری، مسئول حوزه بسیج دانشکده فنی مهندسی
شهید شمسی پور تهران
46 . محمدرضا آبدار، دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی، مسئول بسیج دانشگاه علوم و تحقیقات تهران،
مدیر سابق مجمع فرهنگی تحقیقاتی بینش مطهر استان اصفهان، رئیس اسبق هیئت مدیره موسسه
فرهنگی محمد رسول الله )ص( اصفهان
47 . رضا رضایی، دانشجوی کارشناسی رشته هوافضا ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، سردبیر
نشریه صدای دانشجو دانشگاه علوم و تحقیقات
48 . علی ترابی، کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه علوم و تحقیقات، معاون سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه
علوم و تحقیقات، دبیرخبر خبرگزاری دانشجو
49 . رضا اسدی، مسئول سابق پایگاه شهید ابراهیم هادی، جانشین بسیج دانشجویی دانشگاه علوم و تحقیقات
50 . مجتبی کدئی، کارشناسی فلسفه و حکمت اسلامی مدرسه عالی شهید مطهری )ره( تهران، مسئول بسیج
مدرسه عالی شهید مطهری )ره( تهران.
51 . بهنام مریدی، مسئول بسیج دانشگاه فنی و حرفه ای، دانشکده فنی و مهندسی انقلاب اسلامی
52 . مهدی کیانی مهر، دانشجوی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران، مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه علوم
پزشکی ایران

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار