کد خبر: 899956
تاریخ انتشار: ۲۷ اسفند ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۰
مرد جواني كه در شهرستان اروميه مادرش را با ضربات متعدد چاقو به قتل رسانده و به جان خواهرش سوءقصد كرده بود در تهران بازداشت شد.

به گزارش خبرنگار ما، صبح روز چهارشنبه 16‌اسفندماه امسال مأموران پليس شهرستان اروميه با تماس شهروندي از قتل زن ميانسالي در خانه‌اش با خبر و راهي محل شدند.
مأموران پليس در محل حادثه كه ساختمان سه‌طبقه‌اي بود با جسد غرق به خون زن 60‌ساله‌اي داخل پذيرايي طبقه دوم ساختمان روبه‌رو شدند كه با 20‌ضربه چاقو از پاي درآمده بود.
نخستين بررسي كارآگاهان جنايي نشان داد كه عامل جنايت پسر‌34‌ساله خانواده به نام ارسلان است كه دقايقي قبل در اقدامي هولناك مادرش را با ضربات متعدد چاقو به قتل رسانده و خواهر‌20‌ساله‌اش را نيز با چهار ضربه چاقو به شدت زخمي و راهي بيمارستان كرده است. همچنين مشخص شد ارسلان پس از اين حادثه به مكان نامعلومي گريخته است.
بدين ترتيب مأموران پليس تحقيقات خود را براي شناسايي و دستگيري عامل اين حادثه آغاز كردند تا اينكه دريافتند قاتل فراري از اروميه به تهران گريخته است. در نهايت دو روز قبل كارآگاهان رد قاتل فراري را در يكي از خيابان‌هاي مركزي تهران بدست آوردند و دريافتند ارسلان در خانه يكي از دوستانش مخفي شده است. در چنين شرايطي مأموران پليس شهرستان اروميه با گرفتن نيابت قضايي براي دستگيري متهم راهي تهران شدند و صبح ديروز وي را در خيابان باب همايون حوالي ميدان بهارستان به دام انداختند. متهم صبح ديروز پس از دستگيري براي بازجويي به دادسراي امور جنايي تهران منتقل شد و از سوي قاضي مدير روستا، بازپرس شعبه ششم مورد بازجويي قرار گرفت.
ارسلان با اعتراف به قتل مادرش و زخمي كردن خواهر جوانش گفت: من مجردم و كار درست حسابي ندارم، اما در شهرمان دستفروشي مي‌كردم تا نياز مالي‌ام را بر آورده كنم. چندين سال است كه از بيماري روحي و رواني رنج مي‌برم و به همين دليل مدتي هم در بيمارستان بستري بودم. چند سال قبل عاشق دختري شدم و تصميم گرفتم ازدواج كنم، اما خانواده‌ام مخالفت كردند. خيلي اصرار كردم اما فايده‌اي نداشت و كسي براي من به خواستگاري نرفت. از آنجايي كه در طبقه دوم، برادر بزرگم همراه خانواده‌اش و در طبقه پايين ساختمان عمويم زندگي مي‌كردند احساس كردم در اين خانه جايي براي من نيست و به همين خاطر دو سال قبل از خانه قهر كردم و خانواده‌‌ام را ترك كردم. دو سال تنها زندگي كردم و از اين شهر به آن شهر‌ مي‌رفتم. دوست داشتم ازدواج كنم و صاحب زندگي شوم به همين سبب دو‌ماه قبل دوباره به خانه‌مان برگشتم كه فهميدم برادر كوچكم ازدواج كرده است و من كه از او بزرگترم هنوز مجردم. خيلي عصباني بودم و به مادرم اصرار كردم به خواستگاري دختر مورد علاقه‌ام برود و مقدمات عروسي‌ام را فراهم كند. خانواده‌ام دوباره مخالفت كردند و اصرارهاي من هم مثل هميشه فايده‌اي نداشت.
وي ادامه داد: آنقدر در اين مدت حالم بد شده بود كه براي خوابيدن مجبور بودم مشت مشت قرص آرامبخش بخورم، اما قرص‌ها هم اثري نمي‌كرد. يك هفته نخوابيده بودم و حالم خيلي بد بود تا اينكه صبح روز حادثه از خانه بيرون رفتم و دقايقي بعد دوباره به خانه برگشتم. لحظه حادثه مادرم جلوي در بود و نمي‌دانم چرا با او مشاجره كردم كه ناگهان چاقويي كه هميشه همراه داشتم از جيبم بيرون آوردم و بعد ديگر متوجه هيچ چيزي نشدم و وقتي خون ديدم از خانه‌مان فرار كردم. پس از حادثه به تهران آمدم تا دستگير نشوم، اما خيلي زود به دام افتادم.
متهم به دستور قاضي مدير روستا براي تحقيقات بيشتر در اختيار مأموران پليس شهرستان اروميه قرار گرفت تا به شهرستان محل حادثه منتقل شود.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار