به گزارش خبرنگار ما، سومين جلسه رسيدگي به پرونده محمد ثلاث عامل شهادت سه مأمور نيروي انتظامي روز گذشته در شعبه نهم دادگاه كيفري يك استان تهران به رياست قاضي محمدرضا كشكولي و مستشاران عباسي و ملكي برگزار شد. جلسه محاكمه بعد از قرائت آياتي چند از قرآنكريم شروع شد و بعد از اعلام رسميت آن، قاضي كشكولي از نماينده حقوقي ناجا خواست در جايگاه حاضر شود و در مورد پرونده اگر موضوعي دارند بيان كند.
فلاح زاده- نماينده حقوقي ناجا - در جايگاه ايستاد و گفت: «متهم حين دستگيري، خود را متعلق به گروه خاصي معرفي كرده است. همچنين در اين حادثه نيروهاي پليس، اخلاق اسلامي را رعايت كردند، اما شورشيان دست از رفتار خود نكشيدند كه در نهايت منجر به اين جنايت شد.»
فلاحزاده ادامه داد: «اقدام متهم و همدستانش منجر به شهادت چهارجوان برومند و مجروح شدن بيش از 10نفر از مأموران و وارد شدن خسارات بسياري به اموال مردم و سلب آسايش عمومي شد.»
وي در پايان از رياست دادگاه درخواست كرد چند نفر از شاهدان حادثه كه در جلسه حضور دارند در جايگاه مشاهدات خود را بيان كنند.
با موافقت هيئت قضايي، يكي از شاهدان به نام احدي در جايگاه حاضر شد و در خصوص مشاهدات خود از روز حادثه گفت: «وقتي به خيابان رسيديم هنوز سوار موتورهايمان بوديم كه آنها به سمت ما با كوكتل مولوتوف حمله كردند، اما بنا به دستورات داده شده اخلاق را رعايت كرديم تا به مردم و اموالشان آسيبي نرسد. بعد از آن بود كه ديدم اتوبوسي با سرعت كم به سمت ما در حال حركت است. فكر كرديم قصد عبور از خيابان را دارد كه يكباره سرعت خود را زياد كرد و با حركت به سمت چپ و راست به مأموران حملهور شد.»
شاهد حادثه در خصوص نحوه شهادت همكارانش گفت: «در آنجا ديدم شهيد امامي در حال كمك به مردم بود و آنها را به سمت پيادهرو هدايت ميكرد، اما اتوبوس با او برخورد كرد و پس از آن دوباره منحرف شده و از روي شهيد بايرامي عبور كرد كه البته در آنجا باز هم ديدم كه شهيد بايرامي در حال فرياد زدن بود و به مردم ميگفت فرار كنيد. نهايتاً اتوبوس به خاطر ترافيك و شلوغي خيابان و حضور ماشينهاي داخل خيابان از حركت ايستاد، اما من در آن لحظه چون از كمر و ديگر جاها آسيب ديده بودم، نتوانستم اتوبوس را تا انتها دنبال كنم.»
در ادامه شاهد حادثه به سؤالات هيئت قضايي پاسخ داد.
در گزارشات آمده كه روي بدنه اتوبوس جاي گلوله مشاهده شده است. آيا مأموران شليك كردند؟
نه، ما اصلاً اسلحه و سلاح گرم همراه نداشتيم.
خود شما متهم را در اتوبوس ديديد؟
بله، من او را زماني كه داشت از جلوي ما با سرعت كم عبور ميكرد، ديدم.
پس از اظهارات شاهد اول، شاهد ديگري به دستور قاضي در جايگاه حاضر شد و اظهار كرد: «من جزو اولين كساني بودم كه وارد خيابان شدم. وقتي اتوبوس را ديدم فكر كردم اتوبوس همكاران است كه ميخواهد مأموران را پياده كند. اجازه دادم از كنارمان بگذرد، اما پس از عبور از ما به يكباره سرعت خود را زياد كرد و به سمت مأموران همجوم برد.»
اين شاهد عيني نيز بعد از اظهاراتش به سؤالات رياست دادگاه پاسخ داد.
شما ديديد متهم از اتوبوس پياده شود؟
بعد از حادثه بالاي سر مقتولان رفتم به همين دليل متوجه نشدم چه كسي از اتوبوس پياده شد، اما زماني كه اتوبوس از جلوي من عبور كرد متهم را پشت فرمان اتوبوس ديدم. اگر ماشينهاي پارك شده در داخل خيابان نبودند ممكن بود اتوبوس، افراد بيشتري را زير بگيرد.
بعد از اظهارات شاهدان حادثه محمدرضا ثلاث به دستور رياست دادگاه در جايگاه قرار گرفت.
متهم بعد از تفهيم اتهامات از سوي رياست دادگاه گفت: «اتهامات را قبول ندارم. روز حادثه براي آزادي برادر دينيام داخل اتوبوس جمع شده بوديم. آن روز وقتي مأموران رسيدند حمله كردند و سرم را شكستند و من سوار پرايد شدم و به سمت گلستان هفتم حركت كردم. بعد از اينكه از پرايد پياده و سوار اتوبوس شدم تا آنرا به سمت پاسگاه ببرم. آرام حركت كردم، چراغ زدم، بوق زدم و پايم روي گاز بود. فقط از خداوند براي بازماندگان صبر و براي خودم بخشش ميخواهم. ميخواستم حادثه را رد كنم و عمداً روي آنها نرفتم به همين دليل وجدانم راحت است. 50نفر هم ميمردند خواست خدا بود. حاضرم اعدام شوم.»
در ادامه متهم به سؤالات هيئت قضايي پاسخ داد.
چرا دوست داري اعدام شوي؟
دوست ندارم به جامعه بازگردم، نميخواهم زندگي كنم.
شما راننده پايهيك هستيد و گفتيد از بوق و چراغ استفاده كرديد. وقتي جمعيت را ديديد و با خودروها تصادف كرديد، چرا توقف نكرديد؟
به خاطر اضطراب هيچ كدام از آنها را نديدم.
در فيلم مشخص است خيلي عادي به مسير طولاني ادامه ميدهيد. چرا هنگام مواجهه با مأموران به سمت چپ و راست حركت ميكنيد؟
اضطراب داشتم. ميخواستم با آنها برخورد نكنم اما پايم روي گاز بود و آنها از پشت گاز اشكآور زدند.
چرا به سمت نيروي انتظامي حركت كرديد؟
چشمم ضعيف است و از عينك استفاده ميكنم الآن هم شما را نميبينم. دو متري خودم را هم تشخيص نميدهم.
اتوبوس را چه كسي به محل آورده است؟
نميدانم. فقط سوئيچ روي اتوبوس بود و به من گفته بودند در آن 15روز استارت بزنم كه باطري نخوابد. بدون اجازه صندليها را باز كردم و بغل اتوبوس را به نشانه صلح و دوستي نقاشي كرده بودم كه همسايگان شاكي نشوند. قرار بود آن روز صندليها را ببنديم كه اين اتفاق افتاد.
در داخل اتوبوس آلات قتاله، همچون شمشير، قمه و... و مواد غذايي كشف شده است. چه توضيحي در اين مورد داري؟
پس از طرح اين سؤال نماينده نيروي انتظامي آلات قتاله را به داخل جلسه آورد و متهم گفت: «مواد غذايي را كه مصرف ميكرديم اما در مورد آلات بايد بگويم تا حالا آنها را نديدهام! وقتي دستور بازداشت بزرگ ما را داده بودند احتمالاً بعضي جوانان كه از شهرستان براي دفاع از بزرگ ما آمده بودند آلات را به داخل ماشين آوردهاند.»
بعد از دفاع متهم، وكيل وي با حضور در جايگاه قرار گرفت و بعد از عرض تسليت به خانوادههاي مقتولان گفت: «من هيچ آشنايي با متهم ندارم، فرقه و انديشه ايشان را هم نميشناسم. وقتي اولين جلسه رسيدگي به پرونده را از سيماي جمهوري اسلامي ايران ديدم و سخنان متهم و خانواده شهدا را شنيدم، به خاطر بدبختي متهم افسوس خوردم و براي خانواده شهدا گريه كردم.»
اشرفزاده در دفاع از موكلش با اشاره به عنصر مادي جرم گفت: «بايد در نظر داشت شكسته بودن دست چپ متهم تأثيري در كنترل يا عدم كنترل اتوبوس داشته است. بنابراين تقاضا دارم اظهارنظر كارشناسان راهنمايي و رانندگي و كارشناسان ارتوپدي گرفته شود. همچنين ايرادات فني خودرو، كثيفي شيشه يا عيب مكانيكي خودرو را نيز بايد مدنظر داشت و البته شب بودن و تاريكي هوا هم بر وقوع جرم و ميزان وقوع جرم مؤثر است. علاوه بر اين موارد بايد بر وضعيت بينايي متهم و اينكه آيا حين رانندگي چراغ يا بوق زده است را نيز در نظر گرفت كه نياز به اظهارنظر كارشناسان دارد.»
وي در بخش ديگري از دفاعيات خود با اشاره به عنصر معنوي و رواني جرم گفت: «قتل عمد بايد احراز شود، همچنين متهم بايد قصد نتيجه هم داشته باشد. همه ادله و شواهد حكايت دارد كه بين متهم و افراد كشته شده عداوت و دشمني خاصي وجود نداشته است. بر فرض وجود تشخيص اينكه جرم عمد يا جرم شبهعمد بوده نيز بايد مورد توجه قرار گيرد.»
وي در بخش ديگري از دفاعيات خود با اشاره به جنبه عمومي و خصوصي جرم گفت: «اگر جنبه خصوصي مطرح است بايد خانواده شهدا مطالبه ديه را مطرح كنند.»
بعد از دفاعيات وكيل متهم، رياست دادگاه به ابهامات وارده پاسخ داد، سپس بار ديگر از متهم خواست تا در جايگاه حاضر شود و از خودش دفاع كند. متهم بعد از قرار گرفتن در جايگاه در خصوص سه فقره قتل عمدي گفت: «قبول ندارم. آن يك حادثه بود كه يك لحظه اتفاق افتاد.» او در خصوص اتهام اخلال در نظم عمومي نيز گفت: «فقط يك ساعت مقابل كلانتري پاسداران اتراق كرده بوديم و شعار ميداديم. آيا اين اخلال در نظم عمومي است؟ قبول ندارم.»
سپس متهم بار ديگر به سؤالات رياست دادگاه پاسخ داد.
آيا اظهارات خود را كه در نزد بازپرس داشتهايد، قبول داريد؟
قبول ندارم همه اظهاراتم به خاطر فشارهاي بازجويي بوده است.
شما به سمت جمعيت و به قصد زير گرفتن مأموران رفته بوديد.
قبول ندارم و عصباني بودم.
شما از دست چپ ناراحتي داشتيد، در اين تجمع چه ميكرديد؟
من فقط آمده بودم كه بگويم چرا برادر دينيام را بازداشت كردهاند وگرنه قصد درگيري نداشتم.
در شهر تهران اشتغال داشتهايد و با خيابانها آشنا بودهايد با اين تجربه سوابق كه در خيابانهاي شلوغ تهران رانندگي ميكرديد، چرا اين كار را كردهايد؟
در دو سال گذشته فقط دوروز سركار رفته بودم به همين خاطر كنترل نداشتم.
من به عنوان اينكه سه نفر را عمداً كشته باشم قبول ندارم و اگر كسي هم زير اتوبوس رفته است، خواست خدا بوده است!
در ادامه وكيل تعييني متهم بار ديگر در دفاع از موكلش گفت: «ضعف بينايي متهم، قدرت كنترل متهم، شكستگي دست چپ و آثار مادي آن، بررسي سوابق كيفري و انديشه متهم قبل از وقوع جرم كه آيا قصد مجرمانه داشته يا خير، بايد مورد توجه قرار گيرد. تحقيق از دوستان متهم توجه به جنبه عمومي جرم، تشكيل كميسيون روانشناسي براي بررسي وضعيت رواني متهم و سابقه رانندگي متهم از جمله مواردي است كه دادگاه بايد قبل از صدور حكم به آنها توجه شود.»
در پايان قاضي كشكولي ختم جلسه رسيدگي به پرونده را اعلام كرد.