محمدمهدي نيكضمير
در خبرها آمده كه پروانه سلحشوري رئيس فراكسيون زنان مجلس شوراي اسلامي در انتقادي از رئيسجمهور تأكيد كرده به مدت دو سال در پي ملاقات فراكسيون متبوع خود با حجتالاسلام روحاني بوده و رئيسجمهور نيز بهرغم پيامهاي فراوان اين فراكسيون كه از كانالهاي مختلف نيز دنبال شده، هيچ پاسخي در اين زمينه نداده است. سلحشوري در اين زمينه، نگاه صرف مردانه به عرصه سياست و مديريت را يكي از موانع براي اين قبيل مشكلات ارزيابي كرده است.
در اين زمينه با اشاره به اظهارات رئيس فراكسيون زنان مجلس شوراي اسلامي چند نكته را ميتوان طرح و بيان كرد:
1- اينكه رئيس فراكسيون زنان مجلس از تلاشهاي ناكام خود براي ديدار با رئيسجمهور طي دو سال گذشته سخن به ميان آورده بيانگر آن است كه رئيسجمهور از ابتداي تشكيل مجلس دهم تا به امروز ديداري را با فراكسيون زنان مجلس نداشته است.
2- اين انتقاد از رئيس فراكسيون زنان مطرح است كه چرا وي چندان در رسانهاي كردن بياعتنايي رئيسجمهور به فراكسيون زنان مجلس تلاشي صورت نداده است.
اگر شأنيت فراكسيون زنان و نيز اعتقاد به آرمانها و تلاشهاي زنان مجلس براي سلحشوري و ساير نمايندگان زن مجلس در اولويت بود چرا از مكانيسم ابزارهاي قانوني مجلس همچون سؤال، تذكر، فشار به رئيس مجلس، تذكر و رايزني با معاون پارلماني رئيسجمهور اين موضوع را
پيگيري نكردهاند؟
3- نكته انتقادي ديگر اينكه هنوز 10 ماه نشده كه با انتخابات رياست جمهوري مواجه بوديم. در كوران مبارزات انتخاباتي رئيسجمهور منتخب از وعدههايي براي زنان سخن ميگفت.
پرسش اينجاست كه بهرغم تجربه حجتالاسلام روحاني براي بياعتنايي به فراكسيون زنان چگونه بوده كه طيف اصلاحطلب و همجناحيهاي خانم سلحشور حمايت قاطع و بدون انتقاد از رئيسجمهور مستقر را در دستور كار خود قرار داده بودند؟ آيا نگاه صرف به سياست مانع از پيگيري مطالبه اصلي زنان شد؟ آيا جديت و عزمي راسخ در فراكسيون زنان مجلس رو به زوال نهاده است؟ آيا نمايندگان زن مجلس هضم در سياست مردانه شدهاند؟ و...
4- محور ديگري كه ميتوان در اين زمينه طرح و بيان كرد اين است كه فراكسيون زنان در زمان تشكيل خود موفق به ديدار با رئيسجمهور نشده بود اما چگونه بود كه بهرغم بيتوجهي در اين زمينه خواستار معرفي وزير زن در ميان وزراي پيشنهادي بودند؟ آيا براي فراكسيون زنان قابل پيشبيني نبود كه وقتي تمايلي براي ديدار با اين فراكسيون وجود ندارد چگونه است كه امكان ترتيب اثر دادن به خواست اين فراكسيون و حتي جامعه زنان براي معرفي وزير زن وجود داشته باشد؟
5- با بررسي شرايط موجود شايد بتوان گفت كه عدم نقش مؤثر معاونت امور زنان رياست جمهوري براي فراهم آوردن ديدار فراكسيون زنان با رئيسجمهور مؤيد آن است كه حجتالاسلام روحاني ارتباطگيري با زنان را به معاون زن خود سپرده و بناي بر ارتباطگيري و مذاكره مستقيم با جامعه زنان را ندارد.
در اين ميان البته ميتوان معاونت امور زنان رياست جمهوري را نيز مورد نقد جدي قرار داد كه در تأمين كمترين مطالبه زنان براي ديدار فراكسيون زنان براي ملاقات با رئيسجمهور ناتوان بوده و گويا قرار است صرفاً به عنوان ويترين دولت براي نمايش دادن و جدي گرفتن حقوق زنان، ايفاي نقش كند.
6- نكته اصلي ديگري كه ميتوان در اين زمينه مورد اشاره قرار داد آن است كه چگونه است فراكسيون زنان در مورد پروژه حضور زنان در ورزشگاههاي ورزشي كه خواست بخشي از جامعه زنان است با دولت همافزايي دارد و اصولاً در پروژههاي مورد تأكيد دولت كه تنها تأمينكننده بخش اليت، نخبه و حتي خاص زنان است توافق و اشتراك دارند اما در زمينه نشست و ملاقات براي بيان مطالبات اصيل و اصلي زنان مورد بيمهري قرار ميگيرد؟ آيا آنچه از زنان و فراكسيون زنان انتظار ميرود تنها تعريف بر اساس يك سوژه و ايفاي نقش تعريف در مناسبات و ملاحظات خاص ميباشد؟ آيا تنها بناست زنان نه تنها در بازي تعريف نشوند كه به بازي گرفته شوند.
7- در پايان اما ميتوان گفت چگونه است كه نمايندگان زن مجلس و فراكسيون زنان در ايجاد شرايط رسانهاي- سياسي براي حضور زنان در ورزشگاههاي ورزشي توان و ايجاد تحرك را دارند اما در مقوله ارتباطگيري و انجام نشست و ديدار با رئيسجمهور از ناتواني خود سخن به ميان ميآورند؟ آيا نميتوان در اين زمينه تأكيد كرد كه فراكسيون زنان خود در برزخ ناپيدا بودن افق توان خود گرفتار شده و در نداشتن يك نظام فكري اولويتدار به سر ميبرد؟ آيا نميتوان تأكيد كرد و تصريح داشت كه فراكسيون در غيبت راهبرد گرفتار سوژههايي است كه برخي از اربابان خط و ربط سياسي شده و اصولاً به نيرويي تحت انقياد در آمده است؟