يك سال ديگر هم گذشت و با اينكه موفقيتهاي زيادي در عرصههاي مختلف تجربه كرديم،اما ورزش ايران همچنان با چالشهاي زيادي دست و پنجه نرم ميكند. اگرچه تلاشهاي زيادي در جهت رفع مشكلات ورزش انجام شده،اما با توجه به وضعيت فعلي بايد اذعان كرد كه سالي سخت پيش روي ورزش كشورمان است.
بازيهاي آسيايي جاكارتا و جام جهاني فوتبال دو آوردگاه مهمي هستند كه در سال 97 ورزشمان با شركت در آنها محكي جدي خواهد خورد. با اينكه شرايط مالي فوتبال به هيچوجه قابل مقايسه با ساير رشتهها نيست،اما سوءمديريت حاكم بر فوتبال خود داستاني دنبالهدار است، داستاني كه آينده اين رشته پرهزينه و پرطرفدار را به خطر مياندازد. از سوي ديگر اينكه اوضاع رشتههاي غيرفوتبالي نيز از هيچنظر قابلقبول نيست. در اين سالها مديرانمان شعارهاي زيادي دادهاند و اظهارنظرهاي قشنگي را در مصاحبههايشان مطرح كردهاند. منتها با اين همه شعارزدگي نهتنها به جايي نرسيدهايم و پيشرفتي حاصل نشدهاست،بلكه چند قدم هم به عقب رفتهايم.
وضعيت حاد اين روزهاي كشتي تنها يكي از اين موارد است. متأسفانه مسئولان ارشد ورزش آنقدر نسبت به ورزش اول ايران بيتوجهي كردند تا كاسه صبر رسول خادم لبريز شود. استعفاي ناگهاني خادم و اصرارهاي بينتيجه براي بازگرداندن او كار را به جايي رسانده كه اتحاديه جهاني كشتي به خود اجازه دادهاست تا در خصوص كشتي ايران اظهارنظري جهتدار داشته باشد. اگر از روز اول به درد دلهاي اهالي كشتي گوش داده ميشد و موانع پرتعداد موجود بر سر راه اين رشته مرتفع ميشد،قطعاً كار به اينجا كشيده نميشد، ميزباني را از ايران پس نميگرفتند و لالوويچ نيز با اعتماد به نفس عليه كشورمان حرف نميزد.
البته كشتي تنها رشته پرچالش ما نيست و اين روزها همه تيمها و ورزشكاران المپيكي از بيتوجهي و عدم رسيدگي مسئولان گلايه دارند. كمبود بودجه، روشن نبودن برنامهها و بلاتكليفي اصليترين دغدغههاي آنها به شمار ميرود. شعارهايي كه تا به اينجا شنيدهايم تنها در مرحله شعار باقي ماندهاند و هرگز به مرحله عمل نرسيدهاند. بسياري از قهرمانان و شانسهاي اصلي مدال در بازيهاي آسيايي هنوز اندر خم گرفتن پاداشهاي قبلي خود ماندهاند. در چنين شرايطي چطور ميتوان از اين ورزشكاران انتظار مدالآوري داشت، در صورتي كه رقباي آسيايي آنها با بهترين امكانات و با كمترين دغدغههاي معيشتي تمرين و خود را براي تصاحب سكوهاي افتخار در جاكارتا مهيا ميكنند. همين تفاوتهاست كه در روز مسابقه حسرت را به دل مليپوشان، مربيان و مردم ميگذارد. شايد براي بعضيها عجيب باشد تيمهايي كه روزگاري به حساب نميآمدند حالا به قدرتي بزرگ در قاره و حتي جهان تبديل شدهاند. رمز موفقيت آنها را بايد در برنامهريزي اصولي، رسيدگي حرفهاي و مديريت پايدار جستوجو كرد.
در سالي كه گذشت،تيمهاي ورزش كشور به رغم مشكلاتي كه داشتند در بسياري از رقابتها خوش درخشيدند و شايستگيهايشان را به معرض نمايش گذاشتند. با اين وجود افتخارات به دست آمده نبايد باعث شود كه از كنار واقعيتهاي تلخ بگذريم و در باد قهرمانيها و موفقيتها بخوابيم. پر واضح است كه بيخيالي و حتي خوشخيالي ثمرهاي جز ناكامي و شكست در پي نخواهد داشت. تيمهاي مختلف ايران در سال آينده بايد در رقابتهاي مختلفي حضور پيدا كنند كه بازيهاي آسيايي گل سرسبد و البته مهمترين آنهاست. موفقيت كاروان كشورمان در اين تورنمنت سربلندي ورزش ايران محسوب ميشود؛ ورزشي كه خواهي نخواهي با سياست گره خورده و نتايج آن در زمينههاي ديگر نيز تأثيرگذار است. باز هم تأكيد ميكنيم كه سالي حساس و سرنوشتساز انتظار ورزشمان را ميكشد و ماحصل مديريت چهار سال اخير را ميتوان در بازيهاي آسيايي 2018 به عينه ديد. هرچند كه كمكاريهاي وزارت ورزش بارها و بارها گلايه و انتقاد ورزشيها را به همراه داشته و زمان زيادي از دست رفته است،اما در اين چند ماه باقيمانده حداقل ميتوان بخشي از كمكاريهاي گذشته را جبران كرد تا شايد سايه بحران از سر رشتههاي مدالآوري چون كشتي كم شود.