مريم ترابي
هر زمان كه از طبيعت و حفظ و نگهداري از طبيعت و محيط زيست سخن به ميان ميآيد با خودم ميگويم كدام طبيعت؟ كدام محيط زيست؟ مگر ديگر طبيعتي هم براي كشور ما باقي مانده است؟! طبيعتي كه با دستهاي خودمان به نابودي كشاندهايم. درخت و جنگل، همان طبيعتي است كه سوزانده شد تا از ما بهتران به جاي آن ويلا بسازند. همان طبيعتي كه قاچاقچيان به تاراجش بردند. درياچه، همان طبيعتي است كه با سهلانگاري به كوير نمك تبديل شد. قديمترها فرهنگ استفاده از طبيعت را بهتر رعايت ميكرديم اما اكنون سهوي يا عمدي به محيط زيست خود آسيب ميزنيم چون فقط به سود كوتاهمدت خود فكر ميكنيم و بس. فراموش كردهايم كه اين طبيعت و محيط زيست ميراثي است كه از پيشينيان به ما رسيده و نميتوانيم هرگونه كه دلمان بخواهد با آن رفتار كنيم. طبيعت امانتي است كه به ما واگذار شده تا آن را همانگونه كه دريافت كردهايم به آيندگان تحويل دهيم و حتي بهتر و بيشتر از آنچه تحويل گرفتهايم بايد بدهيم. رفتار برخي از ما با طبيعت مانند حمله به مقر دشمن است كه هر چه هست را نابود ميكنيم و در پايان هم هرچه غنائم جنگي ميتوانيم، برميداريم.
طبيعت، طفل يتيم!
در جامعه ما طبيعت و محيطزيست مثل طفل يتيمي است كه هيچكس را ندارد تا از او مراقبت يا از او دفاع كند. طفل يتيم و بيكسي كه هر كس از راه ميرسد براي سود و منفعت خود ضربهاي به آن ميزند. در همه جاي دنيا مسئولان دولتي در هر جامعهاي مسئول حفاظت از طبيعت و محيط زيست كشور خود هستند. مردم جوامع مختلف هم در كنار مسئولان مربوطه به حفظ محيط زيست خود كمك ميكنند. در واقع فرهنگ نگهداري و چگونگي استفاده از طبيعت در آن جوامع نهادينه شده است. البته ناگفته نماند افراد سودجويي كه فقط به فكر منافع شخصي خود هستند و با رفتار و اعمال خطرناك خود محيط زيست را به خطر مياندازند هم در اين جوامع وجود دارند و مسئولان كشوري و حكومتي نيز درگير برخورد با اين افراد هستند.
جامعه امروزي ما هم درگير همين رفتارهاي غلط افراد سودجو است. مسئولان دولتي محيط زيست كه در خواب خرگوشي هستند و اصلاً هم برايشان مهم نيست كه چه بلايي سر طبيعت اين كشور ميآيد و بالطبع مردم جامعه هم به تبعيت از مسئولان خود تيشه ويراني را برداشته و به ريشه محيط زيست خود ميزنند. متأسفانه عموم مردم جامعه ما از روي كماطلاعي و گاهي سهلانگاري دست به تخريب طبيعت و محيط زيست ميزنند، مردمي كه به فكر امروز خود هستند و سود و منفعت اكنون برايشان مهم است و فردا را مهم نميدانند. در حالي كه همين رفتار امروز آينده فرزندان ما را به خطر مياندازد. همين فرزنداني كه هر كدام از ما حاضر هستيم جان خود را فدايشان كنيم، با تخريب محيط زيست آينده آنها را نيز تخريب ميكنيم. طبيعت و محيط زيست ما اكنون مانند خانه تخريب شدهاي ميماند كه فقط و تنها با يك همت همگاني شايد بتوان اين خانه تخريب شده را ترميم كرد، فقط كافي است از خودمان شروع كنيم.
چه كسي ميگويد با يك گل هم بهار نميشود؟!
اين يك امر بديهي است كه همه ما بايد با طبيعت رفتار درستي داشته باشيم. هر كدام از ما به تنهايي ميتوانيم نقش مهمي در اين حفاظت داشته باشيم. اصلاً هم اين را نگوييم كه از دست يك نفر چه كاري برميآيد و با يك گل بهار نميشود. اتفاقاً اگر هر كدام از ما تنها يك گل بياوريم زيباترين بهار را رقم خواهيم زد. همه ما آدمهاي اين كره خاكي بايد خود را مهمترين و تأثيرگذارترين حامي محيط زيست بدانيم. اگر اين نگاه را در خود تقويت كنيم يك كار كوچك ما ميتواند به يك اقدام بزرگ تبديل شود. فقط كافي است اين را باور و از خودمان شروع ميكنيم. در قدم اول بايد فرهنگ حفاظت از محيط زيست را در خود ايجاد كنيم. بايد فرهنگسازي رفتارهاي متناسب با محيطزيست را در خانواده و اطرافيان خود ايجاد كنيم. به فرزندان خود، اهميت محيطزيست و راههاي حفظ آن را آموزش بدهيم. در نگاه اول شايد كار سختي به نظر آيد ولي وقتي به آن به عنوان يك كار انساندوستانه در جهت حفظ زندگي نگاه كنيم و به استمرار آن پافشاري كنيم به راحتي در خود اين فرهنگ را ايجاد كردهايم. مثلاً براي كبابي كه قرار است در طبيعت درست كنيم و يك تفريح خوشمزه را براي خود رقم بزنيم درست نيست شاخههاي نورس درختان را بشكنيم تا با آنها آتش درست كنيم. درست نيست وقتي كنار رودخانه نشستهايم تمام آشغالهاي خوراكيهاي خود را درون رودخانه بيندازيم.
خوشبختانه با وجود شبكههاي اجتماعي كه امروزه همه افراد در هر جايي كه باشند به آن دسترسي دارند راههاي فرهنگسازي حفاظت از محيط زيست بسيار هموار شده است. شبكههاي اجتماعي ميتوانند نقش امر به معروف و نهي از منكر را در اينجا ايفا كنند اما از نوع محيط زيستي آن! كارهاي مثبتي كه خود ما يا ديگران در راستاي حفظ محيط زيست انجام ميدهند را به عنوان امر به معروف بازنشر دهيم و ممانعت از رفتارهاي تخريبي را هم در نقش نهي از منكر منتشر كنيم. در هر جا افرادي را ديديم كه در حال تخريب طبيعت و آسيب رساندن به محيط زيست هستند از آنها فيلم گرفته و در شبكههاي اجتماعي به نمايش بگذاريم و همچنين به مسئولان مربوطه هم اطلاع دهيم شايد اقدامي هم به عمل آورند.
در نهايت بهار در راه است و طبيعت دوباره متولد ميشود. اگر به رويش و زايش اين طبيعت كمكي نميكنيم حداقل كمر به نابودي آن نبنديم. جنگ با طبيعت در فرهنگ و سنت ايراني جايي ندارد. با رفتارهاي درست خود به طبيعت احترام بگذاريم و آن را دوست بداريم. اسفند ماه زمان خوبي است تا هر كدام از ما يك نهال به نشانه دوستي با طبيعت در زمين بكاريم. هر ايراني يك نهال، سال كهنه را با 80 ميليون نهال به طبيعت و سال جديد تحويل دهيم. يادمان باشد با يك گل هم بهار ميشود، پس دين خود را به طبيعت ادا كنيم.