حسن خجسته معتقد است ايدئولوژي ساخت فيلم و سريال (تلويزيون و سينما) بنابه دلايلي در تضاد و تعارض اجتماعي است، به همين دليل نتيجه و فرآيندي كه در فيلم 90 دقيقهاي ميبينيد، تلخكامي است. چند سال پيش در يك دانشگاه حاضر شدم كه دانشجوي خارجي داشت. استاد ميگفت ما براي يادگيري بهتر زبان، دانشجويان را مجبور ميكنيم به سينما بروند، اما همه ميگويند وقتي از سينما خارج ميشويم ناراحت هستيم. به گفته اين كارشناس رسانه، امسال سينماي اجتماعي ما به جز يك يا دو مورد خاص ميتوانيم بگوييم بهتر بود نه اينكه مسير قبلي را طي نميكند بلكه از درون تلخيها، شيريني را به كام مخاطب ميرساند. پيشتر فيلمهاي اجتماعي يك تلخي دائم داشت، اما به نظرم سينماي اجتماعي ما تغيير مسير درستي ميدهد و من اين را حس ميكنم كه اتفاق مباركي است، حتي همه فيلمهايي كه ديدم عموماً به جز چند مورد (البته با تسامح اگر بپذيريم) اسطورههاي مثبت براي مخاطب ميساخت اما اينكه شخصيت به اسطوره تبديل نميشود، دليل ديگري دارد كه شرح چرايي آن در اين مجال نميگنجد.
وي درباره اكران نوروزي سينما ميگويد: به نظرم آثار خوبي ساخته شد از جمله «به وقت شام». معتقدم ما نبايد بگذاريم موضوع داعش و سوريه و دلايل سياسي و اجتماعي آن از تاريخ ايران حذف شود. اين موضوع براي ما مانند دفاع مقدس است. بايد روايت درستي از سوريه داشته باشيم؛ روايتي واقعي و بدون توجه به روايت جريان جهاني در بخش خبري. حال بايد روايتگري را تكميل كنيم و مهمترين و تأثيرگذارترين موارد در اين حوزه كتاب و فيلم سينمايي است. به اين مهم بايد توجه داشته باشيم كه آثار توليد شده به گونهاي باشد تا بتواند با مخاطب بينالملل همراه شود. ساخت آثار در حوزه مقاومت، يك ضرورت است و بايد همچنان ادامه داشته باشد. اتفاقات سوريه، رويدادهاي سادهاي نيست كه آن را در حد يك جنگ معمولي در نظر بگيريم. به اعتقاد من، بقاي جمهوري اسلامي مبتني بر حضور در محور مقاومت و مبارزه در مرزهاي دوردست است و اين مهم قضيه كوچكي نيست. «به وقت شام» به يك معنا ميتواند در سينماي استراتژيك قرار گيرد چرا که تفسيري درست از حضور ايران در سوريه و محور مقاومت است. از طرف ديگر اين فيلم يك نوع اسطوره ميسازد كه داستان فيلم براي مخاطب باورپذير باشد. بايد يك همكاري نزديكي صورت بگيرد تا اثر به درستي ساخته شود. ما ميتوانيم در اين عرصه، فيلمهاي سينمايي خوبي بسازيم و به مردم دنيا نشان دهيم.