فروپاشي اتحاد جماهير شوروي يكي از بزرگترين رويدادهاي قرن بيست و يكم محسوب ميشود؛ اتفاقي كه شايد مرزبنديهاي جهان را تغيير داد و سبب شد عصر جديدي در دنيا مبتني بر حضور ايالات متحده امريكا به عنوان برترين قدرت جهان و حافظ نظم بينالمللي آغاز شود. اگرچه درنهايت به اذعان مقامات غربي پس از گذشت بيش از 25 سال از اين واقعه ديگر خبري از يك جهان تك قطبي نيست و قدرتهاي جديدي در عرصه بينالمللي ظهور كردهاند. همچنان اين سؤال مطرح است كه به چه دليلي اتحاد جماهير شوروي اين گونه از هم فروپاشيد و آيا الگوي اين فروپاشي در نقاط ديگر دنيا نيز قابل تكرار است يا نه؟
شايد الگوبرداري از برخي جنبشهاي مردمي در منطقه شرق اروپا كه تحت استيلاي كميونستها قرار داشتند، مهمترين الگو براي طرحريزي انقلابهاي رنگي مبتني بر عمليات رواني و حركت شبه مردمي سازمان يافته بود كه به عنوان يك موفقیت در كشورهاي آسياي ميانه، اوكراين و قفقاز به كار گرفته شد و حتي برخي از راهكارهاي آن در فتنه سال 88 نيز به كار رفت، با اين حال مدتي است كه به صورت جدي انطباق وضعيت و اوضاع اتحاد جماهير شوروي در سالهاي دهه 80 ميلادي با اوضاع كنوني جمهوري اسلامي به عنوان يك گزينه جدي مطرح ميشود و تاكنون نيز در اين باره بحثهاي زيادي در محافل غربي صورت گرفته است. اين مباحثات طيفهاي گوناگوني را شامل ميشود كه از طراحي مدل برخورد با ايران بر اساس نحوه برخورد غرب با اتحاد جماهير شوروي آغاز و تا فروپاشي اقتصادي ايران شبيه آنچه در اواخر دهه 80 ميلادي رخ داد را شامل ميشود.
نتانیاهو چه گفت
در جديدترين اظهار نظر در اين باره بنيامين نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي به مقايسه ايران با اتحاد جماهير شوروي پرداخته است.
بر اين اساس نتانياهو در مهماني شامي با ميزباني جورج دبيلو بوش رئيسجمهور اسبق امريكا به مقايسه حكومت جمهوري اسلامي در ايران با حكومت كمونيستي در اتحاد جماهير شوروي سابق پرداخت و گفت: اگر شما حكومت ايران را زير فشار قرار دهيد، آنها خُرد ميشوند. سرنوشت شوروي سابق بايد امروز راهنماي ما در مورد ايران قرار بگيرد زيرا آنها هم امروز يك امپراتوري ديگر در خاورميانه بهراه انداختهاند. حكومت ايران مردم خود را سركوب و همسايگانش را با وحشت و جنگ تهديد ميكند اما بنياد آن توخالي است. رژيم ايران با فشار بينالمللي از پا درميآيد.
نتانياهو در اين مقايسه خود در دنياي غرب چندان تنها نيست بلكه نشريه اكونوميست نيز پنج سال پيش در گزارشي از فروپاشي قريب الوقوع انقلاب ايران به دليل آنچه تغييرات اقتصادي و جمعيتي ميخواند، خبر داده بود. با اين حال سؤال اساسي اين است كه آيا اين مقايسهها بر مبناي صحيحي انجام ميشود و ميتوان انتظار داشت مسير تحولات در ايران به گونهاي حركت كند كه در نهايت به فروپاشي سيطره اجتماعي و اقتصادي ايران ختم شود.
مقايسه امپراتوري ايران و شوروي
شايد تشكيل يك منطقه نفوذ گسترده در منطقه خاورميانه يكي از اساسيترين پايههاي مقايسه ايران با اتحاد جماهير شوروي باشد. برخي از صاحبنظران غربي بر اين اعتقادند ايران همانند شوروي در حال تشكيل يك منطقه نفوذ در عراق، سوريه و لبنان است كه مرزهاي غربي ايران را به مديترانه متصل ميكند. اتحاد جماهير شوروي نيز در دوران جنگ سرد يك منطقه نفوذ گسترده در اروپاي شرقي داشت كه در نهايت حوزه نفوذ اين كشور را به مرزهاي آلمان ميرساند. اين مقايسه شايد در وهله اول درست به نظر برسد، اما در نهايت بر پايه غلطي استوار است، حتي اگر اين مقايسه از لحاظ محدوده نفوذ صحيحي باشد، آنچه نفوذ ايران را در اين مناطق تضمين كرده است، نفوذ فرهنگي Aمخالفت در بين مردم منطقه شود.
شايد ذكر اين نكته خالي از لطف نباشد كه اتحاد جماهير شوروي در اوج نفوذ خود در منطقه اروپاي شرقي نزديك به 20 لشکر نظامي را مستقر كرده بود كه بخش اعظمي از بودجه نظامي اين كشور را ميبلعيد. در اين طرف ايران تنها به منظور كمكهاي مستشاري و تسليحاتي آن هم به دعوت دولتهاي منطقه در اين كشورها حضور دارد.
در حقيقت پايه قدرت ايران نه لشکرهاي نظامي بلكه گروههاي مقاومت محلي هستند كه بر اساس اعتقاد خود در جبهه مقاومت به رهبري ايران در حال مبارزه با سلطه غرب هستند. گروه هايي همچون حزب الله لبنان، حشد الشعبي يا انصارالله گروه هايي دست ساخته نيستند بلكه نهادهاي دفاعي مبتني بر ارتباط قوي فرهنگي ايران با اين كشورها هستند. اگر بنا به صرف هزينه بود، كشورهاي متخاصم با ايران در منطقه همچون اعراب هزينههاي بسيار بيشتري را براي مسلحسازي گروههای معارض با ايران در منطقه هزينه كردهاند كه تنها به ويراني كشورهاي منطقه انجاميده است.
آیا ايران یک حكومت توتاليتر است؟
يكي ديگر از محورهاي مقايسه ايران با اتحاد جماهير وجود يك دولت توتاليتر در ايران همانند شوروي و نبود آزادي سياسي است، به عنوان مثال مجيد محمدي تحليلگر شبكه خبري بي. بي. سي فارسي مينويسد: رهبران سياسي باورمند به «نظام» پير و ايدئولوژي زدايي شده بودند و نسلي تازه قدرت گرفته بود كه هيچ نسبتي با مباني انقلابي «نظام» نداشت. نسل تازه در حباب فساد و امتيازات ويژه و اتكا بر ماشين سركوب و ارعاب زندگي ميكرد نه در دنياي آرمانگرايانه ماركس و لنين. رهبران حزبي به اسم عدالت و كارگر منابع قدرت و ثروت و منزلت را در كاست حكومتي متمركز كرده و به كسب و كار تبليغات و جهان گشايي مشغول بودند.
مهمترين اشتباهي كه در اين باره به نظر ميرسد از سوي تحليلگران غربي تكرار ميشود، ناديده گرفتن فرايند دموكراسي در ايران است؛ فرايندي كه هر سال يك بار در ايران تكرار ميشود، البته تمام تلاش غرب بر اين محور بوده است كه اين ماجرا را در ايران كم اهميت جلوه دهد.
تأكيد بر انتخابات غير آزاد و همچنين نشان دادن حكومت ايران به عنوان حكومتي كه هيچ گونه تحولي در آن اتفاق نميافتد از محورهاي طرحهاي غربي در قبال ايران بوده است، با اين حال برگزاري دهها انتخابات در ايران كه گاه با روي كار آمدن عناصري همراه بود كه حتي مخالفتهاي جدي با رأس حاكميت ايران داشتهاند، نشانهاي از نبود همساني بين ايران و اتحاد جماهير شوروي است.
روندي كه هم اكنون در ايران جريان دارد براي بسياري از مردم شوروي در حد يك رؤيا بود. با اين وجود تمام تلاش رسانهاي غرب بر اين محور استوار است كه تمام انتخاباتها و راهپيماييهای مردمي در ايران بر اساس يك برنامه دولتي صورت ميگيرد؛ نكتهاي كه حتي هنگام پوشش صندوقهاي رأي نيز به اشتباه بودن آن اذعان ميكنند.
مقام معظم رهبري در اين باره چه فرمودند
در نهايت شايد بد نباشد كه به سخنان مقام معظم رهبري در سال 79 نگاهي بيندازيم؛ سخناني كه به صراحت از وجود يك نقشه جدي براي هدف قرار دادن جمهوري اسلامي ايران همانند اتحاد جماهير شوروي خبر ميداد.
ايشان در تير ماه سال 79 و در جمع كارگزاران نظام جمهوري اسلامي تصريح ميكنند: بنده به عنوان كسى كه از اوّلِ اين انقلاب تا امروز در مسائل گوناگون و در عرصههاى مختلفِ اين نظام، با جوانب و جريانهاى گوناگون مواجه بودهام، هم آدمها را مىشناسم، هم حرفها را مىشناسم و هم با تبليغات رسانهاى دنيا آشنا هستم، به يك جمعبندى رسيدهام كه بهطور خلاصه اين است: يك طرح همهجانبه امريكايى براى فروپاشى نظام جمهورى اسلامى طراحی شد و جوانب آن از همه جهت سنجيده شد. اين طرح، طرح بازسازىشدهاى است از آنچه در فروپاشى اتحاد جماهير شوروى اتفاق افتاد. به نظر خودشان مىخواهند همان طرح را در ايران اجرا كنند. دشمن اين را مىخواهد. شايد نگاهي به آنچه در طول اين سالها گذشته است به خوبي نشان دهد آنچه غربيها به دنبال انطباق آن با ايران هستند، چيزي جز يك نقشه حساب شده براي شروع فروپاشي ايران نيست.