حبيب احمدزاده
شهنواز در زماني سريال دليران تنگستان را ساخت كه بسياري از ما مردم اين كشور و جنوبيها حتي نام اين قهرمان موطن خود را نشنيده بوديم. او بر گردن من يكي بسيار حق اسطورهاي دارد. چه موسم پيش از انقلاب كه در جلوي تلويزيون لامپي شاوب لورنس خانه عمويم در آبادان به همراه ديگر بچهها دراز كشيده و منتظر شروع سريال دليران تنگستان ميشديم و همراه با آنان با انگليسيهاي متجاوز در نخلستانهاي نديده دلوار نبرد ميكرديم و چه سالها بعدتر و پس از انقلاب كه همراهش شدم در سفري دونفره به مناطق جنگي آبادان و خرمشهر، درياقلي را كه شناخت در لحظه برگشت به هواپيما كه كمربندش را ميبست و گفت كه به نظرش درياقلي و ماجرايش حتي بزرگتر از رئيسعلي دلواري است كه من به شوخي گفتم اين حرف را در آبادان زدي تمام ولي هرگز در بوشهر تكرارش نكن كه خونتان پاي خودتان است و همين سفر شد مبناي نوشتن فيلمنامه شب واقعه براي ايشان و فيلمي با همين نام. در كنگره شهيدان استان بوشهر و در آخرين لحظات، لختي بالا آمد و با اشاره به عكسهاي شهدا گفت: پيش از اين فكر ميكردم رئيسعلي فقط يك نفر بود ولي الان با ديدن عكس اين همه شهيد، متوجه شدم كه اين استان اين همه رئيسعلي پرورانده است. هيچ وقت لبخندهاي كودكانه و معصوم اين مرد 80 ساله را حتي روي تخت بيمارستان فراموش نخواهم كرد، هيچ وقت... عكس هم مربوط است به زمستان سال ۷۴ در همان سفر به مناطق جنگي جنوب (شلمچه).