مهدی پورصفا
نگاهي کوتاه به سخنان مقامات غربي و همچنين متون تحقيقاتي انديشكدههاي غربي ما را به اين جمع بندي ميرساند كه تلاشها براي فشار بر ايران در راستاي محدود كردن موشكهاي بالستيك به 500 كيلومتر تنها به منظور حفظ امنيت رژيم صهيونيستي و باز كردن راه براي تجاوزكاريهاي این رژيم است.
اين روزها برنامه موشكي ايران مهمترين اختلاف بين ايران و كشورهاي اروپايي و امريكا را تشكيل ميدهد. امريكا به منظور فشار بر ايران براي تحديد برنامه تسليحاتي خود خواستار تن دادن ايران به توافقي براي اعمال محدوديتهاي بينالمللي بر اين برنامه است؛ فشاري كه از زمان روي كار آمدن دونالد ترامپ رئيسجمهور ايالات متحده امريكا به شدت افزايش يافته است. حالا نيز اروپا به سركردگي فرانسه تلاش ميكند تا ايران را وادار به امضاي يك توافقنامه تكميلي در خصوص برنامه هستهاي ايران كند؛ بحثي كه به شدت با واكنش ايران و مقامات دفاعي كشورمان روبهرو شده است و همه تقريباً بر اين نكته تأكيد كردهاند كه موشكهاي ايران قابل مذاكره نيست.
سفر وزيرامورخارجه فرانسه به ايران كه اين روزها در تهران به سر ميبرد طبق اعلام خود فرانسويها در راستاي راضي كردن مقامات ايراني براي امضاي يك توافقنامه مكمل در حوزه موشكي است؛ پيشنهادي كه با چماق اعمال مجدد تحريمها عليه ايران نيز همراه است، البته تلاش چندي پيش امريكا و غرب براي اعمال برخي تحريمها عليه ايران در شوراي امنيت سازمان ملل متحد با وتوي روسیه ناكام ماند و حالا گزينه فشار يكجانبه براي اين موضوع انتخاب شده است.
هدف تأمين امنيت رژيم صهيونيستي
ميتوان گفت از روزهاي ابتدايي مطرح شدن پرونده هستهای ايران، تلاش غرب پيوند دادن برنامه هستهاي ايران و برنامه موشكي ايران بوده است. در حقيقت امريكا با هدايت رژيمصهيونيستي موشكهاي بالستيك ايران همچون شهاب 3 و سجيل را مكمل برنامه هستهاي ايران براي حمل سلاحهاي هستهاي تا نقطه هدف ميدانستند.
در حقيقت بخش اعظم تلاش غرب براي فشار بر ايران به دليل حفاظت از رژيم صهيونيستي در مقابل برنامه موشكي ايران است و مقامات اين رژيم بارها بر اين نكته تأكيد كردهاند كه برنامه موشكي ايران يك تهديد اساسي براي اين رژيم است. در حقيقت ايران با توسعه برنامه موشكي خود و مجهز كردن همپيمانان خود همچون حزب الله لبنان و سوريه عملاً با توان هوايي رژيم صهيونيستي يك توازن همهجانبه ايجاد كرده است. رژيم صهيونيستي تلاش كرده با توسعه سامانههايي همچون گند آهنين، سامانه موشكي پيكان و فلاخن داود يك پدافند چند لايه در مقابل موشكهاي پدافندي ايران ايجاد كند اما تجربيات جنگ يمن به خوبي نشان داده سامانههاي پدافند موشكي نيز نميتواند امنيت اين رژيم را به صورت صددرصدي تأمين كند.
چرا 2هزار كيلومتر
ارزيابيهايي كه انديشكدههاي غربي در مورد برنامه موشكي ايران منتشر كردهاند، نشان ميدهد اصليترين تلاش غرب محدود كردن موشكهاي برد بلند ايران است. در حقيقت غرب تلاش ميكند تا برنامه موشكي ايران را محدود به تعدادي از موشكهاي كوتاه برد همچون سري فاتح كند؛ موشكهايي كه برد آنها عملاً تا 500 كيلومتر بوده و كوچكترين تهديدي براي رژيم صهيونيستي محسوب نميشود. همچنين ساير همپيمانان اين رژيم همچون عربستان سعودي و امارات نيز از ناحيه برنامه موشكي ايران آسوده خاطر خواهند شد، البته ايران نيز يك محدوديت خود خواسته 2 هزار كيلومتري را بر برنامه موشكي خود تحميل كرده و سراغ تقويت دقت موشكهاي بالستيك رفته است؛ نكتهاي كه جوزف ووليتل فرمانده نيروهاي مركزي امريكا در منطه خاورميانه در جلسه چندي پيش استماع خود در كنگره مطرح و آن را بسيار خطرناكتر از طولاني شدن برد موشكهاي ايران عنوان كرد.
طبق گزارشي كه چندي پيش «انديشكده بينالمللي مطالعات راهبردي» در خصوص سيستمهاي موشكي ايران و تناقض آن با قطعنامه بينالمللي منتشر كرد، امريكا بايد بر تعطيلي كامل سامانههاي موشكي ايران تا برد 500 كيلومتر فشار بياورد. طبق اين گزارش سامانههاي موشكي شهاب3 و همچنين سامانه موشكي خرمشهر نيز جزو سامانههايي محسوب ميشوند كه به دليل برد 2هزار كيلومتري آنها محدود شوند.
موشك نقطه زن عماد كه نسخه پيشرفتهتر موشك سجيل محسوب ميشود نيز از جمله سامانههايي است كه بايد تحت كنترل و نظارت بينالمللي دربيايد. از سوي ديگر اين گزارش به موشكهاي ماهوارهبر ايراني همچون سيمرغ و سفير نيز پرداخته است و به اين نكته اشاره كرده كه اين موشكها اگرچه قابليت تبديل شدن به موشكهاي برد بلند را دارد اما تاكنون ايران هيچ تلاشي در اين رابطه نكرده است.
در اين گزارش به موشك فاتح نيز اشاره و بر اين موضوع تصريح شده كه اگرچه موشكهاي فوق نيز توانمندي بالايي در هدف قراردادن اهداف دارند، اما به دليل برد كوتاه آنها هيچ تهديدي محسوب نميشوند. به احتمال زياد اين سامانه به اين دليل در ليست اين انديشكده قرار نگرفته كه توان هدف قراردادن رژيم صهيونيستي را ندارد.
در جمعبندي نهايي اين گزارش نيز آمده است: طبق تعريف رژيم كنترل فناوري موشكي (MTCR) كه موشكهايي با برد بيش از ۳۰۰ كيلومتر و قادر به حمل كلاهكي ۵۰۰ كيلوگرمي متناسب با توانمندي نظامي هستهاي طراحي شدهاند، توليد هشت مورد از ۱۳ سامانه كنوني موشك بالستيك ايران بر اساس تفسیر غربیها از قطعنامه ۲۲۳۱ شوراي امنيت ممنوع است و با استفاده از همين تعريف نيز آزمايش موشكي قدر، خرمشهر و سامانه پرتاب سيمرغ را طي دو سال گذشته از سوي نمايندگان كشورهاي غربي در سازمان ملل به مثابه نقض قطعنامه ۲۲۳۱ محكوم شد.
با اين حال به نظر ميرسد غرب تنها سراغ سامانههاي غيربالستيك ايران نيز خواهد رفت و برد تجهيزاتي همچون موشكهاي كروز و پرندههاي بدون سرنشين را كه ايران توانمنديهاي زيادي نيز در آن دارد محدود خواهد كرد. طبق گزارشي كه در نشريه فارين پاليسي منتشر شده است، دو كارشناس مسائل كنترل تسليحاتي در يادداشتي به «دونالد ترامپ»، رئيسجمهور امريكا پيشنهاد دادهاند هنگام همكاري احتمالي با اروپا جهت محدود كردن برنامه موشكي ايران، صرفاً روي مسئله «بُرد» موشكها تمركز نكند و با چراغ راه قرار دادن يك سند بينالمللي در زمينه كنترل فناوري موشكي به دنبال ممنوع كردن تمامي موشكهايي باشد كه قابليت حمل كلاهكهاي هستهاي دارند.
براساس استدلال نويسندگان اين مقاله در صورتي كه ساير فناوريهاي ايران اعم از موشكهاي كروز، فناوري پرتاب ماهواره و پهپادها ممنوع نشوند، اين كشور مسيرها را به روي خودش جهت ساخت موشكهاي داراي قابليت حمل سلاحهاي هستهاي باز خواهد ديد. نكته اساسي اينجاست كه ايران در طول سالهاي اخير در توسعه موشكهاي كروز و پرندههاي بدون سرنشين نيز پيشرفتهاي فراواني كرده است كه به عنوان مثال ميتوان به موشك كروز سومار و مشكات اشاره كرد كه توانمنديهاي موشكي ايران در حوزه موشكهاي كروز را تا مرز 2هزاركيلومتر گسترش داده است.
اين توانمندي نيز نكتهاي است كه از چشم غربيها دور نمانده و به نظر ميرسد در گفت و گوهاي خود با مقامات ايراني گوشه چشمي نيز به آن دارند.
استاندارد دوگانه غرب در مقابل ايران
تمام اين مسائل در حالي است كه برخي از همپيمانان كشورهاي غربي بدون هيچ مشکلی در حال توسعه فناوريهاي موشكهاي بالستيك و كروز يا به دست آوردن آن هستند. از جمله اين موارد ميتوان به خريد دهها موشك بالستيك دانگ فانگ 3 چيني از سوي عربستان اشاره كرد. به اتفاق نظر تمام كارشناسان اين موشكها به دليل ظرفيت بالاي كلاهكهاي خود يا دقت ناچيز آنها در هدف قراردادن اهداف تماماً به منظور حمل سلاحهاي اتمي يا غير متعارف قابل استفاده هستند. از سوي ديگر كشوري مانند كره جنوبي در حال توسعه موشكهاي كروز با برد نزديك به 3هزار كيلومتر است كه توانمندي هدف قراردادن پايتخت چين و حتي مناطق شرقي روسیه را دارد، اما كوچكترين فشاري از سوي امريكا به آنها وارد نميشود.
نگاهي به اين مسائل نشان ميدهد هدف اصلي امريكا از فشار بر ايران كاهش خطر براي رژيم صهيونيستي است؛ خطري كه سالهاست فكر غربيها را به خود مشغول كرده است. طبيعي است كه هم اكنون غربيها كوچكترين مستمسك بينالمللي براي تحت فشار قراردادن برنامه موشكي ايران ندارند و تمام تلاشهاي آنان در شوراي امنيت با شكست روبه رو شده است، از اين رو تنها راهكار آنان براي نزديك كردن ايران به ميز گفت و گو برخي فشارهاي يكجانبه است كه ميتوان به راحتي در مقابل آنها مقابله كرد.