کد خبر: 898081
تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند ۱۳۹۶ - ۲۱:۳۲
وقتي ويلا ، لكسوس و سفر اروپا خوشحالمان نمي‌كند
روزي مردي ثروتمند به ماهيگيري فقير كه در حال ماهيگيري بود رسيد و با تمسخر به او گفت: زندگي‌ات را برايم توصيف كن! ماهيگير با آرامش خاصي پاسخ داد: صبح كه از خواب بيدار مي‌شوم صبحانه مختصري مي‌خورم و كنار بركه مي‌آيم به مقدار قوت همان روز خودم و فرزندانم ماهي مي‌گيرم و مي‌فروشم، خرجي آن روز را درمي‌آورم مقداري به فقرا كمك مي‌كنم و خدا را شكر مي‌گويم كه در آن روز مرا بي‌رزق و روزي نگذاشت
   ندا طباخيان‌اصفهاني*

روزي مردي ثروتمند به ماهيگيري فقير كه در حال ماهيگيري بود رسيد و با تمسخر به او گفت: زندگي‌ات را برايم توصيف كن! ماهيگير با آرامش خاصي پاسخ داد: صبح كه از خواب بيدار مي‌شوم صبحانه مختصري مي‌خورم و كنار بركه مي‌آيم به مقدار قوت همان روز خودم و فرزندانم ماهي مي‌گيرم و مي‌فروشم، خرجي آن روز را درمي‌آورم مقداري به فقرا كمك مي‌كنم و خدا را شكر مي‌گويم كه در آن روز مرا بي‌رزق و روزي نگذاشت، اندكي با او مناجات مي‌كنم. مقداري كتاب مي‌خوانم و سر موقع مي‌خوابم. مرد ثروتمند با تعجب گفت: آيا از زندگي‌ات لذت هم مي‌بري؟ آيا معناي شادي را مي‌داني؟ ماهيگير با لبخندي معنادار پاسخ داد: چه لذتي بالاتر از سلامتي و چه شادي بالاتر از رضايت پروردگارم و اينكه براي سير كردن شكم خودم و اهل خانه‌ام نه دروغي گفته‌ام، نه مال كسي را خورده‌ام و نه دل كسي را شكسته‌ام؟
مرد غني، اندكي انديشيد و با خود حساب كرد و ديد در روز بر اثر بيماري‌هاي مختلف چه داروها كه نمي‌خورد و براي به دست آوردن اين ثروت و خوشبختي، چه دل‌ها كه نشكسته، چه دروغ‌ها كه نگفته و.... سپس از پيرمرد ماهيگير پرسيد: چه داري؟ وي گفت: كلبه‌اي ساده دارم اما در آن با خانواده‌ام در نهايت خوشي زندگي مي‌كنم و همين كه مي‌دانم خدايم از من راضي است، دلم آرام مي‌گيرد. اين بار ماهيگير از او پرسيد: اموال تو چيست؟ مرد ثروتمند گفت: نيم ديگر جزيره‌اي كه تو در آن مشغول به ماهيگيري هستي مال من است. من سال‌ها تلاش و كوشش كرده‌ام تا بتوانم آسايش و آرامشي كه تو در طول زندگي ساده‌ات داري را با خريدن نصف اين جزيره و ماهيگيري در آن به دست بياورم ولي اينك كه فكر مي‌كنم مي‌بينم تو بدون آنكه هيچ كدام از سختي‌ها و شرارت‌هاي مرا داشته باشي بدون اينكه خانواده‌ات از هم بپاشد، در اوج خوشبختي به سر مي‌بري و هيچ فرقي با من نداري، جز آنكه قرص افسردگي نمي‌خوري، دلي نشكسته‌اي، خانواده‌ات در كنارت در نهايت شادي و رضايت زندگي مي‌كنند، خداوند از تو راضي است و شب با آرامش و بدون قرص خواب‌آور سر بر بالش مي‌گذاري! پس داشته‌هاي تو از من بيشتر است و من در تمام طول عمر به دنبال خوشي‌اي بوده‌ام كه به سادگي مي‌شد آن را داشته باشم و هيچ‌گاه به آن دست نيافتم!
         
 
   آيا واقعاً جزو افسرده‌ترين‌هاييم؟!
« ايرانيان جزو افسرده‌ترين و عصباني‌ترين ملل دنيا هستند!» اين تيتري است كه اين روزها به طرق مختلف از طريق رسانه‌هاي مختلف در حال دست به دست شدن است كه با خواندن آن گاهي افسرده و دلگير مي‌شويم و گاهي با مقايسه جامعه خودمان با جوامع مختلف، آن را غيرواقعي قلمداد مي‌كنيم.
نمي‌دانم چه كساني با چه قصدي و چرا چنين نسبتي به مردم ميهن عزيزمان داده‌اند؟ نمي‌دانم اگر چنين ادعايي درست باشد چه عاملي باعث آن شده است؟ بيكاري، مشكلات اقتصادي؟ يا زياده‌خواهي و زياده‌طلبي، تجملگرايي، پرداختن به فرعياتي چون زشت بودن فرم بيني و لب و ابرو و انجام عمل‌هاي جراحي دردآور و هزينه‌ساز براي خانم‌ها و دغدغه سفر تايلند و ماشين و ويلاي فلان و فلان ... . و جالب اينجاست كه حتي اگر تمام اين امكانات را داشته باشيم باز هم نالان و ناراضي هستيم! برخلاف زماني كه با لقمه‌اي نان و سيب‌زميني سير مي‌شديم و چندين خانوار در اتاق به اتاق خانه‌اي سكني مي‌گزيدند و با اين حال شاد بودند. امروزه خيلي از آناني كه زندگي‌شان با ويلاي آنچناني و خودروي لكسوس و سفر اروپا گره خورده است هم خوشحال نيستند.
نمي‌توانم از نقش ماهواره و آموزه‌هاي غافل‌كننده و اشتباهش به راحتي رد شوم چراكه چاره‌اش اندكي تفكر است. آيا تا قبل از ورود ماهواره و اينك موبايل‌هاي اندرويد و ديدن تجملات و مصرف‌گرايي‌ها و آموزش سبك زندگي غربي، مردممان چنين تفكراتي داشتند؟! آيا الگوي شادي در كشور ما از دو دهه پيش تاكنون به يكباره متحول نشده است؟ آيا الگوي شادي به شنيدن‌ساز و دهل و بزن و برقص و لهو و لعب ختم نشده است؟
واقعاً وقتي در خيابان‌ها قدم مي‌زنيم و وضع ماشين‌ها و خانه‌هاي كنوني را با خانه‌ها و ماشين‌هاي اوايل انقلاب مقايسه مي‌كنيم چه مي‌بينيم؟ آيا اينگونه نبود كه در آن زمان بسياري از افراد وسيله نقليه نداشتند و اينك در برخي خانه‌ها هر يك از اعضاي خانه يك ماشين دارند؟ (البته مد نظر ما در اين مبحث قشر متوسط به بالاي جامعه است كه اتفاقاً نالان‌تر، منتقدتر و ناراضي‌تر از قشر فقير نمايان مي‌شوند) پس چه چيز مي‌تواند علت ناشادي مردم باشد؟ آيا قانع نبودن و مسرف بودن علت آن نيست؟ آيا دور شدن از معنويات و چسبيدن به ماديات دليل آن نيست؟ آيا غرق شدن در تجملات و علاقه بي حد و حصر به آن نمي‌تواند پاسخ سؤال ما باشد؟ آيا اينكه ما به هيچ يك از داشته‌هايمان راضي نيستيم دليل موجهي براي شاد نبودنمان نيست؟
با نگاهي گذرا به طرز فكر بسياري از افراد دور و برمان درمي‌يابيم كه خيلي‌ها سفرهاي زيارتي را سفر غم و اندوه و گريه و زاري مي‌دانند و سفر به فرنگ را سرشار از شادي! و اين چيزي نيست جز اثر شست و شوي مغزي جوانان، از طريق سايت‌ها و شبكه‌هاي ماهواره‌اي.
 
   پيامي پنهان در كارتون پينوكيو
حتماً كارتون پينوكيو را ديده‌ايد. كارتوني كه نويسنده‌اي غيرمسلمان دارد ولي مفهومي عميق و نزديك به آموزه‌هاي ديني ما دارد اما اينكه پيام اين كارتون را صرفاً در دروغگو نبودن خلاصه كنيم به سازنده آن جفا كرده‌ايم. يكي از بخش‌هاي اين كارتون مربوط به بحث ماست، بحث اينكه پينوكيو همواره به دنبال خوشي و شادي، بدون هيچ تلاش و كوششي بود، همواره به هر دري مي‌زد تا بتواند بستر مناسبي براي بيشتر شاد بودن و راحتي بي حد و حصر بيابد و با وارد شدنش به آن شهر بازي بزرگ كه تنها كار بچه‌ها در طول روز، بازي و شيطنت و خوشي بود فكر مي‌كرد كه به آرزوي اصلي خود رسيده است.
چشمانش از خوشحالي برق مي‌زد و دهانش از فرط شادي باز مانده بود. تا توان داشت بازي كرد و خود را غرق در شادي و خوشبختي به دور از هيچ مشكلي احساس مي‌كرد، غافل از آنكه شادي او يك صبح تا شب بيشتر دوام نياورد چراكه در آخر روز بسيار خسته و دلزده از بازي‌هاي گوناگون به رختخواب رفت و باب اين شادي، با تبديل شدنش به يك حيوان بي‌خاصيت درازگوش، خيلي زودتر از آنكه فكرش را بكند به روي او بسته شد.
و اينجاست كه مي‌شود با جرئت گفت پيامي كه نه تنها دين اسلام، بارها و بارها، با زبان‌ها و داستان‌هاي مختلف، توسط اشخاص مختلف و به طرق مختلف آن را براي ما تبيين و تشريع كرده، بلكه برخي از بزرگان و فلاسفه و متفكران غربي به اين نكته رسيده‌اند اين است كه در دنيا دنبال خوشبختي ظاهري بودن كاري عبث، بي‌پايان و بيهوده است. از آن جمله، پروفسور اندي مارتين، استاد دانشگاه كمبريج امريكا  با نوشتن مقاله‌اي تحت عنوان جست‌وجوي بيهوده براي خوشبختي اين مفهوم را واشكافي مي‌كند.
   در هاوايي هم خوشبخت نيستي
اندي مارتين كه نه يك عارف و عالم مسلمان، بلكه يك پروفسورغربي است نيز حرف عرفا و علما و قرآن و بزرگان دين ما را مي‌زند. وي در خلال مقاله‌اش مثالي ملموس و قابل درك از خوشبختي مي‌آورد، سفر تفريحي به هاوايي سفري كه شايد بسياري از اطرافيانمان در آرزوي يك بار ديدن آن، به سر مي‌برند. او كه اين اواخر به آنجا سفر كرده بود و در ميان مردم آنجا به دنبال خوشبختي گشته بود، به اين نتيجه مي‌رسد كه افراد خوشبخت در هاوايي نسبت به افراد بقيه نقاط جهان در ميزان شادي و خوشحالي فرقي ندارند! و چيزي كه قابل توجه است اين است كه در هاوايي فقط از توريست‌ها اين توقع وجود دارد كه شاد و خوشحال باشند. از نظر او اين روزها در همه جاي دنيا، آدم‌ها به درد زندگي در هاوايي مبتلا شده‌اند و افسرده بودن ديگر مخصوص شعرا و فيلسوفان نيست بلكه خوردن قرص‌هاي افسردگي به فروشنده سر كوچه هم سرايت كرده است. وي مي‌افزايد كه صرف داشتن امنيت اقتصادي و تلاش براي توريست جزيره هاوايي شدن، بي‌فايده است، چون به محض ورود به آن مي‌فهمد كه همچنان افسرده هستند و رهايي از مشكلات روحي و... امكانپذير نيست.
مارتين در خلال بحث به نقل‌قولي از فرويد پرداخته كه مي‌گويد:دستيابي به خوشبختي از اواخر قرن 18 ميلادي گريبان بشر را گرفت، چون قبل از آن، در مخيله بشر كه به شدت مذهبي هم بود، تنها راه خوشبختي و رستگاري در دنياي پس از مرگ و با رفتن به بهشت ميسر بود.
 
   فريب شيطان و دار و دسته‌اش را خورديم
اينجاست كه آدمي به نقش شيطان و دار و دسته‌اش پي مي‌برد؛ شيطاني كه هدف اصلي‌اش اغفال انسان است. از زمان اخراجش از بهشت تا كنون با حربه‌هاي خاص خود اين تفكر را به فرزندان آدم القا كرده كه دنيا محل خوشگذراني و شادي است. در حالي كه همه انسان‌ها اعم از مسلمان و غيرمسلمان، تا يكي دو قرن پيش، دنيا را محل ابتلا و آزمايش و گذر مي‌دانستند و خوشبختي واقعي را در جهان جاويدان پس از مرگ جست‌وجو مي‌كردند. شيطان، دشمن قسم خورده ماست و هر يك از ما با اينكه در عالم قبل از تولد در عالم ذر با خداوندگارمان عهد و پيمان بستيم كه فقط او را بپرستيم و از شيطان پيروي نكنيم، بي برو برگرد تاكنون بارها و بارها بازيچه دست او شده‌ايم و عهدي كه با خداوند بستيم را زير پا گذاشتيم.
بد نيست به اين نكته ظريف اشاره كنيم كه بر خلاف آنكه امروزه از نظر بعضي‌ها شادي و نشاط در خوشگذراني و رقص و آهنگ و آواز و... خلاصه و معنا مي‌شود، در قرآن كريم از عوامل شادي‌آفرين مختلفي سخن به ميان آمده است كه شامل شادي دروني است كه با خود، شادي بيروني را نيز به ارمغان مي‌آورد.
 
   نيكي كنيم و شاد شويم
از جمله عوامل شادي‌آفرين كه قرآن به آن اشاره مي‌كند نيكي كردن به همنوعان است. حتماً تا كنون متوجه شده‌ايد كه وقتي به كسي انفاق مي‌كنيم يا كار خيري براي كسي انجام مي‌دهيم حس سبكي و شادي عميقي در خود احساس مي‌كنيم. شادي لذت‌بخشي كه هيچ ميهماني و جشن و پايكوبي نمي‌تواند جايگزين آن شود و در كنار آن طبق آيه (277 بقره) اين شادي باعث مي‌شود غم و اندوه و نگراني‌هايي كه در درون آدمي وجود دارد كمتر احساس شود. ان الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ. (همانا كساني كه ايمان آورده و عمل‌هاي شايسته كرده و نماز را به پا داشته و زكات پرداخته‌اند، براي آنان در نزد پروردگارشان پاداشي درخور شأن آنهاست و ( در آخرت ) نه بيمي بر آنهاست و نه اندوهي خواهند داشت.)
   ايمان، دعا و توكل
ايمان، دعا و توكل از جمله عواملي است كه با داشتن آنها انسان آرامش دروني پيدا كرده و از هر گونه اضطرابي رها مي‌شود. عواملي هستند كه شادي دروني براي ما ايجاد مي‌كنند چراكه با داشتن اين موارد مشكلات براي ما آسان‌تر و قابل هضم‌تر خواهد شد و هر مشكل را سرچشمه خيري از سوي دادار حكيم تلقي كرده  و آن را حكمت و صلاحي از جانب خداوند قلمداد خواهيم كرد و از ناله و نگراني و غصه رها مي‌شويم. اين نوع شادي قطعاً شيرين‌تر از شادي آني و لحظه‌اي است كه مردم به دنبال كسب آن مي‌گردند. همانگونه كه خداوند متعال در آيه 63 و 64 سوره مباركه انعام مي‌فرمايد:«بگو ‌اي پيامبر، آن كيست كه شما را از تاريكي‌ها و سختي‌هاي بيابان و دريا نجات مي‌دهد، گاهي كه او را به تضرع و زاري و از باطن قلب خود مي‌خوانيد كه اگر ما را از اين مهلكه نجات داد پيوسته شكرگزار او هستيم. بگو خداست كه شما را از آن سختي‌ها نجات مي‌دهد و از اندوه مي‌رهاند، باز هم به او شرك مي‌آوريد؟»
 
  صبر و استقامت
خداوند به كساني كه در برابر مشكلات سر خم نكرده و صبر پيشه كنند بشارت پاداشي چون بهشت مي‌دهد و مي‌فرمايند: آنانكه گفتند محققاً پروردگار ما خداست و بر اين ايمان پايدار ماندند، فرشتگان رحمت بر آنها نازل مي‌شوند. مژده مي‌دهند كه ديگر هيچ ترس و حزن و اندوهي نداشته باشيد و شما را به همان بهشتي كه وعده كرده‌اند، بشارت باشد.
*كارشناس الهيات

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر