درخواستها و پيشنهادات سال 96 شخصيتها - رسانههاي طيف متمايل به غرب به حاكميت سياسي كشور، شباهت فراواني با پيشنهادات آنها در سال 91 دارد؛ سالي كه تلاش ميشد عامل اصلي افزايش فشارهاي اقتصادي به مردم نه سوءمديريت داخلي بلكه نوع مواجهه ايران با غرب و ديپلماسي كشور در عرصه بينالمللي عنوان شود.
نظريهپردازان اين جريان عامل شكلگيري و اعمال تحريمهاي ضدايراني را دائماً مفاهيم و عناصر به كار رفته در گفتمان انقلاب اسلامي و همچنين عدم مذاكرات مستقيم ايران با امريكا عنوان ميكردند و با يادآوري تحولات شكل گرفته در روابط بينالملل، از لزوم برداشته شدن تابوي مذاكره تهران- واشنگتن سخن به ميان ميآوردند.
اواخر سال 91 بود كه تئوريسينها و رسانههاي جريان تجديدنظرطلب تأكيد ميكردند نفس مذاكره مستقيم با امريكا بر سر پرونده هستهاي ضرري نداشته بلكه يك ضرورت اساسي براي عبور دادن كشور از مشكلاتي است كه در عرصه اقتصادي و سياسي با آن مواجه است، نتيجه آنكه مذاكرات مستقيم ايران با طرف امريكايي با محوريت موضوع هستهاي انجام شد و امروز نتيجه آن به راحتي قابل قضاوت است.
طي چند ماه اخير نيز عناصر مشهور اين طيف سياسي در تريبونهاي رسمي و رسانههاي وابسته به خود از لزوم مذاكرات مستقيم با امريكاييها اين بار در مورد ساير مؤلفههاي اقتدار جمهوري اسلامي ايران سخن به ميان ميآورند، كمااينكه تاكنون چند ده نفر از وابستگان به جريان تجديدنظرطلب خواهان مذاكرات موشكي و منطقهاي با طرفهاي غربي شده اند؛ درخواستي كه در ابتدا ميتواند با دافعه مردمي مواجه شود اما به شرط تكرار و ادلهتراشي (شبيه دستاوردسازي پوشالي كه در مورد برجام براي جامعه ايراني صورت گرفت) ميتواند با اقبال عمومي نيز مواجه شود.
تكرار شرط همراهي مردم با مذاكرات شبيه برجام
پيشنهادات اخيري كه گاه از سوي جريان متمايل به غرب درباره ضرورت مذاكرات موشكي و منطقهاي عنوان ميشود را بايد نقطه شروعي دانست كه طي ماههاي آينده آن را تبديل به يك گفتمان عمومي خواهد كرد تا عموميت پيدا كند و با اقبال عمومي روبهرو شود و در انتخابات پيش رو بتواند برگ برنده انتخاباتي را براي اين طيف سياسي بازي كند؛ شبيه همان اتفاقي كه درباره مذاكرات هستهاي صورت گرفت.
ابتدا جامعه نسبت به مذاكره بر سر مسئله هستهاي (با توجه به آنكه هستهاي را جزئي از اقتدار و شكوه ايراني ميدانستند) حساسيت داشتند و اصل مذاكره بر سر داشتههاي ملي را غيرقابل تحقق ميدانستند اما با دستاوردتراشي جريان متمايل به غرب و تضميني كه براي حفظ دستاوردهاي صنعت هستهاي ارائه شد نهايتاً بخشهایي از جامعه با اكراه با مذاكرات هستهاي موافقت كردند اما امروز بعد از بينتيجه بودن و هزينهزا بودن مذاكرات هستهاي از چرخش دستگاه سياست خارجه احساس نامناسبي دارند.
طي ماههاي اخير تلاش ميشود اين بار تابوي مذاكرات موشكي و منطقهاي ميان ايران با غرب با درخواستهاي متراكم رسانهاي شكسته شود و مردم با چنين مسئلهاي همراهي نشان دهند. عباس عبدي شنبه در مطلبي كه در يكي از روزنامههاي زنجيرهاي به چاپ رسيد، ميگويد: «ايران ميتواند با اعلام آمادگي خود براي مشاركت مؤثر و مسئولانه در رسيدن به ترتيبات امنيتي منطقهاي براي صلح و آرامش پايدار، نشان دهد كه به اصل و فلسفه برجام ملتزم است و انتظار دارد طرف مقابل نيز به اين اصل ملتزم باشد.»
اجماع ملي براي مذاكرات موشكي!
روزنامه جامعه فردا يكي ديگر از روزنامههاي زنجيرهاي اخيراً در گزارشي با عنوان «چرا بايد براي موشكها مبارزه كرد» پيشنهاد ميدهد براي افزايش قدرت موشكي بايد با عربستان و امريكا مذاكره كرده و آنها را قانع كنيم: « [روحاني] ميداند كه لازم است در اين راه با رياض تعامل و با غرب مذاكره كند. روحاني راه گفتوگو با اروپاييها را باز گذاشته است، اما ميتواند نيم نگاهي هم به «رئيس» (امريكا) داشته باشد، حتي برد ۴هزار كيلومتري موشكهاي عربستان هم ميتواند محلي براي مذاكرات آينده باشد.»
بهار نيز مطلبي تحت عنوان « پروندههاي باز» چاپ ميكند و در توضيح اين عبارت مينويسد: «متن جامعه ديگر از رويكرد عوامفريبانه برخي كه با در اختيار داشتن برخي تريبونها در پي تهييج جامعه به سمت و سوي غربستيزي هستند، فاصله گرفته و شعارهاي تندوتيز عليه اين كشور و آن كشور ديگر جايگاهي در ميان مردم ندارد. از نگاهي ديگر امروزه برخي مسئولان ارشد در درون ساختار سياسي كشور نيز معتقد به حذف نگاههاي مبتني بر غربستيزي افراطي هستند و بر اهميت مذاكره براي حل مناقشات تأكيد ميكنند.»
اين روزنامه وابسته به جريان تجديدنظرطلب از تجربه برجام نيز اينگونه مينویسد: «ديگر موضوعي كه احتمال اجماع ملي روي مذاكره درباره «پروندههاي باز» را افزايش ميدهد، تجربه برجام است. توافق اتمي نشان داد با فنون ديپلماسي ميتوان به موازات حفظ و تثبيت حقوق هستهاي موانع تحريمي بر سر راه مردم را نيز رفع كرد. كوتاه سخن آنكه اين تصوير كلي از فضاي امروز كشور در سه سطح رسانهها و سياسيون، مردم و مسئولان اين نويد را ميدهد كه امكان اجماع ملي براي به كارگيري ديپلماسي و مذاكره براي حلوفصل تنشهاي موجود ميان ايران و غرب كمتر از اجماعِ با يك دهه تأخير در پرونده هستهاي نخواهد بود.»
احمد نقيبزاده نيز در روزنامه آرمان درباره لزوم مذاكرات موشكي مينويسد: «مواضع اروپاييها تا حدي خردمندانه بهنظر ميرسد. هم ميخواهند كه هياهوي امريكاييها را ساكت كنند و هم نميخواهند موضوع موشكي ايران به يك بحران غيرقابل بازگشت تبديل شود، البته ايران هم در موقعيت خوبي قرار دارد و به اهداف خودش رسيده و قادر است اين برنامهها را در همين نقطه كنوني متوقف كند. برد بيش از 2هزار كيلومتر در برنامههاي ايران نيست. بهتر است كه ما هم با آغاز مذاكره خطر جنگ و تحريم را از سر بگذرانيم. اگر مذاكره نكنيم ممكن است كه اروپاييها مواضع تند و تيز امريكاييها را در اين مورد همراهي كنند. عربستان نيز يكي از كشورهايي است كه به طور مستقيم ميتواند از سامانههاي موشكي ايران آسيب و لطمه جدي ببيند.»
ابراهيم اصغرزاده يكي ديگر از عناصر اين جريان ميگويد: «اولويت حسن روحاني بايد حفظ منافع ملي و جلوگيري از ايجاد مجدد تحريمها عليه ايران باشد تا ما بتوانيم رابطه خودمان را با غرب توسعه دهيم. نسل من تصور نادرستي از غرب و امريكا داشت چراكه غرب را يكپارچه و همه كنشگران امريكا را امپرياليست ميانگاشت اما در قضاياي بعدي همچون برجام متوجه شديم كه شكافهاي متعددي در داخل امريكا و ميان امريكا و جامعه جهاني وجود دارد.»
همپا با جريان تجديدنظرطلب نيز رسانه ها، شخصيتها و مؤسسات آيندهپژوهي غربي تئوريهاي متفاوتي را براي آغاز مذاكرات ميان ايران و غرب پيشنهاد ميدهند و اين در شرايطي است كه جريان تجديدنظرطلب در تلاش است با شيب ملايم بحث مذاكرات موشكي و منطقهاي را در سطح جامعه تكرار و آن را حاوي دستاورد براي جامعه ايراني القا كند و نهايتاً آن را تبديل به يك گفتمان كرده و در انتخابات آتي خود را ناجي وضعيت امروز كشور با تز «مذاكرات بر سر همه چيز» نشان دهد.