کد خبر: 897915
تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۳۹۶ - ۲۱:۵۱
زماني را در ايام عيد به سكوت اختصاص دهيم
بعضي از ايام سال در واقع فصل رونق قياس‌ها و چشم و هم‌چشمي‌هاست. عيد هم از آن ايامي است كه بازار قياس‌ها و چشم و هم‌چشمي‌ها رونق مي‌گيرد.
   آيدين تبريزي

بعضي از ايام سال در واقع فصل رونق قياس‌ها و چشم و هم‌چشمي‌هاست. عيد هم از آن ايامي است كه بازار قياس‌ها و چشم و هم‌چشمي‌ها رونق مي‌گيرد. آدم‌ها مي‌روند خانه همديگر و شروع مي‌كنند به قياس كه ببين فلاني چند سال پيش كجا و در چه خانه‌اي مي‌نشست و حالا كجا و در چه خانه‌اي مي‌نشيند. يا وقتي از مهماني بيرون مي‌آيند مي‌بينند كه فلاني با چه خودرويي دارد محل مهماني را ترك مي‌كند و همينطور اين بازي را ادامه بدهيد. قرار بود اول سال حال آدم‌ها خوب باشد، اما اين اتفاق نمي‌افتد، چون افراد خيلي ساده در دام قياس‌هاي اينچنيني مي‌افتند و قول و قرارهايي كه با خود براي حفظ حال خوب در سال جديد گذاشته بودند زير پايشان مي‌ماند و از دست مي‌رود.
      
  سياهچاله چشم و هم‌چشمي
اگر كسي وارد بازي قياس و چشم و هم‌چشمي شود بلعيده خواهد شد و نمي‌تواند پيروز از اين سياهچاله بيرون بيايد. قياس و چشم و هم‌چشمي دقيقاً مثل يك سياهچاله بزرگ عمل مي‌كند. مهم نيست كه شما با چه وزني و با چقدر دارايي و داشته و امكانات وارد اين سياهچاله مي‌شويد. به محض اينكه وارد ميدان و كشش اين سياهچاله شويد بلعيده خواهيد شد. چرا اين اتفاق مي‌افتد؟ وقتي شما وارد بازي چشم و هم‌چشمي و قياس مي‌شويد هميشه كسي يا كساني را پيدا خواهيد كرد كه سطح رفاه و داشته‌هاي زندگي‌شان از شما بيشتر است. اين در ذات قياس وجود دارد كه شما وقتي در اين جهنم را به روي خود باز مي‌كنيد نمي‌رويد ظاهر زندگي خودتان را با فرودستان مقايسه كنيد، بلكه اين در جهنم به روي افرادي باز مي‌شود كه برخوردارتر هستند، بنابراين هميشه افرادي پيدا مي‌شوند كه از شما بيشتر دارند، بنابراين آنها سارقان حال خوب هستند و وقتي شما در را به روي آن سارقان باز مي‌كنيد آنها تمام انباشته حال شما را يك جا به يغما مي‌برند.
اگر واقعاً مي‌خواهيم زندگي اصيلي داشته باشيم–زندگي كه ارزش‌هاي خود را نه از رفتار و تأييد و تكذيب‌هاي ديگران كه از خود مي‌گيرد– اولين قدم اين است كه خواستن‌ها و نخواستن‌هاي زندگي خود را تعيين كنيم. اگر چيزي را مي‌خواهيم حد و اندازه‌اش را هم تعيين كنيم. مثلاً من سطح رفاهي را در زندگي خود تعيين مي‌كنم كه مي‌خواهم تا اين حد برخوردار باشم، اما بيشتر از آن را نمي‌خواهم– اين به معني حد گذاشتن براي كوشش و خلاقيت نيست، بلكه حد گذاشتن براي برخورداري و برداشت‌هاي ما از زندگي است- اگر من در زندگي خود به درك روشن و شفافي درباره خواستن‌ها و نخواستن‌هاي خود و اينكه تمناهاي من در زندگي چه‌ها هستند رسيده باشم در آن صورت درگير بازي جهنمي قياس‌ها نخواهم شد. اگر من به روشني دريافته‌ام كه سطح دريافت و برخورداري من از امكانات زندگي تا اين حد باشد چون اين تصميم من آگاهانه است، از اينكه يكي سطح برخورداري‌اش از زندگي بسيار بيشتر از من است دچار حسد و قياس‌هاي جهنمي نخواهم شد. اگر من آگاهانه تصميم گرفته‌ام بيشتر از اينكه دنبال مال جمع كردن باشم به فكر لذت بردن از زندگي باشم حتي اگر آن زندگي يك زندگي ساده‌تر باشد، در آن صورت از اينكه زندگي‌هاي مجلل را ببينم رنج نخواهم برد. من زماني از ديدن زندگي‌هاي مجلل رنج خواهم برد كه در اين باره به تصميمي شفاف با خود نرسيده باشم، در آن صورت مثل تخته پاره‌اي روي امواج به اين سو و آن سو كشيده خواهم شد.
پس علاج اينكه ما حال خوب خود را از دهان و از ميان آرواره‌هاي قياس‌ها و چشم و هم‌چشمي‌ها بيرون بكشيم در اين است كه ما به زندگي اصيل و آدم اصيل درون خود برگرديم. واقعيت آن است كه چه در ظاهر اين جهان كه همين عرض و طول و ارتفاعي است كه مي‌بينيم هميشه بادها و توفان‌ها وزيده‌اند و هم در باطن و اندرون اين جهان كه عالم معناست توفان‌ها هميشه مي‌وزند، اما اگر كسي بناي محكمي در درون خود ايجاد كرده باشد مي‌تواند به سلامت از ميان اين توفان‌ها بگذرد و البته يكي از ويرانگرترين توفان‌هاي اين دنيا همان قياس‌هايي است كه گاه ما را به مرز بيچارگي مي‌كشاند، اما كساني كه انسان اصيل درون خود را يافته‌اند مي‌توانند در برابر اين توفان‌ها مقاومت كنند و ريشه‌كن نشوند.
  تمام عيد را با هياهو پر نكنيم
بسياري از ما عيد كه مي‌رسد مثل دانش‌آموزان اين مدرسه‌هاي قديم مي‌شويم كه عيد را با مشق‌هاي زياد بر ما حرام مي‌كردند. آنقدر مشق سرمان مي‌ريختند و براي جز به جز عيد برنامه مي‌چيدند كه واقعاً عيد را برايمان تمام مي‌كردند و وقتي عيد تمام مي‌شد خسته‌تر از هميشه به مدرسه مي‌رفتيم. ايراد از كجاست؟ موزيسيني كه براي يك قطعه نت مي‌نويسد فقط براي صداها نت نمي‌نويسد بلكه براي سكوت هم نت مي‌نويسد. يعني موسيقي را فقط صدا نمي‌سازد بلكه سكوت هم به همان اندازه موسيقي را مي‌سازد و اگر در ميان نت‌ها فاصله‌اي از سكوت نباشد در واقع ما با صداهاي مشوش مواجه خواهيم بود. اگر مي‌خواهيد براي عيدتان برنامه‌اي بنويسيد مثل موزيسين‌ها عمل كنيد و همانقدر كه براي سر و صداها و مسافرت‌ها و ديد و بازديدها و تلويزيون و شبكه‌هاي اجتماعي وقت مي‌گذاريد براي سكوت خودتان هم وقت بگذاريد.
هيچ چيز به اندازه سكوت نمي‌تواند ما را متوجه خودمان كند. منظورم از سكوت اين نيست كه لزوماً برويد در يك اتاق و در را به روي خود ببنديد و كوچك‌ترين صدايي را برنتابيد. نه! منظورم از سكوت لزوماً سكوت پيراموني نيست، گرچه سكوت پيراموني هم مي‌تواند به شما كمك كند، اما مراد سكوت ذهني و رواني است. از فرصت عيد استفاده كنيد و زمان‌هايي را براي سكوت اختصاص دهيد، درست مانند آن كسي كه ابزارش در اثر استفاده كند شده است. حالا او دست از كار كشيده است و ابزار خود را مي‌برد نزد كسي كه استاد تيزكني ابزار است، مي‌برد نزد او و در آن فاصله ابزارش را تيز مي‌كند. به خود بقبولانيد و باور كنيد كه هيچ چيز به اندازه سكوت ذهني و خواباندن سر و صداهاي زائد و خواهش‌ها و تمناهايي كه از روزمرگي مي‌آيند ذهن و روان انسان را مستعد و تيز و چابك نمي‌كند، بنابراين تا آنجا كه مي‌توانيد در كنار برنامه‌هاي رايج عيد زمان‌هايي را به تفكر و انديشيدن اختصاص دهيد. بسياري از ما متأسفانه تمام ساعات و روزهاي عيد را با سر و صداها پر مي‌كنيم، با هياهوها و مسافرت‌ها. درست است كه مسافرت و ديد و بازديد هم براي عيد لازم است اما اين همه داستان نيست. پس ساعات و روزهايي را در عيد به غواصي در درون خودتان اختصاص دهيد و ببينيد كه اولويت‌هاي زندگي شما كجاست و چقدر انرژي براي آن اولويت‌ها صرف مي‌كنيد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر