بیکاری که عیب نیست. اصلاً هدف همه آنهایی که کار میکنند این است که روزی بیکار شوند! یعنی برسند به مراتب بالای مدیریتی و بعد پایشان را بیاندازند روی پایشان و به امر خطیر مدیریت یا به زبان ساده همان بیکاری بپردازند. در نتیجه در دستگاههای اجرایی مملکت ما هر چه از پایین به بالا بروید، درصد بیکاری مدیریتی افزایش پیدا میکند. یعنی میزان کار با سطح مسئولیت نسبت عکس دارد!
مزایای بیکاری مدیریتی
در علم روز مدیریت، هر چقدر یک مدیر بتواند تعداد افراد بیشتری را سرکار بگذارد و از کار خودش کم کند، مدیر توانمندتری شناخته میشود. در نتیجه افرادی که در رأس دستگاههای اجرایی ما قرار دارند، خودشان بیکارترین آدمها هستند. این بیکاری مزایایی دارد که بعضی از این مزایا را بررسی میکنیم.
بیکاران را درک میکنیم
اول اینکه وقتی خود مدیر بیکار باشد، درد بیکاران را بیشتر درک میکند. حالا اینکه این درک از مشکل بیکاران به چه درد مدیر میخورد و چه کمکی به حل مشکلات میتواند بکند جای سؤال دارد! یادمان باشد اگر مدیر موفق بیکاری را دیدیم این سؤال را از ایشان بپرسیم.
مراجعه به مشاور
دومین فایده بیکار بودن جناب مدیر این است که وقت کافی برای فکر کردن و سر هم کردن آمار دارد. آمارهایی که نشان میدهند وضع اقتصادی عالی است و معضل بیکاری ریشهکن شده و مردم اگر هم مشکلات دارند، توهم است و باید به مشاور مراجعه کنند تا توجیهشان کند. البته منظور از مشاور در اینجا مشاور روانشناس نیست، بلکه مشاور جناب رئیس است! اگر هم دسترسی به آقای مشاور نداشتند، از توئیتهای ایشان استفاده کنند و به راه راست هدایت شوند.
جلوی ضرر را بگیریم
بیکار بودن جناب مستطاب مدیر فایده دیگری هم دارد و آن این است که وضع از اینی که هست بدتر نمیشود! گاهی اگر مسائل را به حال خود رها کنیم کمتر معضل به وجود میآید تا اینکه مدیر محترم وارد شود و وضع را به قهقرا ببرد. بنابر ضربالمثل معروف «جلوی ضرر را از هر جا بگیری منفعت است» بیکار بودن بعضی از مدیران از هر جهت به نفع کشور و مردم است! مخصوصاً آنهایی که قبلاً عملکردشان را در چندین دوره دیدهایم و از ظرفیتهایشان آگاهی کامل داریم!
ابراز همدردی با بیکاران
در مجموع به نظر میرسد که بیکاری چیز بدی نیست و مسئولان مربوطه هم نگران موضوع نیستند و دلیلی هم برای نگرانی نمیبینند. فقط سعی میکنند خودشان هم با کار نکردن، ابراز همدردی کنند با بیکاران.
یک نمونه آماری
یک نمونه از تلاش مسئولان در مسئله بیکاری را در کلام سخنگوی دولت مشاهده میکنیم؛ جناب آقای نوبخت فرمودند: «در 9 ماهه سال جاری برنامه این بوده است که 935 هزار نفر وارد بازار کار شوند، اما 918 هزار نفر وارد بازار کار شدند و مابهتفاوت این میزان به جمعیت بیکاران کشور افزوده شد.»
انصافاً دقت آمار را ملاحظه کردید؟ آدم لذت میبرد که مسئولان عزیز با چه تلاش و جدیتی آمارها را استخراج و محاسبه میکنند. خسته نباشند واقعاً.
آقای نوبخت همچنین افزودند: «برای اشتغالزایی برنامه داریم تا یک میلیون و 32 هزار شغل در سال آینده ایجاد کنیم، این در حالی است که 807 هزار نفر در سال آینده وارد بازار کار میشوند و 70 درصد آنها را فارغالتحصیلان دانشگاهی تشکیل میدهند. عقب ماندگی و انباشت مشکلات زیاد است و باید صبر کرد تا مشکلات حل شود.»
عنایت فرمودید؟ ایشان علاوه بر ارائه تحسین برانگیز آمار، راه حل را نیز مشخص کردند. در نتیجه مردم عزیز برای حل مشکلات خود، در کنار دعا کردن، که قبلاً مطرح شده بود، صبر هم بکنند. با این راهکارهای مؤثری که دولتمردان ما ارائه میدهند، من مطمئنم که سال 97 قدمهای خوبی برمیداریم.