زمان همه چيز را تغيير ميدهد، اين را امروز ميتوان به خوبي در خصوص جايگاه مرد اول نيمکت تيم ملي ديد، مردي که پيشتر در خصوص محبوبيتش بين مردم هيچ بحثي وجود نداشت، اما اکنون نميتوان به صراحت گفت روزي که قصد ترک ايران را دارد به عنوان يک مربي محبوب ميرود يا ... .
مرد پرتغالي که دو دوره پياپي جواز حضور ايران در رقابتهاي جام جهاني را به دست آورده، بايد محبوبيتش به مراتب بيش از قبل باشد، اما نه فقط اينطور نيست که روزشمار جدايياش از تيم ملي ايران نيز آغاز شده است. نه به اين دليل كه هر روز اخبار مختلفي در خصوص پيشنهاداتش از کشورهاي مختلف يا توافقش با ازبکها به گوش ميرسد كه در اين بين هم مسئولان فدراسيون برابر اين اخبار ضد و نقيض سکوت اختيار کردهاند و عين خيالشان هم نيست كه کرش با ازبکها يا کشوري ديگر براي بعد از جام جهاني توافق کرده است، بلكه به اين دليل كه روزشمار رفتن کرش آغاز شده، چون محبوبيت او رو به پايان است، درست همانند مأموريتش در تيم ملي!
هفت سال پيش که کرش پرتغالي هدايت تيم ملي ايران را برعهده گرفت، کمتر کسي تصورش را ميکرد اين مرد بتواند دو بار، آنهم پياپي تيم ملي ايران را در ليست تيمهاي حاضر در جام جهاني قرار دهد، اما اين اتفاق رخ داد و تيم ملي كشورمان در مرتبه دوم بعد از برزيل، دومين تيمي بود که با اقتدار به اين رقابتها صعود کرد، اما اين موفقيت بيش از آنکه گامي در راه موفقيتهاي بيشتر و بهتر باشد، باعث اشباع بيش از حد مسئولان شد، مسئولاني که با يک برد و يک قهرماني دمدستي اشباع ميشدند حالا با دو صعود متوالي به اوج آرزوهاي خود رسيدهاند، به طوريکه ديگر عين خيالشان هم نيست که بعد از بازيهاي جام جهاني در خرداد سال آينده، قرارداد سرمربياي که هفت سال است هدايت تيم ايران را به دست گرفته به پايان ميرسد و تيمها و کشورهاي زيادي خواهان به خدمت گرفتن او هستند.
البته كرش هم مثل تمام مربيان ديگري که تجربه نشستن روي نيمکت تيم ملي ايران را داشتند بايد روزي چمدانش را ببندد و به سمت در خروجي برود، اما مسئله بيش از آنکه تصميم کرش براي رفتن از تيم ملي باشد، سکوت آقاياني است که گويا هوش و حواسشان به اتفاقهاي بعدي نيست و چنان سرمست و شاد از افتخاراتي هستند که مرد پرتغالي نيمکت تيم ملي برايشان به ارمغان آورده که فراموش کردهاند يافتن جايگزيني مناسب براي کرش کار چندان آساني نيست و حتي اگر ديگر تمايلي هم به ادامه همکاري با او ندارند، بايد از همين امروز دغدغه جاي خالي او را داشته باشند تا بعد از موفقيتهايي که با اين مرد پرتغالي کسب شده، تيم ملي سقوطي آزاد را تجربه نکند! اما آنچه که امروز ديده ميشود، خواب خرگوشي آقايان و سکوت معنادار برابر روزشماري که براي رفتن کرش آغاز شده است. رفتن مردي که تا همين دو سال پيش اگر ساز جدايي کوک ميکرد با هجمه اعتراضهاي مردمي به فدراسيون مواجه ميشد که يکصدا خواهان ادامه همکاري با کرش بودند، اما حالا شرايط به گونهاي است که شايد جدايي سرمربي تيم ملي سروصدايي بپا نکند. اين جدايي که به نظر ميرسد ايدهآل فدراسيون است، چه چيزي براي تيم ملي به همراه خواهد داشت؟ تيمي که طي اين هفت سال همه داشتههايش از تجربيات فني مردي بوده که با وجود سروصداهاي فراواني که بپا کرده، اما در حيطه خودش موفق بوده و توانسته دو صعود به جام جهاني را در کارنامه خود و تيم ملي ثبت کند. در حيطه فدراسيون، اما جار و جنجالهايش به جايي نرسيده و زماني كه برود، پشت سرش حتي زميني براي تيم ملي هم باقي نخواهد ماند، زميني که هفت سال براي گرفتنش فرياد زد و حالا با جدايياش همه اين جار و جنجالها به پايان ميرسد تا فدراسيون فوتبال و آقاياني که امروز مهر سکوت بر لب زدهاند، برندههاي اين بازي دوسر باخت باشند!
کرش ميرود، حتي اگر توافق با ازبکها آنطورها هم که ميگويند جدي نباشد، چراکه حالا نه فقط فدراسيون که مردم هم مثل گذشته حامي سرسخت حضور او روي نيمکت تيم ملي نيستند و کار به اينجا که ميرسد، جدايي بهترين انتخاب است. جدا از فدراسيون و کرش، آيا تيم ملي هم از اين جدايي سود خواهد برد؟ تيمي که هيچکس نميداند كسي که قرار است هدايت آن را به دست بگيرد، چه كسي است يا چه زماني نامش از قوطي بيرون ميآيد!