«اگر اين مسائل (نقض برجام از سوي امريكا) ادامه داشته باشد و ايران از برجام بهرهمند نشود، واقعيت اين است كه ايران از آن خارج خواهد شد.» عبارت گفته شده از سوي عباس عراقچي، جديدترين واكنش دستگاه ديپلماسي پس از 33ماه نقض برجام از سوي امريكاييهاست.
بحث خروج ايران از برجام در حالي نخستين بار ازسوي يكي از مقامات ارشد وزارت خارجه عنوان ميشود كه پرسشهاي مهمي را با خود به همراه دارد، از جمله اينكه به فرض آنكه ايران از برجام خارج شود آيا «منافع و اهداف بر زمين مانده ايران در برجام» احيا ميشود يا آنكه تنها يك بازي در پازل ترامپ و موجب افزايش هزينههاي حقوقي و بين المللي در دوران پسا برجام براي ايران بايد تفسير شود؟
موضع جديد عراقچي كمك به منافع ملي است يا تضييع فراختر حقوق ملي ايرانيان؟
دولت تاكنون سخن از خروج ايران از برجام به ميان نياورده و در هنگامهاي چنين مسئلهاي طرح ميشود كه دونالد ترامپ ضرب الاجل 120 روزه را با دو هدف، الف- تحميل مذاكرات موشكي و منطقهاي به ايران و ب- تحميل گزاره «خروج از برجام» به طرف ايراني معين كرده و تقارن امروز پرسشي مبني بر اينكه چه رابطهاي ميان ضرب الاجل120 روزه ترامپ و موضوع «خروج ايران از برجام» وجود دارد؟
پيش از پاسخ به اين پرسشها بايد به برخي از نكات مستتر در موضع گيري جديد عراقچي نيز اشاره كرد.
1- در حالي سياست دولت « تقليل نقض برجام »توسط امريكا به بدعهدي بوده كه عراقچي برخلاف اين روند و به صورت صريح سخن از نقض برجام به ميان ميآورد: «امريكا فضاي بياعتمادي در برجام ايجاد كرده كه براي ايران مسموم است... اظهارات رئيس جمهور امريكا به وضوح نقض برجام است». عراقچي در حالي از نقض غيرمشروط برجام توسط امريكا سخن به ميان ميآورد كه معناي مخالف اين اعتراف: «ناتواني تيم ايراني از احقاق حقوق تضييع شده ايران»و «ناكارآمد- ناقص بودن متن برجام حداقل در بعد چهارگانه حل و فصل اختلافات » جهت ايجاد تغيير رفتار در امريكا طي 33ماه اخير ميباشد. شاهد چنين ادعايي «عدم تغيير رفتار امريكاييها جهت اجراي تعهدات » ، « اصرار آنها به نقض برجام »، « گسترده تر شدن موارد نقض» و« بدون نتيجه بودن برگزاري 10 جلسه از كميسيون مشترك با حضور نمايندگان ايران و 1+5 » ميباشد.
اعتراف عراقچي در انديشكده چتم هاوس انگليس به نقض مشهود و مستمر برجام توسط امريكا وسخن از خروج ايران از برجام نمايانگر استيصال دولت در برخورد با امريكاست، آنهم در شرايطي كه گزارههاي ديگري در مقابل تيم ايراني قرار دارد كه در ادامه به آن اشاره خواهد شد.
2- دو هدف عمده ترامپ طي يك سال گذشته(كه شخص عراقچي و ساير مسئولان ارشد دولت بارها به آن تاكيد كرده اند)، تحميل مذاكرات موشكي و منطقهاي به ايران و تحميل گزاره «خروج از برجام» به طرف ايراني بوده است. موضع امروز عراقچي به معناي تن دادن به هدف دوم ترامپ و بازي در پازل رئيس جمهور امريكا است، به اين معنا كه اوباما – ترامپ تنها با چند گام از جمله « عدم اجراي تعهدات امريكا در برجام»، «تشديد تحريمهاي غيرهسته اي»، «نقض برجام»، «توسعه تهديدات ضد ايراني» و «باز داشتن تجار، سرمايه گذاران و بانكها از ايجاد روابط اقتصادي-تجاري با ايران» توانستند ايران را وادار به خروج از برجام كنند ، آن هم در شرايطي كه چنين وضعيتي تنها هزينهها را عليه ايران افزايش ميدهد.
خروج ايران از برجام با توجه به اينكه امريكا خود در جايگاه قاضي (الف- عضو دائمي شوراي امنيت و ب- اثرگذار در تصميمات آژانس انرژي اتمي) در برجام است ضرورتي ندارد، چرا كه طرف ايراني ميتواند با «توقف»اجراي تعهدات خود تنها در بخشهايي از جمله سايت نطنز يا فردو ، امريكا را وادار به اجراي تعهدات و تغيير رفتار كند و نيازي به خروج از برجام وجود ندارد و تنها يك اقدام نمايشي است. به معناي ديگر، طرح بحث خروج ايران از برجام با توجه به تفكرات حاكم بر دولتمردان، شعاري و غيرقابل باور است و در جايي ضرورت پيدا ميكند كه ايران برگهاي قبلي (نظيرتوقف برخي از تعهدات )را عملياتي كرده و رفتار امريكا تغيير نكرده باشد و بعد از بي نتيجه بودن آن ، به برگ نهايي يا همان خروج متمايل شود. جالب اينجاست كه بر اساس شواهد و قرائني كه از داخل و خارج استنباط ميشود طرف ايراني در جهت هدف نخست امريكا (تحميل مذاكرات موشكي و منطقهاي به ايران) گامهايي برداشته است و مذاكرات محرمانهاي بين نمايندگان ايران و كشورهاي اروپايي براي تحقق شروط چهارگانه ترامپ برگزار شده است.
سخن از خروج ايران از برجام نه تنها تامين كننده منافع ملي و حقوق از دست رفته در برجام نيست بلكه تامين خواسته امريكا است و اين معنا را براي امريكاييها بهدنبال دارد كه تعيين ضرب الاجل120روزه ايران را وادار به حركت در ريل دلخواه امريكاييها كرده است.