محمدصادق عابديني
در ايام دهه فجر، سريال مستند «روزگار رضاخاني» از شبكه 3 سيما پخش شد؛ مستندي كه به زندگي و زمانه رضاشاه ميپرداخت و به دليل نوع پرداخت به موضوع زندگي پهلوي اول، در نوع خود بينظير بود. يعقوب توكلي پژوهشگر، استاد دانشگاه و مدير گروه انقلاب اسلامي دانشگاه معارف اسلامي در گفت و گو با «جوان» درباره «روزگار رضاخاني» و لزوم ساخت چنين مستندهايي گفته است.
چقدر جاي ساخت مستندي از جنس«روزگار رضاخاني» در فضاي فرهنگي كنوني جامعه خالي بود؟
يكي از مباحثي كه طي سالهاي اخير ضرورت آن به صورت جدي احساس شده پرداختن به تاريخ معاصر است. در طول سالهاي گذشته مكرر به صدا وسيما تذكر داده شده بود كه در حوزه مستندهاي تاريخي كار ماندگاري انجام نشده است. كارهايي هم كه انجام شده معمولاً به كارگردانهاي جوان فاقد تجربه كافي سپرده ميشد. در اين فضا حافظه تاريخي ما در اختيار دشمنان انقلاب قرار ميگرفت و آنها رضاخان و محمدرضا پهلوي را كه تمامي خصوصيات ديكتاتورها و طاغوت را داشتند به گونهای در شبكههاي ماهوارهاي به تصوير ميكشيدند كه تصویر يك طاغوت را در ذهن مردم پاك كرده و از آنها تصوير جديدي ميساختند.
چرا ميدان عمل تا اين حد براي شبكههاي ماهوارهاي باز بود اما در داخل دچار بيتحركي بوديم؟
بخشي از اين قصور تاريخي بر عهده صداوسيماست و مديران بيكفايتي كه بر حوزه فرهنگ چنگ زدهاند و به دليل بيكفايتي حتي زحمات فرهنگي انقلاب اسلامي را به خطر انداختهاند. اين انتقاد از نظام نيز وجود دارد كه از علاقهمندان براي فعاليت در حوزه تاريخ معاصر حمايت جدي نشده است. بسياري از پژوهشگران مجبورند براي حمايت از انقلاب اسلامي و دفاع از آن در برابر ضد انقلاب، به تنهايي فعاليت كنند.
ساخت مستندي مانند «روزگار رضاخاني» نشان داد فضا در حال تغيير است! اين تغيير را ميتوان به فال نيك گرفت؟
در سالهاي اخير جريان خوبي در ميان فرزندان انقلاب اسلامي به راه افتاده است كه جريان اصيلي است و ميتواند حركت جديد و خون تازهاي در كشور به وجود آورد؛ جواناني كه خود را گرفتار قيد و بندهاي مرسوم نكردهاند و با تمام وجود فعاليت ميكنند و مستندهاي خوبي ساختهاند، مانند كاري كه در مركز مستند حوزه هنري شروع شده و تا امروز به ساخت كارهاي تاريخي خوبي منجر شده است، هرچند معتقدم هنوز هم جاي پيشرفت دارند.
برجستهترين ويژگي «روزگار رضاخاني» از نظر شما چيست؟
مستند «روزگار رضاخاني» ماهيت كتاب گونهاي دارد يعني سير تحولات و فصل فصل بودن موضوعات، باعث شده مستند فاقد آشفتگي در بيان باشد و حرفش را به صورت مستقيم و بر اساس اسناد مدارك ميزند. بررسي يك روند تاريخي مستلزم داشتن يك سير مطالعاتي است و در نهايت آنچه بيننده در «روزگار رضاخاني» ميبيند، يك كتاب خواندني از زندگي رضاخان است كه در فضاي مستند طراحي شده است و اطلاعات خوبي را از زندگي و دوران رضاخان ارائه ميكند.
درباره رضاخان، شبكه «من و تو» نيز مستندي ساخته است كه در زمان پخش جنجالي شد، چه تفاوتي در نوع بيان و نگاه اين دو مستند ميبينيد؟
يكي از ويژگيهاي كار مستند «روزگار رضاخاني» برخلاف مستندهايي كه در شبكه «من و تو» ساخته ميشود اين است كه اطلاعات غلط و دروغ به مردم نميدهد. پيش از اين و در زمان پخش مستند «شهبانو» اين را گفته بودم كه پهلويها هر چقدر كمتر حرف بزنند به نفع خودشان است، چون وقتي حرف ميزنند فجايع بيشتري از اعمالشان مشخص و دروغهايشان بيشتر از قبل برملا ميشود، البته شناخت دروغهاي پهلويها در مستندهايشان مستلزم داشتن يك مطالعه جزئي از تاريخ دوره پهلوي است و حتي با همان شناخت اوليه و محدود هم ميشود دروغهاي فراوان آنها در فيلم هايي را كه ميسازند مشاهده كرد.
ما در كشور دچار فقر مطالعه هستيم به خصوص در حوزه مطالعه تاريخي، در اين بين اطلاعات غلط كه در فضاي مجازي منتشر ميشود، باعث برداشتهاي اشتباه تاريخي شده است، ميشود گفت با ساخت مستندهاي خوب تاريخي در داخل كشور اين كمبود مطالعه را كم اثر كرد؟
نداشتن مطالعه كه يك مشكل عمومي است و بايد دولت فكري به حال آن بكند. همان طور كه اشاره شد، شاهد آن هستيم كه اطلاعات اشتباه در فضاي مجازي منتشر ميشود و فقر دانش تاريخي در ميان كاربران باعث ميشود كه اين دادههاي دروغين به عنوان مباحث تاريخي، ذهن خواننده را مغشوش كند. انصافاً مطالعه خوبي براي ساخت مستند «روزگار رضاخاني» صورت گرفته است، هرچند برخي از ايرادات جزئي در مستند وجود دارد كه ناشي از اعتماد نويسنده به يك كتاب يا متن خاص است، ولي تماشاي اين مستند ميتواند انگيزه خوبي براي كساني باشد كه به تاريخ علاقه دارند و ميخواهند از وقايع تاريخ معاصر باخبر شوند.
حال كه مستند «روزگار رضاخاني» از تلويزيون پخش شد و خوب هم ديده شد، به عنوان كسي كه در حوزه تاريخ مطالعه و تأليف دارد، چه توصيهاي به مستندسازاني داريد كه بعد از اين ميخواهند درباره حوادث تاريخ معاصر كار انجام دهند؟
به نظرم در زمينه پژوهش بايد كار بيشتري صورت بگيرد. شايد وظيفه نويسندگي يك مستند تاريخي بر عهده كسي باشد كه 10 تا 20 كتاب تاريخي خوانده ولي اگر بشود حتيالمقدور در كنار نويسندههاي فيلمهاي مستند، پژوهشگران تاريخي قرار گيرند كه حداقل 500 جلد كتاب و منبع تاريخي را خوانده و بررسي كردهاند، طبعاً باعث ميشود خروجي كار بهتر شود.