نخستين سؤالي که بعد از نشست همانديشي مسئولان کميته ملي المپيک مطرح ميشود، اين است که آيا ميتوان اميدوار بود؟! بدون شک اين يک اتفاق اميدوارکننده است. دور هم جمع شدن رؤسا و دبيران کل کميته ملي المپيک پس از انقلاب با هدف بهرهمندي از تجارب و نقطهنظرات آنها توسط صالحياميري، رئيس کميته ملي المپيک اتفاقي است که شايد تاکنون هرگز شاهد آن نبودهايم، چراکه تفکرات مديران حاضر در ورزش همواره خلاف آن چيزي است که اين بار رخ داده است. روي کار آمدن مديران تازهوارد در ورزش به معناي پايان کار کادر قبلي است. اهميت به تواناييها و تجاربي که دارند و با چنين نوع نگاه و طرز تفکري، انتظار استفاده از تجربيات مدير قبلي، بيشک انتظاري بيمورد است. اينبار اما گويا قرار است شاهد اتفاقاتي تازه باشيم، آن هم در کميته ملي المپيک که يکي از ارگانهاي اصلي و مهم ورزش کشور است.
استفاده از تجارب مديران قبلي ميتواند راه و چاه را به فرد جديد نشان دهد و چون نقشهاي براي گام برداشتن در مسير موفقيت مثمرثمر باشد، خصوصاً براي آنهايي که آشنايي کاملي با ورزش ندارند و صرفاً به عنوان يک مدير کار را به دست گرفتهاند. مسئلهاي که گويا براي رئيس کميته ملي المپيک اهميت داشته که در نخستين اقدام خود همه رؤسا و دبيران قبلي را براي شنيدن نقطهنظرات آنها و استفاده از تجربياتشان براي يک شروع پرقدرت دور هم جمع کرده است.
البته اين دورهمي به همان اندازه که ميتواند اميدوارکننده باشد، ميتواند نگرانکننده نيز باشد. تجربه ثابت کرده که بسياري از اقدامات آن هم در رأس مديريت، بيشتر جنبه نمايشي داشته که به چند عکس يادگاري يا يکي، دو نشست ختم شده و نتيجهاي را که بايد نداده، چراکه برنامهاي پشت آن نبوده و تنها به يک آيتم کوتاه و نمايشي ختم شده است. با وجود اين، قصاص قبل از جنايت هم نميتوان کرد. صالحياميري به تازگي رياست کميته ملي المپيک را به دست گرفته و در گام نخست، آنهايي را که بايد دور هم جمع کرده تا از تجربياتشان استفاده كند. اين خود اقدامي مؤثر است که ميتواند باعث تغيير نوع نگاه مديران و الگوسازي شود.
اقدام جديد کميته ملي المپيک، روزنه اميدي براي آينده است، آيندهاي که ميتواند با دست در دست گذاشتن مديران باتجربه، اتفاقهاي خوبي را به دنبال داشته باشد، آنهم در روزهاي حساسي که ورزش ايران در پيش دارد. بازيهاي آسيايي و المپيک، دو ميدان نبرد حساس و حائز اهميتي است که موفقيت در آن، تجربهاي کلان ميطلبد و اين تجربه را ميتوان از مشورت گرفتن درست و بموقع از کارکشتههاي اين کار کسب کرد تا به نتيجهاي مطلوب دست يافت، نتيجهاي که نه تنها سود آن به جيب ورزش کشور ميرود که نقطهاي مثبت در کارنامه مديراني ميشود که با اين روش ميتوانند به اهداف بلندبالاي خود برسند، اهدافي که گاه در لابهلاي شعارها و بازيهاي نمايشي گم ميشود.
اما اينکه رئيس کميته ملي المپيک ميگويد انتظار مسئولان فعلي کميته، همکاري همه مديران در راستاي تدوين تاريخ شفاهي ورزش قهرماني است و تأکيد ميکند که بدون ترديد تجربيات و انديشههاي مديران قبلي کميته ميتواند نقش به سزايي در تدوين برنامههاي راهبردي کميته ملي المپيک و حتي ورزش کشور براي آينده داشته باشد، اتفاقي خوشايند و اميدواركننده است به شرط اينكه جنبه نمايشي نداشته باشد و برنامهاي اصولي و حساب شده پشت آن باشد تا همانطور که گفته ميشود به موفقيت کميته ملي المپيک که متولی مهمترین و بزرگترین بخش اعظم ورزش کشور است، بينجامد.