محمدمهدي نيكضمير
يكي از موضوعات و محورهايي كه به نظر ميرسد بايد مورد تأكيد و توجه جامعه و فعالان زن و لايههايي از سياستگذاران و مسئولان قرار گيرد، آسيبشناسي وضعيت زنان و سياستگذاريها در اين حوزه طي دهههاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي است.
با اندكي تأمل در شرايط و وضعيت زنان درمييابيم كه زنان همچنان از كوره مطالبات خواستها و منويات خود را طلب كرده و از سوي ديگر فعالان زن و كساني كه نمايندگي آنان را در حوزههاي مختلف پيگيري ميكنند در دستيابي به برخي از وعدهها، كاميابيها و ناكاميها را كسب كردهاند.
در اين ميان اما با وام گرفتن اين تعبير كه «جهان از كوره در رفته است»، ميتوانيم بگوييم كه شتاب حاضر در جامعه امروز داخلي و فرامرزي باعث شده امروز تغييرات اجتماعي، اقتصادي، هويتي و سبك زندگي به مراتب از تدبير مديران و فعالان جامعه سريعتر حركت كند. در نتيجه بين تغيير و تدبير يك شكاف ايجاد شده است. همچنين اگر به اين شكاف اشاره شده عدم اهتمام فعالان زن را به مطالبات اصيل اين قشر نيز اضافه كنيم، درمييابيم كه در هنگامه ورود به دهه پنج انقلاب آسيبشناسي فعاليت زنان و نيز تعريف و تفسير مناسب مبتني بر نسلي و عصري ساختن پيگيري مطالبات اين زنان اهميت مضاعفي مييابد، به گونهاي كه ضمن اين آسيبشناسي ميتوان تجويزهايي را نيز براي آينده داشت.
به طور خلاصه و مختصر گرچه بسياري از كارشناسان و تحليلگران نداشتن منظومه فكري – راهبردي، محدود شدن فعاليت برخي زنان در مدار فعاليتهاي صرف سياسي، معطوف داشتن غايت فعاليت زنان به كسب كرسيهاي سياسي- مديريتي، عدم توجه به قانونگذاري براي ايجاد بسترهاي فعالسازي زنان، تبديل شدن كانونهاي زنانه به گعدههاي سياسي احزاب سياسي، عدمتعريف ضمانت اجرايي براي قانونهاي مطرح شده و... را به عنوان آسيبهاي فعاليتهاي فعالان زن طرح و بيان ميكنند اما با عطف به اين آسيبها براي آمادهسازي شرايط جهت ورود به دهه پنجم انقلاب و ساماندهي براي گفتمانسازي براي اين قشر ميتوان به محورهاي زير اشاره داشت:
- به نظر ميرسد در نخستين گام بايد فعاليت زن از وضعيت قفلشدگي كنوني خود خارج شود و براي شكوفايي و ايجاد طراوت براي گفتمانسازي در اين حوزه به منظومه فكري كنوني خود با توجه به دغدغهها و مطالبات نسل جديد نيز متمم زد. شجاعت براي عبور از قفلشدگيها بيگمان نخستين گام است
- توجه به واقعيتهاي موجود و آگاهي به داشتهها، ظرفيتها و توانها جهت خارج شدن از فضاي فانتزي مبتني بر وهم و خيال نيز بايد دومين گام در اين راستا باشد. بايد واقعيتهاي جامعه را به آن شكلي كه وجود دارد درك كرد. بايد نقشي را طراحي كرد كه نه جامعه خود را با نقش تطبيق بدهد و نه نقش با جامعه.
- سومين گام امتناع و تخطي نقادانه از خود اكنون جامعه و فعالان زن است. جامعه زنان بايد تلاش كنند وضعيت اكنون خود را بنويسند و بازتقرير كنند و در گذشتهها باقي نمانند. نبايد در گذشته زيبا باقي ماند، بلكه بايد به فكر اكنون و بازنويسي گفتمان براي امروز بود.
- در خصوص دهه پنجم انقلاب ميتوان گفت گفتمانهايي در جامعه قدرت و استعداد هژموني دارند كه داراي گزارههاي كنشي باشند. بايد بپذيريم كه دوران بازي با كلمات روشنفكرانه و فريبا گذشته است. امروز كلام و معنا بايد به صورت كنش، استراتژي و راه برونرفت عمل كند. دوران كنار هم قرار دادن ديدگاههاي متفكران مدرن و پستمدرن در قالب يك گفتمان به پايان رسيده است و ديگر جوابگوي مشكلات جامعه نيست.
- در گام بعدي جامعه زنان بايد يك نوع غربالگري دروني داشته باشند تا سره از ناسره و «ياران غار» از «خاران راه» تشخيص داده شود. به شكلي كه حقوق بر مناصب و گعدهها پيشي گيرد.
- جامعه زنان بايد بتواند از مدار برخي از نامها و كانونهاي سياسي خارج و دايره نامزدها براي مناصب بر اساس شايستهسالاري گسترده شود. جامعه زنان بايد «منطقه فراغي» براي بازيگري نسل بعد ايجاد كند. قرار نيست هر نقشي كه بر اين تابلو كشيده ميشود توسط يك عده خاصي كشيده شود و قدرت هميشه در دست يك عده خاص قرار داشته باشد.