«ديروز در مجلس شوراي اسلامي ناهار دعوت بودم، هنوز نماز عصر را نخوانده بودم كه وارد سالن غذاخوري شدم و ميزها تقريباً پر بود و هنوز باورم نميشود كه ناهار مجلس سلف سرويس با چند نوع كباب، خورشت، جوجه، كشك بادمجان (كه ظاهراً دير رسيده بودم و تقريباً تمام شده بود)، چند نوع سالاد، دلستر، دوغ و ميوه باشد!
واقعيت اين است كه نمايندهاي جلوي من رد شد كه بشقابش پر از كباب بدون برنج بود و سالاد، سس و مخلفات؛ من لحظهبهلحظه ياد زن حاج اسماعيل ميافتادم كه هفته پيش وقتي گفتم گوشت ميخوريد؟ با خشم و تمسخر گفت: «گوشت؟!...» يعني ما نان خالي هم نداريم...! من نميدانم از چه زماني اين رويه ناهارخوري در مجلس باب شده است؟! نميدانم كه در چه ارگانهاي ديگري هم اين غذاخوردنها باب شده است؟! من از قم آمدهام. اين چيزها برايم عادي نيست. شايد هم از بدسليقگي من است كه سلف سرويس مجلس و آن صحنه كبابخوران با پول بيتالمال حالم را به هم زد! شايد هم فردا بگويند اين بيتكلفترين سفره مقامات است!»
اين چند خط را حجتالاسلام سيدمهدي صدرالساداتي نوشته و در ادامه به بخشهايي از بيانات رهبرمعظم انقلاب مورخ 1379/03/29 اشاره كرد: «امروز در بعضي از گفتهها و اظهارات، راجع به شأن، شخصيت، شرف و كرامت انسان در جامعه حرف زده ميشود. اين بدون شك از اصول اسلامي است؛ كدام نقض كرامت انساني بالاتر از اينكه انساني، رئيس عائلهاي، پدر خانوادهاي در جامعهاي كه در آن همه چيز هم هست، نتواند نياز اوليه زندگي فرزندان خودش را تأمين كند؟! كدام تحقير از اين بالاتر است؟! كدام نقض شخصيت، شرف و كرامت انساني از اين بالاتر است؟! صبح تا شب كار كند، آخرش به من يا به شما يا به آن مسئول ديگر نامه بنويسد كه من دو ماه است به خانهام گوشت نبردهام!»
بعد از خواندن اين مطلب خاطرم آمد كه حس و حال اين بنده خدا را همزمان با سفر برخي مقامات در جريان زلزله كرمانشاه در صفحه مجازي يكي از عكاسان خبري خواندم كه با نوشتهاي خطاب به همان مقام دولتي به خوي اشرافي وي در سفر به كرمانشاه و بازديد از مناطق زلزلهزده گلايه كرد و نوشته بود: وقتي رسيدم پشت ميز ايشان در حال صحبت با آشپزخانه بود و سفارش غذاي ظهر را ميدادند. وقتي گفت براي اتاق... همسر آقاي... ميگوي سرخ كرده با سس... سالن دور سرم چرخيد. كسي كه سفارش غذاي همسرش در يك استان بحران زده «ميگوي سرخ كرده» باشد چه انتظاري بايد براي حل بدبختي مردم داشت؟!
خاطرم آمد بنده خدايي همين چند روز پيش تعريف ميكرد، رفتم مسجد، يكي از خانمهايي كه هر روز براي نماز شركت ميكند دل درد شديدي داشت، بعد از تلاش براي پيگيري خيلي بيسر و صدا آمد در گوشم گفت فلاني خيلي خودتو اذيت نكن، چند روزي ميشه كه غذا نخوردم!
آقاي فلاني... آقاي نماينده و آقايان... و خانمها... شمايي كه از ترس جان خود خيابان كه اسمش فقط «مردم» است را ابتدا ميبنديد، بعد نرده ميكشيد و بعد نردهها تبديل به ديوار بتني ميشود كه فاصله خود را بيشتر با مردم حفظ كنيد، به راستي از درد مردم هم اطلاع داريد؟ شمايي كه نمايندگي خود را وامدار همين مردم هستيد، باور داريد كه در مناطق مختلف ايران چند ميليون خانوار شب سر گرسنه بر زمين ميگذارند؟!
جوان: طبق اطلاعات واصله به روزنامه جوان ظاهراً چند وقتي ميشود كه حتي پيمانكار طبخ غذاي سلف نمايندگان محترم و مديران ارشد از سلف كارمندان معمولي و خبرنگاران جدا شده است و گروهي ديگر اين وظيفه را به عهده گرفتهاند، بر همين اساس روزنامه جوان از روابط عمومي مجلس شوراي اسلامي مصرانه ميخواهد تا با فراهم کردن فرصتي مناسب و تعيين وقت، شرايطي را براي بازديد خبرنگاران و عكاسان خبري از سلف مديران ارشد و نمايندگان خانه ملت فراهم ساخته تا بلكه سوءتفاهمات در اين زمينه رفع شود!