کد خبر: 895771
تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۲:۵۱
در اثر توکلی، فضای داستان به شدت حضور دارد، و عناصر روایی در موقعیتی به نام «تنگه ابوقریب» شناورند، «عنوان» در داستان کوتاه اگر تنها روی اثر بماند کاربردی «فرا روایی» دارد، اما زمانی که به آن تاکید می‌شود دیگر جزئی از متن و ماهیت پیدا می‌کند...
مهدی خرامان
ناگهان عکس‌ها به حرکت در می‌آیند، شخصیت‌ها جان می‌گیرند، تا بیاد بیاورند، خاطراتِ «تنگه ابوقریب» را، ومخاطب واردِ میدانِ جنگ می‌شود، تعلیق، تا مرزِ جنون او را فراگیرد، تشنگی، خون، انفجار و درد را حس می‌کند، توکلی مخاطب را به سفرِ جادوئی خود می‌برد، سفری که غبارها را کنار می زند تا چشم‌ها حقیقت جنگ را بی پرده نظاره کنند
«تنگه ابوقریب» قصه آدم‌های قهرمانی را روایت می‌کند، که در هیاهوی روزهای آخر جنگ به فراموشی سپرده می‌شوند، وحالا کارگردان خاطرات خاک گرفته آن‌ها را دوباره بازگو می‌کند.

توکلی مخاطب را آهسته وارد دنیای پرهیاهوی خود می‌کند تا به سرعت با شخصیت‌ها خو بگیرد و با آن‌ها همراه شود، کاراکترها خصوصیات انسانی جهانشمولی دارند، به همین دلیل باعث همذات پنداری و نگرانی مخاطب از سرنوشت آن‌ها می‌شود، کارگردان گاهی خودش را در شخصیتِ «علی»، عکاسِ کوچکِ دوکوهه قرار می‌دهد تا از چشم‌های او، تلخی‌های گزنده آن روزها را به تصویر بکشد، البته تنگه ابوقریب منفعل عمل نمی‌کند، تنگه ابوقریب تعداد زیادی از کلیشه‌های فیلم‌های جنگی را داراست، اما به جای آن که این کلیشه‌ها را همانند دیگر فیلم‌ها نمایان سازد، آن را در جهتی الهام‌بخش به ثمر می‌نشاند، مخاطب اهیمت جان رزمنده، گروه امداد، وحمل مجروح را می‌بیند، پافشاری یک نوجوان در خط مقدم را باور می‌کند
دفاع مقدس به الفعل دراماتیک است و این حقیقت را توکلی به خوبی نشان می‌دهد، رویدادهای خطی که باعث تحول در مخاطب می‌شود، تا «چهره حقیقی جنگ را ببیند و دیگر قضاوت نکند»، تنگه ابوقریب «شاه پیرنگی» را به تصویر می‌کشد، ودوربین تنها قصد نشان دادن حقیقتِ محض را دارد، فرمی که اِدای دینی به «روایت فتح» است

سینما از منظری می‌توان مانند یک «داستان کوتاه» تصور کرد؛ «تنگه ابوقریب» به درستی معیارهای یک داستان کوتاه را در خود گنجانده است، در داستان کوتاه، شخصیت‌ها نیازی به بسط ندارند، دیباچه و معرفی موضوع تنها در همان چند دقیقه اول باید صورت بگیرد والبته بسیار مختصر، تا حادثه اصلی رخ دهد و مخاطب بدون حاشیه وارد دنیای قصه شود، شخصیت‌ها را می‌بینیم، گفتگوها را می‌شنویم، تا زمان و مکان آشکار شود که اوج آن را می‌توان در داستان کوتاه «پیر مرد کنار پل» ارنست همینگوی مشاهده کرد.

در اثر توکلی، فضای داستان به شدت حضور دارد، و عناصر روایی در موقعیتی به نام «تنگه ابوقریب» شناورند، «عنوان» در داستان کوتاه اگر تنها روی اثر بماند کاربردی «فرا روایی» دارد، اما زمانی که به آن تاکید می‌شود دیگر جزئی از متن و ماهیت پیدا می‌کند، زمان و مکان در داستان کوتاه تنها بر اساس صحنه؛ دیالوگ، شخصیت‌ها و توصیف‌ها بدست می‌آید
در هر حال توکلی اوج استفاده از جلوه‌های ویژه میدانی وصدا گذاری در یک اثر را نشان می‌دهد، کارگردان به خوبی می‌داند اثرش چه زمانی به سکوت و یا در چه لحظه‌ای بی مهابا به صداهای انفجار نیاز دارد، او به خوبی در چند دقیقه نهایی ریتم را کند و صحنه‌ها را به آهسته نشان می‌دهد، زیرا شخصیت‌ها دوباره باید به قاب عکس‌ها برگردند تا اینبار که به عکس‌های شهدا نظاره می‌کنیم به سرعت از آن‌ها عبور نکنیم، زیرا در پسِ هر عکسِ یادگاری ازشهدا، قصه‌های نانوشته‌ای وجود دارد قصه‌هایی که تنها یک نمونه آن تنگه ابوقریب است
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار