کد خبر: 895663
تاریخ انتشار: ۲۷ بهمن ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۰
مرد جوان كه در ساختمان نيمه كاره‌اي يكي از دوستانش را به قتل رسانده بود در جلسه محاكمه ماجرا را شرح داد.
به گزارش خبرنگار ما، پانزدهم خرداد ماه سال‌93، مأموران اداره پليس از قتل مرد 36‌ساله‌اي به نام سعيد در ساختمان نيمه‌كاره باخبر و راهي محل شدند. مأموران در محل دريافتند مقتول يكي از كارگران ساختمان است كه بر اثر اصابت جسم سخت به سرش كشته شده است. 
با انتقال جسد به پزشكي قانوني، كارآگاهان پليس در اولين گام از تحقيقات فني خود يكي از كارگران ساختمان را تحت بازجويي قرار دادند و او در توضيح به مأموران گفت: «من و باجناقم به نام ايرج مدت‌هاست در ساختمان نيمه‌كاره مشغول كار بوديم و شب‌ها نيز همان جا مي‌خوابيديم. سعيد، دوست صميمي باجناقم بود و آن شب به ديدن ما آمده بود كه بعد از كمي صحبت و خوردن شام رفتيم و خوابيديم. آن شب هيچ حرف و درگيري بين ما پيش نيامد، اما وقتي صبح از خواب بيدار شدم ديدم سعيد خونين روي زمين افتاده و نفس نمي‌كشد. تعجب كرده بودم و هر چه دنبال ايرج گشتم از او هم خبري نبود. آنجا بود كه با پليس تماس گرفتم.‌» 
با ثبت اظهارات مرد جوان، تلاش براي رديابي ايرج آغاز شد و چند روز بعد از حادثه وي شناسايي و بازداشت شد. ايرج 30‌ساله با اقرار به جرمش در خصوص انگيزه‌اش گفت: «مقتول قصد آزارم را داشت به همين دليل او را كشتم.‌»
به اين ترتيب كيفرخواست عليه متهم صادر و پرونده بعد از كامل شدن تحقيقات، به شعبه پنجم دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد. 
متهم در اولين جلسه محاكمه به رياست قاضي بابايي در دادگاه حاضر شد و بعد از درخواست قصاص از سوي اولياي‌دم، در شرح ماجرا گفت: «من و باجناقم مدتي قبل در ساختمان نيمه‌كاره‌اي واقع در افسريه مشغول كار بوديم. روز حادثه براي انجام كاري به ساختمان ديگري حوالي خيابان آزادي رفته بودم كه در راه برگشت سعيد را در ايستگاه اتوبوس ديدم. او در ساختمان نيمه‌كاره ديگري مشغول كار و مدتي بود از او خبري نداشتم. كمي با هم صحبت كرديم و وقتي متوجه شد شب‌ها در ساختمان نيمه‌كاره ساكن هستم از من خواست همراهم به آنجا بيايد.‌»
متهم در ادامه گفت: «وقتي به ساختمان رفتيم بعد از خوردن شام خوابيديم. نيمه‌هاي شب بود كه متوجه شدم يك‌نفر بالاي سرم ايستاده است. بلند شدم، ديدم سعيد است كه دهانم را محكم گرفت و قصد داشت مرا آزاد دهد. شوكه شدم و فكر مي‌كردم شوخي مي كند، اما او اصرار داشت به من تجاوز كند و اسير شيطان شده بود. به همين دليل با نبشي آهني كه در اتاق قرار داشت ضربه‌اي به سرش زدم و بعد از آن فرار كردم. قصد داشتم به افغانستان فرار كنم كه دستگير شدم.‌»  در پايان هيئت قضايي جهت صدور رأي وارد شور شد. 
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار