محمد اسماعیلی
دانيل كوتس، مدير اطلاعات ملي امريكا طی هفته اخير گزارش سالانه جامعه اطلاعاتي اين كشور را كه به ارزيابي «تهديدهاي جهاني» ميپردازد، منتشر كرد؛ سندي كه در جاي جاي آن جمهوري اسلامي ايران به عنوان يك تهديد بينالمللي براي ايالات متحده امريكا معرفي شده است.
اين نخستين باري نيست كه يك مركز رسمي دولت امريكا جمهوري اسلامي ايران را به عنوان تهديدي عليه امريكا معرفي ميكند، كمااينكه پيش از اين و در طول 40 سال گذشته نيز بارها مؤسسات تحت حمايت كنگره يا دولت امريكا فعاليتهاي ايران را متضاد با منافع امريكا عنوان كرده بودند، به عنوان نمونه در راهبرد امنيت ملي امريكا كه اخيراً رسانهاي شد نيز جمهوري اسلامي ايران به عنوان يكي از تهديدات جدي براي امريكا عنوان شد.
پيش از رونمايي از راهبرد امنيت ملي امريكا روزنامه جروزالم پست به نقل از منابع خود تأكيد ميكند كه لابي «آيپك» نقش فعالي در شكلدهي راهبرد جامع ترامپ در قبال ايران ايفا كرده و برجام تنها بخشي از اين راهبرد است يا فايننشال تايمز بيان ميكند: «راهبرد جديد ترامپ عليه ايران خنثيسازي و به عقب راندن فعاليتهاي منطقهاي و جهاني ايران است. عمليات مخفي عليه ايران و نايبانش بخش ديگري از اين راهبرد است.»
تهديدخواني ايران در شرايطي توسط مراكز و مؤسسات دولتي و غير دولتي امريكا صورت ميگيرد كه در بخشهاي مقدمه سند امنيت ملي امريكا نيز رئيسجمهور اين كشور از لزوم توسعه روابط خود با كشورهاي غرب آسيا جهت ايجاد اجماعسازي سامان يافتهتر عليه ايران سخن به ميان ميآورد و از ايران و كره شمالي به عنوان رژيمهاي بيثباتكننده منطقه، تهديدكننده مردم امريكا و عامل تهديد براي متحدان اين كشور نام ميبرد.
اتهامزني جديد عليه ايران
گزارش جامعه اطلاعاتي امريكا نيز كه سه شنبه منتشر شد با تأكيد بر اين نكته كه «خطر درگيري ميان كشورها، از جمله ميان قدرتهاي بزرگ به بيشترين حد از پايان دوران جنگ سرد رسيده است» پيش بيني ميكند رقابت ميان كشورها در سال آينده افزايش خواهد يافت و در ادامه تأكيد ميكند تنشها پيرامون مسائل كره شمالي و فعاليتهاي منطقهاي ايران را كه با استفاده از نيروهاي نيابتي و با هدف رقابت منطقهاي است «عاجلترين تهديدها» براي وقوع درگيري ميان كشورها در سال آينده است.
اتهام جديدي كه امريكاييها در سند مورد اشاره به ايران نسبت ميدهند تلاش ايران براي ساخت موشك قارهپيماست؛ مسئلهاي كه با اين ادبيات از آن ياد ميشود: « برنامه موشكهاي بالستيك ايران به اين كشور امكان هدف قرار دادن مواضع مختلف در سراسر منطقه را ميدهد. تهران در حال حاضر دارنده بزرگترين زرادخانه موشكهاي بالستيك در خاورميانه است. ميل تهران براي مهار ايالات متحده ممكن است آن را به سمت دستيابي به موشك بالستيك قارهپيما سوق دهد. پيشرفت در برنامه فضايي ايران، ميتواند مسير دستيابي ايران به چنين موشكي را كوتاه كند.»
در بخشهاي ديگري از اين سند ادعاهاي تكراري گذشته نيز بهروز رساني شده است، به طوري كه بارديگر «ايران و حزبالله»عامل بيثباتسازي منطقه و توسعه تروريسم عنوان شدهاند: « ايران بارزترين حامي تروريسم دولتي است كه كمكهاي مالي، سلاح و تاكتيكهاي پيشرفته در اختيار گروههاي تروريستي و شبهنظامي در سراسر منطقه قرار ميدهد. حزبالله لبنان با مستقر كردن هزاران جنگنده در سوريه و تأمين سلاح، تاكتيك و رهبري براي گروههاي شبهنظامي و تروريستي نشان داده قصد ايجاد بيثباتي در منطقه دارد. حزبالله احتمالاً روي توانمندياش براي حمله به منافع امريكا، اسرائيل و عربستان سعودي هم تأكيد دارد.»
در بخش «تهديدات سايبري» كه درگزارش سالانه جامعه اطلاعاتي امريكا آمده نام ايران به عنوان يكي از كشورهايی نام برده شده كه در سال آتي بيشترين تهديدات را عليه امريكا صورت خواهند داد كه اعتراف به چنين مسئلهاي نشان ميدهد جمهوري اسلامي ايران پيشرفتهاي مهمي در حوزههاي غير نظامي كه ميتواند منافع امريكا را تهديد كند، داشته و اين پيشرفتها عامل هراسي است كه ردپاي آن در گزارشنويسيهاي امريكا درباره ايران مشهود است.
در بخش مربوط به «تهديدهاي سايبري» از كشورهاي روسيه، چين، ايران و كره شمالي به عنوان كشورهايي نام برده شده كه در سال آينده امريكا را با بيشترين تهديد سايبري مواجه خواهند كرد و ارزيابي خود را از ايران در ادامه اينگونه عنوان ميكند: «ارزيابي ما اين است كه ايران تلاش براي نفوذ به شبكههاي امريكا و كشورهاي همپيمان آن را ادامه خواهد داد. هدف ايران، جاسوسي و قرار گرفتن در موقعيت مناسب براي حملات سايبري در آينده است، اگرچه سرويسهاي اطلاعاتي اين كشور بيشتر توجهشان را روي رقباي خاورميانهاي خود به ويژه عربستان سعودي و اسرائيل متمركز كردهاند.»
در فصل «اقدامات داراي اولويت» و زيربخش «ارتقاي توان پدافند موشكي» در راهبرد امنيت ملي امريكا نيز عنوان ميشود: « ايالاتمتحده در حال استقرار يك سامانه دفاع موشكي چند لايه با تمركز بر ايران و كره شمالي است تا بتوانيم از ميهنمان در برابر حملات موشكي دفاع كنيم.»
كاخ سفيد در همين سند «توسعهطلبي ايران» را عامل ناامني در منطقه غرب آسيا ياد و بيان ميكند: «در طول سالهاي گذشته، مشكلات درهمتنيده ناشي از توسعهطلبي ايران، فروپاشي دولتها، ايدئولوژي جهادگرا، ركود
اقتصادي- اجتماعي و رقابتهاي منطقهاي خاورميانه را متشنج كردهاند.»
انسجام امريكاييها براي تضعيف ايران
برخلاف آنچه جريان غرب باور داخلي حداقل در ماههاي اخير عنوان ميكنند تفاوت ماهوي ميان حزب دموكرات و حزب جمهوريخواه در امريكا وجود ندارد و يكي از نقاط اشتراك اين دو حزب در امريكا، توطئهچيني عليه ايران و تضعيف جمهوري اسلامي ايران با هدف تغيير حاكميت سياسي است، كمااينكه انديشكده بروكينگز اخيراً در گزارشي تأكيد ميكند«چالش ايران، پاسخ منسجم امريكا با همكاري دو حزب را نياز دارد.»
سوزان مالوني كارشناس ارشد انديشكده بروكينگز در مطلبي تحت عنوان «رد يا تأييد برجام؟ اين مسئله نيست»، مينويسد: « واشنگتن به يك راهبرد معتبر نياز دارد تا اين سؤال هميشگي و بدون پاسخ «نحوه ترغيب ايران براي تبديل شدن به بازيگري سازنده در داخل و خارج مرزهايش» را مورد خطاب قرار دهد... ثبات و پيچيدگي چالش ايران، نيازمند پاسخ منسجم امريكاست كه با كمي همكاري دو حزب ميسر ميشود. اين همكاري حتي با اختلافات دروني واشنگتن دور از دسترس نيست.»
وي در ادامه مينويسد: «نتيجه اينكه حتي افرادي (در امريكا) كه برجام را خيلي ضعيف ميپندارند، بدون يك جايگزين در دسترس و مشخص، رغبتي براي پاره كردن آن ندارند. در طرف مقابل، خيلي از هواداران برجام ميدانند اين توافق ارتقای قابل توجهي در سياستهاي منطقهاي و داخلي ايران ايجاد نكرده است و همين هواداران از دولت براي مقابله با اين سياستهاي ايران حمايت ميكنند.»
در حالي دو حزب امريكا در طول سالهاي متمادي با هدف تضعيف جمهوري اسلام ايران راهبرد سياست خارجه دولتهاي خود را تنظيم و از انسجام و همگرايي لازم جهت رويارويي با ايران استفاده كردهاند كه جرياني در داخل كشور تلاش ميكند باورهاي جديد را در افكار عمومي داخلي جاسازي كند از جمله اينكه عملكرد حزب دموكرات در مواجهه با ايران بسيار نرم و عقلاني است و اساس آن را دشمني تشكيل نميدهد و ديگر آنكه رهبران امريكا رويه دشمني خود با جامعه ايراني را تغيير دادهاند و ارادهاي ندارند تا همانند سالهاي نخست پيروزي انقلاب اسلامي به توطئه عليه ايران بپردازند.
اين جريان داخلي همچنين اصرار داشت با امضاي توافق هستهاي ميان دو كشور منازعات كاهش یابد، مناقشات تعديل و زمينههاي دشمني با ملت ايران برداشته شود اما آنچه در صحنه واقعي و نه تخيلي روي داده آن است كه تمام رؤساي جمهور امريكا در تمام 40سال گذشته اهداف مشابهي را در مقابله با ايران مورد توجه قرار دادهاند، به عنوان نمونه دو دولت ترامپ و اوباما در اهداف مهمي نظير «معرفي كردن ايران به عنوان تهديدي براي صلح، ثبات و امنيت فضاي بينالملل»، «تفسير يكجانبه از متن برجام كه عبارات آن عمدتاً دو و چندپهلو است» و« توسعه تحريمهاي غيرهستهاي (حقوق بشري - تروريسم) و حفظ سايه تحريم بر سر ايران» مشتركاً گام برداشتهاند.