کد خبر: 895097
تاریخ انتشار: ۲۳ بهمن ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۰
نگاهي به فيلم «لاتاري»
«قهرمان» در سينما مخاطب را همراه مي‌كند. تماشاگر لباسِ قهرمان را بر تن مي‌كند و واردِ دنياي خيالي قصه مي‌شود.
    مهدي خرامان
«قهرمان» در سينما مخاطب را همراه مي‌كند. تماشاگر لباسِ قهرمان را بر تن مي‌كند و واردِ دنياي خيالي قصه مي‌شود. از سويي همراه فيلم است و از سوي ديگر در قامت قهرمان خود را در پرده عريض تماشا مي‌كند، گويي دروني مي‌شود و ذهن به سرعت به اِزاي هر كاراكتر يك آشنا پيدا مي‌كند. چشم‌ها بر پرده سفيد دوخته مي‌شود، اما بال‌هاي خيال در دنياي ديگري سير مي‌كنند.
«لاتاري» درونمايه عشق را دارد و «موسي» معلمِ آن است؛ عشق به «ايران»، عشق به «نوشين».
    يك تيم قهرمان
فيلم يك «تيم قهرمان» دارد، نه «دو قهرمان». «موسي»، «اميرعلي»، «نعيم» و «مرتضي». شايد در نگاه اول، «موسي» نماينده «انقلاب» و «مرتضي» چرتكه‌انداز «جمهوري» باشد، اما چرا بايد قهرمان‌ها را كوچك كرد!؟
كاراكترها حداقل در دنياي كارگردان، در طول يكديگر تعريف مي‌شوند و من بايد درباره «فيلمِ لاتاري بنويسم» نه «دنياي حقيقي»؛ «موسي» جامعه را مي‌بيند، با جوان‌ها سر و كله مي‌زند، اصلاً به قصد، كارگردان كاراكتر خود را بيشتر در موقعيت‌هاي شلوغ و با مردم نشان مي‌دهد.
«موسي»‌ها رهبر‌هاي كوچك در محلات هستند، رهبراني كه باورشان «انقلاب» و «وظيفه»‌شان دفاع از «ايران» و لباس دامادي‌شان، همان لباس شهادتشان قرار مي‌گيرد و هنوز در صف اول نماز با مشت‌هاي گره شده «سلام بر شهيدان» و «مرگ بر امريكا» شعارشان است. «موسي»‌ها در محله‌هاي خود مانده‌اند، تا خرابكاري «مرتضي»‌ها را درست كنند، تا هنوز جوان‌ها اميد داشته باشند!
اما گاهي محصور شدن در قهرمان، بيت «عاشق نبود ز عيب معشوق آگاه» فرخي سيستاني را به ياد مي‌آورد؛ «موسي» عيب‌هاي «ايران» را مي‌بيند، اما هنوز به آن باور دارد. يكي را مي‌گويد «عزيزم دروغ را باور نكن» آن يكي را مي‌گويد «عكس دستكاري شده»، اما اين بار مانده است به «اميرعلي» چه بگويد؛ «اميرعلي»‌اي كه مثل «موسي» عاشق است، حالا «موسي رزمنده» اين بار هم همان قوانين فرماندهي را اجرا مي‌كند، او نمي‌گويد «برو» بلكه مي‌گويد «بريم».
آري «موسي» است كه پيش «اميرعلي» مي‌رود. او مسير را به «اميرعلي» نشان مي‌دهد تا بار ديگر «جان» و «مال» خود را در راه «معشوقه» خود فدا كند و دل را به دريا مي‌زند تا شايد در برابر عيب‌هاي جوان، حيثيت معشوقش را نجات دهد (بايد به اين نكته اشاره كرد، «موسي» تنها به خاطر «نوشين» به امارات نمي‌رود، بلكه او 40 سال است كه از آرمان‌هاي «ايران» دفاع مي‌كند و اين بار كم كم وارد يك بازي ناخواسته مي‌شود و بعد از آن كه هيچ كدام از رفيق‌هايش سختي بار دفاع را به دوش نمي‌گيرند و همه دست رد به سينه‌اش مي‌زنند، اين بار هم نمي‌خواهد «ايران» پيش «اميرعلي» خراب شود و به همين دليل وارد ميدان مي‌شود).
«لاتاري» در پرده اول، عشقِ ميان «اميرعلي» و «نوشين» را نشان مي‌دهد و مخاطب اطلاعات را قطره‌چكاني و آرام دريافت مي‌كند، زيرا بايد اين رابطه مستحكم شود.
    تعليق در اوج
پرده دوم آغاز بحران و حضور فعال «موسي» (قهرمان) است؛ شخصيتي كه تنها رگه‌هايي از آن در قصه اول ديده مي‌شود و مخاطب پذيرفته كه «اميرعلي»، «موسي» را به عنوان يك بزرگ‌تر قبول دارد به همين دليل او را به عنوان شفيع پيش «آقا رضا» پدر «نوشين» مي‌آورد.
 از سوي ديگر ورود «سامي» به عنوان «آنتاگونيستِ» داستان را نشان مي‌دهد و در پرده نهايي شخصيت‌ها در كنار هم قرار مي‌گيرند تا تعليق به اوج خود برسد و «مرتضي» اين بار در كنار «موسي» قرارگيرد تا لبخندِ خوشحالي در صورت «اميرعلي» ظاهر شود. اما دنياي ساخته شده توسط «ابراهيم اميني» تنها قالب «مستندنگاري» كارگردان را خراب مي‌كند.
زاويه ديدِ داستان كه «داناي كل محدود» است و هيچ پلانِ اشتباهي در روايت ديده نمي‌شود و تنها مخاطب در دنياي اميرعلي سير مي‌كند، اما مهدويان فكر مي‌كند واقع‌گرايي يعني دوربين تا مي‌تواند پشت اكسسوار‌هاي صحنه قايم شود و بلرزد، اما اين بار مجبور مي‌شود، گاهي به سبك خود پشت كند و نماهايي «كلوز آپ» و بدون مانع از گريه «اميرعلي» بگيرد تا كمي سوبژكتيو شود؛ مسئله‌اي كه در ماجراي نيمروز و در سكانس گريه «مسعود» ديده نمي‌شود.
شايد مهدويان شناخت بهتري از سبك خود پيدا كرده باشد، اما در همه داستان‌ها جواب نمي‌دهد. «لاتاري» منطقِ روايي خوبي دارد و ريتمِ خود را حفظ مي‌كند، اما انگار، ترس از مميزي باعث مي‌شود كارگردان قهرمان‌هاي داستان را در دلِ حادثه تنها رها كند و شايد هم باور نداشتن مهدويان به چنين قهرمان‌هايي در گرفتن اين تصميم بي‌تأثير نباشد (برگرفته از صحبت‌هاي كارگردان در نشست خبري) تا اصطلاح «پايان باز» به آثار مهدويان هم چسبيده شود.
در هر حال «قهرمان‌هاي لاتاري»، شايد كورسويي از روشنايي در تاريكي سينما ايران باشد و تنها مي‌توان اميدوار ماند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار