کد خبر: 894680
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۳۹۶ - ۲۱:۵۵
سيدجمال موسوي
پيروزي انقلاب اسلامي در ايران تنها يك حادثه داخلي براي تغيير يك رژيم سياسي نبود بلكه همان‌گونه كه بسياري از دولتمردان امريكایی و اروپایی در خاطرات خود از آن روزها تعبير كرده‌‌اند، انقلاب از ديدگاه آنان زلزله‌اي ويرانگر براي جهان غرب بود. 
با تبلور انقلاب، امريكا مطلوب‌ترين شرایط جغرافيایی، اقتصادي و نظامي خود را در يكي از حساس‌ترين مناطق جهان كه مرزهاي طولاني با رقيب (دولت شوروي) داشت، از دست مي‌‌داد. موج‌هاي اين انفجار بزرگ رژيم‌هاي وابسته به غرب را در ممالك اسلامي و بلاد عربي متزلزل و بيمناك كرده بود. پيام اصلي انقلاب اسلامي كه ماهيتي فرهنگي داشت مبتني بر انديشه ديني و ارزش‌هاي معنوي بود. پيروزي انقلاب به معناي صدور پيام و ارزش‌هاي آن و به حركت درآمدن موجي از خيزش‌هاي رهايي بخش در كشورهاي اسلامي و جهان سوم بود. پس از جنگ جهاني دوم نظمي ظالمانه بر جهان حكمفرما بود. مناطق مختلف جهان بين دو قدرت غالب شرق و غرب تقسيم شده بود و سازمان‌هاي نظامي ورشو و ناتو نگهبانان اين نظم ناعادلانه بودند. هيچ حركت و تحولي در جهان سوم خارج از اين چارچوب و بدون وابستگي به يكي از دو قطب حاكم امكان موفقيت نمي‌يافت. اينك انقلابي در جهان معاصر و در منطقه امن غربي‌ها پيروز شده بود كه شعار اصلي آن «نه شرقي نه غربي» بود. 
نهضت حضرت امام(ره) در ايران مستقيماً با امپرياليسم امريكا درافتاده و شكست را بر او تحميل كرده بود. اين واقعيت كمونيست‌ها را در ادعاي مبارزات ضدامپرياليستي‌شان خلع سلاح مي‌كرد و براي نخستين بار در عصر حاضر، دين را به عنوان عاملي حركت‌زا در پهنه مبارزات ملت‌ها مطرح مي‌ساخت. 
با وجود همه ناباوري‌ها و تمامي تلاش‌هايي كه در سطح بين‌‌المللي براي حفظ رژيم شاه و جلوگيري از موفقيت امام‌خميني به عمل آمد، انقلاب اسلامي در مرحله نخست مبارزات خويش پيروز شد و از اين جهت پيروزي آن بيشتر به يك معجزه شبيه بود تا تحولي عادي. به جز امام‌خميني(ره) و توده‌هاي بي‌شماري كه خارج از تحليل‌هاي معمول، به گفته‌ها و وعده‌هاي حضرت امام(ره) باور قلبي داشتند، عموم تحليلگران سياسي و همه كساني كه در رخدادها و حوادث ايران دخيل بودند وقوع چنين پيروزي‌ای را حتي تا روزهاي واپسين عمر رژيم شاه ناممكن مي‌دانستند. 
چنين بود كه از صبح‌دم 22 بهمن 1357 خصومت با نظام نوپاي اسلامي در پهنه‌اي گسترده آغاز شد. جبهه دشمني‌ها را امريكا رهبري مي‌كرد و دولت انگليس و برخي دول اروپايي ديگر به همراه تمامي رژيم‌هاي وابسته به غرب در آن مشاركت فعال داشتند. شوروي (سابق) نيز ناخرسند از اتفاقي كه در ايران افتاده و به حاكميت دين منجر گرديد، با امريكایی‌ها در بسياري از خصومت‌ها همسو شد. 
نمونه بارز اين همپيماني را در همنوایی نيروهاي چپ و راست ضدانقلاب داخل كشور كه بعدها اسناد وابستگي آنان به سفارتخانه‌هاي شوروي و امريكا افشا گرديد و از آن بارزتر هماهنگي همه‌‌جانبه دو كشور در تجهيز صدام و حمايت از او در جنگ با جمهوري اسلامي مي‌‌توان مشاهده كرد اما امام‌خميني(ره) با همان منطقي كه نهضت اسلامي را آغاز كرده بود، در اوج فتنه‌ها و فشارهاي خارجي انقلاب را هدايت و آن را با اراده خويش به دوره سازندگي و ثبات سوق داد. 
نهضتي كه امام‌‌خميني پرچمدار و پايه‌گذار آن بود، توانست غبار از چهره اسلام زدوده و سيماي حقيقي آن را پس از 14 قرن به جهان تشنه عدالت بنماياند و انقلاب اسلامي ايران در جهان اسلام به عنوان « انقلاب امام‌‌خميني (ره) » شناخته شده است، به همين علت است كه تاكنون هيچ يك از طرح‌هاي سياسي و اقتصادي و نظامي امريكا عليه ايران كه غالباً با حمايت يا سكوت متحدان منطقه‌اي و جهاني آن كشور همراه بوده، به نتيجه نرسيده است و موجب گشته پس از گذشت نزديك به چهار دهه مقابله غرب با انقلاب، امروز تئوريسين‌ها و سياستمداران اروپایی و امريكایی بر ضرورت پذيرش و تحمل واقعيت انقلاب و جايگاه جمهوري اسلامي در عرصه بين‌المللي تأكيد ‌كنند. 
نهضتي كه در 22 بهمن 1357 به پيروزي رسيد، امروزه براي بسياري از ملل جهان چراغ راه زندگي است، از اين رو «22 بهمن» را نبايد تنها به عنوان روز پاياني يك رژيم سياسي و آغازي بر حيات ديگري تلقي كرد بلكه بايد از آن به عنوان سرفصلي برجسته در تاريخ سياسي ايران و نقطه‌اي عطف در روند مبارزات ملت ايران ياد كرد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار