براساس عقود با بازدهي ثابت، بانكها كل يا بخشي از سرمايه موردنياز يك فعاليت اقتصادي را تأمين ميكنند.
تفاوت آن با عقود مشاركت اين است كه در اين نوع عقود، بعد از انعقاد قرارداد و قبل از انجام دادن فعاليت اقتصادي، سود بانك معلوم و معين است و تحولات آتي و تغييرات احتمالي وضعيت مالي فعاليت مذكور از جهت سود و زيان ارتباطي به سود و مطالبات بانك از آن فرد ندارد.
عقود با بازدهي ثابت عبارتند از:
1- فروش اقساطي: براساس ماده 47، فروش اقساطي عبارت است از: «واگذاري عين به بهاي معلوم به غير به ترتيبي كه تمام يا قسمتي از بهاي مذكور به اقساط مساوي يا غيرمساوي در سررسيد يا سررسيدهاي معين دريافت شود.» بانكها از عقد فروش اقساطي براي تأمين سرمايه در گردش واحدهاي توليدي، تهيه وسايل توليد (ماشين آلات و تأسيسات) و تهيه مسكن استفاده ميكنند.
همچنين براساس ماده 48، بانكها ميتوانند بهمنظور ايجاد تسهيلات لازم براي تأمين سرمايه در گردش واحدهاي توليدي مواداوليه، لوازم يدكي و ابزار كار مصرفي و ساير نيازهاي اوليه مورد احتياج اين واحدها اقدام كنند. بانكها نياز اين واحدها را بنا به درخواست كتبي و تعهد متقاضي مبني بر خريد و مصرف عوامل مذكور خريداري و به صورت اقساطي تحويل دهند.
براساس ماده 49 قيمت فروش اقساطي با توجه به قيمت تمام شده و سود بانك تعيين خواهد شد.
2 ـ اجاره به شرط تمليك: به موجب ماده 57 و 58، اجاره به شرط تمليك، عقد اجارهاي است كه در آن شرط شود مستأجر در پايان مدت اجاره و در صورت عمل به شرايط مندرج در قرارداد، عين مستأجره را مالك شود.
بانكها ميتوانند براي ايجاد تسهيلات لازم براي گسترش امور خدماتي، كشاورزي، ساختماني، صنعتي و معدني به عنوان موجر، مبادرت به معاملات اجاره به شرط تمليك كنند.
ميزان مالالاجاره در مورد اموال خريداري يا واحدهاي مسكوني احداث شده با در نظر گرفتن قيمت تمام شده، مدت اجاره به شرط تمليك و سود مناسب براي بانك تعيين ميشود.
3 ـ سلف: منظور از معامله سلف، پيشخريد نقدي محصولات توليدي به قيمت معين است. بانكها ميتوانند براي ايجاد تسهيلات لازم جهت تأمين سرمايه در گردش واحدهاي توليدي، اعم از اينكه مالكيت اين واحدها متعلق به شخص حقيقي يا حقوقي باشد، بنا به درخواست اينگونه واحدها مبادرت به پيشخريد محصولات توليدي آنها كنند.
قيمت پيشخريد محصولات توليدي از سوي بانكها با توجه به عوامل مؤثر در تعيين قيمت از جمله پيشبيني قيمت فروش آنها در سررسيد تحويل و همچنين سود بانك، تعيين خواهد شد.
در عقد سلف بانك با پرداخت قيمت خريد، مقدار معيني از كالاي معلوم را بر عهده فروشنده ميگذارد و فروشنده متعهد ميشود كه در موعد معين كالا را تحويل دهد.
4 ـ جعاله: جعاله عبارت است از التزام شخص «جاعل با كارفرما» به پرداخت مبلغ يا اجرت معلوم (جعل) در مقابل انجام عملي معين طبق قرارداد. طرفي كه عمل را انجام ميدهد «عامل» يا پيمانكار ناميده ميشود.
بانكها ميتوانند براي ايجاد تسهيلات لازم جهت گسترش امور توليدي، بازرگاني و خدماتي با تنظيم قرارداد به عنوان «عامل» مبادرت به عقد جعاله كنند.
آنچه در نظام بانكداري اسلامي از اهميت بالايي برخوردار است، شناخت عواملي است كه در رشد، توسعه و رونق نظام بانكي نقش مؤثري دارد. تجهيز منابع از جمله عواملي است كه رونق نظام بانكي به آن بستگي تام دارد. عاملي كه از طريق سپردهگذاري از سوي مردم صورت ميگيرد.
مردم به طور كلي با انگيزههاي مختلفي همچون، حفظ و نگهداري وجوه مازاد، تسهيل در مبادلات پولي از طريق خدمات بانكي، پسانداز وجوه براي مصارف آتي و هزينههاي احتمالي پول خود را بهعنوان سپرده به بانك ميدهند.
سپردههاي ديداري: اين حساب از جهت ماهيت و عمل مانند حسابهاي ديداري در تمام نظامهاي بانكي است. افراد با افتتاح حساب وجوه مازاد خود را به بانك قرض داده و در مقابل با استفاده از چك از خدمات رايگان حسابهاي جاري استفاده ميكنند.
بانك نيز بعد از كنار گذاشتن ذخاير قانوني و احتياطي از چنين حسابهايي از وجوه آزاد آن در اعطاي تسهيلات استفاده ميكند.
سپرده سرمايهگذاري:
اين سپرده به دو شكل كوتاهمدت و بلندمدت خواهد بود. در نوع كوتاهمدت حسابها، سپردهگذاران بهعنوان مشاركت، سرمايه نقدي خود را به بانك داده، دفترچه دريافت ميكنند و تا زماني كه سرمايه خود را از بانك نگرفتهاند، متناسب با آن در سرمايه و سود بانك سهيم خواهند بود.
از آنجايي كه سرمايه جذب شده از طريق اين حسابها نسبت به سپردههاي سرمايهگذاري بلندمدت از ثبات كمتري برخوردار است، در مقام سودآوري از توان پايينتري برخوردار خواهد بود و در نتيجه در مقام تقسيم سود نيز با ضريب كمتري سهم ميبرد.
در سپرده سرمايهگذاري بلندمدت هم سپردهگذاران به عنوان مشاركت، سرمايه نقدي خود را به بانك داده و گواهي سپرده سرمايهگذاري بلندمدت دريافت ميكنند.
اين گواهيها ميتواند در دو شكل با نام و بينام باشد، در گواهيهاي با نام، صاحبان سپرده متعهد ميشوند تا سررسيد معين سرمايه خود را خارج نكنند و اگر اين كار را كردند به اصل سرمايه يا سود سپرده سرمايهگذاري كوتاهمدت بسنده كنند و در گواهيهاي بينام همانند اوراق سهام عمل ميشود. بانك طي زمان مشخصي گواهيهاي مذكور را براساس قيمت اسمي به فروش ميرساند و متعهد ميشود در سررسيد معين، حامل اوراق را مالك و شريك بانك شناخته، علاوه بر اصل سرمايه، سهم سود وي را پرداخت كند. در سررسيد مشخص، افراد مذكور خارج از بانك به قيمت اوراق هر وقت به پول نقد نياز پيدا كردند، ميتوانند در بازار بورس يا هر جاي ديگر، آنها را فروخته و به پول نقد تبديل كنند.
روشن است كه با گذشت زمان و متناسب با عملكرد بانك، قيمت اوراق از قيمت اسمي بيشتر ميشود و از آنجايي كه اين نوع سپردهها از ثبات كامل برخوردارند، قابليت برنامهريزي بانكها را در انتخاب وامهاي سودآور بالا ميبرند و در نتيجه در مرحله تقسيم سود بانكي نيز بايد بالاترين ضريب را داشته باشند.