در مباحث عرفان نظري، وحدت وجود يكي از اصليترين مباحث عرفان است. البته باز هم نميتوانم خودداري كنم از اظهار تأسف، از اينكه بعضي از نويسندگان و ادباي محقّقي كه با وجود مقام والاي تحقيق در ادبيات، از عرفان - عرفان نظري - اطلاعي ندارند و در آن كاري نكردند! وحدت وجود را به معناي همهخدايي كه ناشي از عدم درك درست مسئله است، تعبير كردند و آن را جزو شَطَحياتي دانستند كه بر زبان حافظ و بعضي از عرفاي ديگر صادر ميشده و نه يك بينش و طرز فكر و جهانبيني!