کد خبر: 894277
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۳۹۶ - ۲۱:۴۴
مهارت درون‌نگري، ما را از كام ملال، افسردگي و بي‌حوصلگي بيرون مي‌كشد
يك: لحظه‌هايي در زندگي وجود دارد كه بي‌حوصله‌اي. شايد يكي از نام‌آشناترين لحظات براي ما انسان‌ها فارغ از اينكه در چه زماني و مكاني و در چه طبقه و دهكي زندگي مي‌كنيم لحظه‌هاي ملال و بي‌حوصلگي است. كافي است كلمه ملال و فسرده بودن را در ادبيات كلاسيك خودمان و البته ادبيات ملل جست‌وجو كنيم و به شواهد متقني در اين باره برسيم كه بي‌حوصلگي و ملال مربوط به يك عصر و زمان و مكان خاص نيست.
  محمد مهر

يك: لحظه‌هايي در زندگي وجود دارد كه بي‌حوصله‌اي. شايد يكي از نام‌آشناترين لحظات براي ما انسان‌ها فارغ از اينكه در چه زماني و مكاني و در چه طبقه و دهكي زندگي مي‌كنيم لحظه‌هاي ملال و بي‌حوصلگي است. كافي است كلمه ملال و فسرده بودن را در ادبيات كلاسيك خودمان و البته ادبيات ملل جست‌وجو كنيم و به شواهد متقني در اين باره برسيم كه بي‌حوصلگي و ملال مربوط به يك عصر و زمان و مكان خاص نيست.
دو: بي‌حوصلگي حس كاملاً آزاردهنده‌اي است و مثل هر حس آزاردهنده ديگري انسان مي‌خواهد خيلي سريع اين بي‌حوصلگي را پشت سر بگذارد، بنابراين دست به كارهاي زيادي مي‌زند كه سريع از بي‌حوصلگي‌اش بيرون بيفتد اما اين آغاز يك اشتباه بزرگ است اما چرا اشتباه؟ به خاطر اينكه اگر كسي مي‌خواهد واقعاً بي‌حوصلگي خود را درمان كند اول از همه بايد به او اجازه دهد كه خود را نشان دهد. اجازه دهيد كه بي‌حوصلگي خودش را به شما نشان دهد نه اينكه سعي داشته باشيد كه او را خفه كنيد چون او خفه نخواهد شد.
سه: اما چطور ما معمولاً به سمت خفه كردن بي‌حوصلگي در خودمان مي‌رويم؟ فرض كنيد در خانه نشسته‌ايد و بي‌حوصله‌ايد. يك جور حس ملال و بي‌قراري و بلاتكليفي به سمت شما مي‌آيد اما شما اين حالت را دوست نداريد. احساس مي‌كنيد كه حفره‌اي در درون شما باز شده و مي‌خواهد شما را ببلعد، بنابراين شما شروع مي‌كنيد هر چيزي كه دست‌تان مي‌آيد را به سمت اين حفره پرتاب ‌كنيد. مثلاً مي‌رويد درِ يخچال را باز مي‌كنيد و شروع مي‌كنيد به خوردن. مي‌خوريد و مي‌خوريد و مي‌خوريد تا اين بي‌حوصلگي رفع و آن چاله پر شود، اما چاله پر نمي‌شود. مي‌رويد سراغ تلويزيون يا با يكي از دوستان تماس مي‌گيريد، اما او نه تنها حال شما را بهتر نمي‌كند بلكه رابطه دلداري‌دهنده و دلداري‌گيرنده برعكس مي‌شود و شروع مي‌كنيد به دلداري دادن به او و پيش خودتان مي‌گوييد راه را كاملاً اشتباه رفته‌ايد و نه تنها ملال‌تان كم نشده، بلكه بر حجم آن اضافه شده است.
چهار: به عنوان كسي كه گاه در زندگي مبتلا به بي‌حوصلگي بوده‌ام و طعم تلخ اين حس گزنده را چشيده‌ام به شما مي‌گويم كه با اين كارها بي‌حوصلگي‌تان رفع نخواهد شد. نه با خوردن، نه با تماشاي تلويزيون و نه حتي تماس با دوستان، آن چيزي كه مي‌تواند بي‌حوصلگي شما را رفع كند اجازه دادن به بي‌حوصلگي براي گفت‌وگو با شماست. هر چيزي كه در درون ما وجود دارد و ما از آن فرار مي‌كنيم در واقع آمده است و آماده است كه ما را ببيند و با ما سخن بگويد و اگر شما به آن حس اجازه دهيد كه حرف بزند او خواهد گفت كه چالش دروني‌تان از كجا مي‌آيد؟ در واقع تو مي‌تواني از بي‌حوصلگي خودت بياموزي. آن وقت بي‌حوصلگي مي‌تواند مثل يك معلم به تو ياد بدهد كه تو چه كسي هستي و زندگي تو به چه سمتي مي‌رود؟
مثلاً فرض كن تو در خانه بي‌حوصله نشسته‌اي، آن مكانيسم روبه‌رو نشدن با مشكل در تو فعال است و به تو مرتب دستور مي‌دهد كه پاشو كاري بكن! چند تا ميوه پوست بگير! نيم كيلو تخمه بشكن! يك مسابقه فوتبال را ببين! به فلاني يك زنگ بزن! اما تو آن مكانيسم كذايي را خاموش مي‌كني و به خودت مي‌گويي من اجازه مي‌دهم كه بي‌حوصلگي به من نزديك‌تر شود و صداي آن را بشنوم و ببينم كه اين بي‌حوصلگي مي‌خواهد چه چيزي به من بگويد. آن وقت تو اگر آرام بماني و تحمل كني طولي نخواهد كشيد كه بي‌حوصلگي زبان باز خواهد كرد و با تو سخن خواهد گفت. مثلاً تو وقتي اجازه ندادي كه تو را بي‌جهت به اين سو و آن سو بكشانند و در خودت واضح شدي مي‌شنوي كه بي‌حوصلگي مي‌گويد تو آيا هميشه بي‌حوصله‌اي؟ و تو به بي‌حوصلگي‌ات مي‌گويي هميشه؟ با خودت فكر مي‌كني و مي‌گويي نه نه! اتفاقاً وقتي سر كارم هستم خيلي خوبم، وقتي كار مي‌كنم اصلاً بي‌حوصله نيستم و بي‌حوصلگي از تو خواهد پرسيد وقتي كار نمي‌كني چه؟ و تو خواهي گفت وقتي كار نمي‌كنم كاملاً بي‌حوصله‌ام، و بي‌حوصلگي از تو خواهد پرسيد كار يعني چه؟ و تو به بي‌حوصلگي پوزخند خواهي زد و خواهي گفت معلوم است چه داري مي‌گويي؟ يعني تو نمي‌فهمي كار يعني چه؟ اما بي‌حوصلگي خيلي جدي به تو خواهي گفت من جدي پرسيدم كار يعني چه؟ و تو يكه خواهي خورد و خواهي گفت معلوم است كار يعني چه، هر چيزي كه به آدم درآمد بدهد كار است، و بي‌حوصلگي به تو خواهد گفت پس تو از اينكه نمي‌تواني در خانه بيكار بنشيني بي‌حوصله‌اي؟ و تو به فكر فروخواهي رفت، و بي‌حوصلگي خواهد گفت چرا فكر مي‌كني؟ كار يعني درآمد؟ چرا اصلاً كل زندگي را كار مي‌بيني؟ بله كار بخش مهمي از زندگي است، اما همان طور كه بايد از روز لذت برد از عصر و شب هم بايد لذت برد. يعني تو هنوز ياد نگرفته‌اي كه مي‌شود در خانه هم حس خوبي داشت؟ ياد نگرفته‌اي كه مي‌شود كل زندگي را در حلقوم كار كردن نريخت؟ ياد نگرفته‌اي كه... با اين سؤال و جواب‌ها كه جلو بروي ناگهان چشم باز مي‌كني و مي‌بيني در واقع آن دو نفر يعني تو و بي‌حوصلگي‌ات هر دو خودت بوده‌اي، اما اين بار به جاي آن كه دست در دهان بي‌حوصلگي‌ات بگذاري، دست را از دهان او بيرون كشيده‌اي تا او با تو سخن بگويد، يا خودت با خودت روبه‌رو شوي و ببيني كه اين بي‌حوصلگي از كجا مي‌آيد.
پنج: يك بار در جايي از اكهارت تله، نويسنده و انديشمند آلماني خواندم كه: «اگر تو حتي گاهي از وجود افكاري كه در ذهنت مي‌گذرند آگاه شوي و به سادگي شاهد عبور آنها باشي، اگر بتواني شاهد عواطفي كه بي‌اراده با حضور هر فكر در تو جان مي‌گيرند باشي و آنها را تشخيص دهي، در اين صورت هم‌اكنون بُـعدي از آگاهي- كه بسيار ژرف‌تر از افكار تو است و مي‌توان آن را حضور، آگاهي يا شعور مطلق ناميد- به شكل آگاه بودن تو از افكار و عواطفي كه به سراغت مي‌آيند، در حال ورود به زندگي‌ات است. همان فضاي دروني بي‌زماني كه محتويات زندگي تو در آن خود را آشكار مي‌سازند.»
يكي از مهم‌ترين مهارت‌هايي كه مي‌تواند زندگي ما را هشيارتر كند و ما را از كام ملال، فسردگي و بي‌حوصلگي بيرون بكشد مهارت درون‌نگري است و اين زماني محقق مي‌شود كه به تعبير روان‌درمانگرها انسان بتواند ردّ و نشانه‌هاي عبور افكار خود را در ذهنش بزند و آن قدر با افكار خود يكي نشود كه نتواند آنها را ببيند. اگر شما بتوانيد شاهد عبور افكار و انديشه‌ها در ذهن خود باشيد در آن صورت هشيارانه‌تر زندگي خواهد كرد و محصول اين هشياري، عبور از تله‌هاي رواني و ذهني است. در آن صورت من به جاي اينكه به افكار خود بچسبم، افكار خود را مثل يك شيء بيروني و خارجي مورد مطالعه قرار مي‌دهم و مثلاً نگاهم را به كار كردن و تعريفم را از كار اصلاح مي‌كنم، در آن صورت من همچنان كه كار بيروني را ارزشمند خواهم يافت تك تك لحظه‌هايي كه كنار خانواده‌ام هستم را به مثابه دقايقي بي‌بازگشت عزيز و گرامي خواهم شمرد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر