کد خبر: 894204
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۱
سرمقاله مدیر‌مسئول:
برخي از اصلاح‌طلبان بر اين باورند كه مديريت نظام بعد از امام متفاوت شد و برخي با صراحت مي‌گويند از اهداف انقلاب اسلامي منحرف شديم.
دکتر عبد‌الله گنجی

برخي از اصلاح‌طلبان بر اين باورند كه مديريت نظام بعد از امام متفاوت شد و برخي با صراحت مي‌گويند از اهداف انقلاب اسلامي منحرف شديم. عباس عبدی معتقد است بعد از امام دچار شکاف شدیم. اكنون كه در آستانه سالگرد انقلاب اسلامي هستيم كنكاش درباره چنين موضوعاتي مهم و ضروري است. براي درك صحيح و منصفانه اين مسئله بايد سه نكته را با هم بررسي نماييم: اول اينكه امام چه مي‌خواستند؟ دوم اينكه نسبت رهبري بعد از امام با آن خواسته‌ها چيست؟

سوم اينكه نخبگان حکومت بعد از رحلت امام چه نسبتي با خواسته‌هاي ایشان پيدا كردند؟
يكم: امام فلسفه قيام خود را چه مي‌دانستند و در طول 10 سال حكومت بر چه مسائلي مستمراً تأكيد داشتند؟ اساسي‌ترين حرف امام را مي‌توان بر محورهاي ذيل خلاصه كرد:

1- عدم جدايي دين از سياست
2- مسئوليت حكومت به هر دو بعد مادي و معنوي انسان
3- اصرار بر زي‌ طلبگي در روحانيت
4- حمايت از جنبش‌هاي اصيل اسلامي
5- حمايت از مستضعفان عالم
6- تأكيد بر دائمي بودن مبارزه
7- اصرار بر مبارزه و «خرد كردن چنگ و دندان ابرقدرت‌ها» خصوصاً امريكا
8- اصرار بر نابودي صهيونيسم در جهان
9- اصرار بر قاعده نفي سبيل و اصل نه شرقي و نه غربي 
10- عدالت اجتماعي
11- ساده‌زيستي مسئولان و نفي اشرافي‌گري
12- اهميت ويژه به مسئله فلسطين و ابداع روز قدس
13- اصرار بر سياسي بودن همه احكام اسلام خصوصاً حج 
14-  اصرار بر حاكميت ملت بر سرنوشت خود و كشور 
15- توجه ويژه به محرومان و مستضعفان و كوخ‌نشينان در كشور 
16- خودكفايي و اصرار بر قطع رگه‌هاي وابستگي
17- رشد و آباداني كشور
18-  مبارزه با فساد.

دوم: رهبري بعد از امام بر كدام يك از موارد ذکر شده صدها و هزاران بار تأكيد نكرده‌اند؟ بر اسلام سياسي و ابعاد فرهنگي و اقتصادي (توجه به دو بعد حكومت) تأكيد نكرده‌اند؟ بر ساده‌زيستي مسئولان اصرار نداشته و خود پيشگام نبوده‌اند؟ بر مقابله جدي با زياده‌خواهي قدرت‌هاي بزرگ و حمايت از جنبش‌هاي اسلامي و نفي صهيونيسم‌ مصمم نبوده‌اند؟ بر عدالت اجتماعي و محروميت‌زدايي اصرار نكرده‌اند و دولت‌هايي را كه بر اين مسئله متمركز شدند، بيشتر حمايت نكرده‌اند؟ ساده‌زيستي ايشان با امام متفاوت است؟...

سوم: حال سؤال اين است كه كدام مسئله باعث شده است اتهام صدر اين نوشته برای بعد از امام به‌کار رود؟ مطالعه اقدامات و اظهارات برخي از نخبگان كشور در فرداي امام مي‌تواند به روشن شدن مسئله كمك كند. البته گرانيگاه بحث اصلاح‌طلبان دو مسئله است؛ اول مخالفت یا سکوت در قبال اقدامات فرامرزي انقلاب اسلامي در فرداي امام و مخالفت با نظارت استصوابي بعد از امام. نخبگان مذكور معتقدند بعد از امام دايره نخبگان واجد صلاحيت براي ورود به قدرت كم شد و اين چالش اصلي آنان را با نظام شكل داده است.

براي فهم اين مسئله بايد سير حركت رهبري و نخبگان مذكور را در فرداي امام در تقاطع‌هاي مختلف بازخواني و اظهارات آنان را نيز لحاظ نمود. برخي اصلاح‌طلبان بر تفسير دیگری از نظام اصرار دارند اما مسئله را متوجه رهبري مي‌كنند. حجاريان با صراحت مي‌گويد: «اشتباهاتي كه ما خط امامي‌ها در دهه اول انقلاب انجام داديم اكنون اصولگرايان انجام مي‌دهند.» اين عبارت اعتراف به تغيير این جماعت است یا رهبری؟ فضاي فكري كه از فرداي امام در حلقه كيان به وجود آمد نشانگر اين بود كه تفكرات شالوده‌شكن در حیات امام تحت انقياد بود و با عروج ایشان سر برآورد. حال سؤال اين است كه حاكميت چگونه مي‌توانست مروجان سكولاريسم و نقادان مباني اسلام و تشيع در حلقه كيان را در قدرت به رسميت بشناسد؟ که البته در سال 1376 به رسمیت شناخت. گردانندگان حلقه کیان تغییر کرده بودند یا مبانی نظام؟ 
آیا ابتدا به ساکن برخی اصلاح‌طلبان در شورای نگهبان گرفتار آمده‌اند؟ یا خود شروع‌کننده قیام علیه وضع موجود بودند؟

مسیر تغییر یافتگان را باید به صورت پلکانی و  در قالب کنش – واکنش دید. همانگونه كه چپ‌ها در مجلس سوم اكثريت بودند بعد از امام نيز به رغم نظارت استصوابي در مجلس ششم هم اكثريت شدند. همانگونه كه زمان امام نخست وزير داشتند بعد از امام هم دو دوره رئيس مجلس داشتند و دو دوره رئيس‌جمهور. پس داستان چيست؟ يكي از محققان امريكايي که در زمان اصلاحات به ايران آمد و سپس مطالعات خود را در قالب كتابي با نام «دوام خميني» به چاپ رساند، معتقد است: «كساني كه نزديك‌ترين ياران آيت‌الله خميني در دهه 60 بودند در دهه 70 براي بازگشت دوباره به قدرت، تصميم به تغيير 180 درجه‌اي ايدئولوژيكي گرفتند و برخي از نقطه نظرات آيت‌الله خميني را بزرگ (ميزان رأي ملت است) و برخي را به كلي ناديده گرفتند و به مروجان ليبراليسم تبديل شدند.» اينكه كساني از منتها‌اليه چپ به مروجان ليبراليسم تبديل شدند مسئله مهمي در كشور ماست كه نبايد به راحتي از آن گذشت. این چرخش چه جرمی را متوجه رهبری بعد از امام می‌کند؟ مهم‌ترين شاخصي كه نخبگان چپ را اصلاح‌طلب كرد، شرمندگي يا احساس كمتري در مقابل شاخص‌هاي حيات سياسي - اجتماعي غرب بود. راست‌آزمايي اقدامات نظام را از جهت «مدل» و «روش» با آنجا سنجيدند و حقوق بشر غربي را مدلي براي مبارزه با احكام اجتماعي اسلام انتخاب كردند و نطفه قرابت غرب با آنان در همين جا بسته شد. نظام بعد از امام را به مثابه «دموكراسي غربي» خواستار شدند و هيچ مدلي براي استمرار اسلاميت نظام همراه با مردم‌سالاري ارائه نكردند و كم‌كم به استبداد ديني رسيدند و برخي جلاي وطن كردند و تريبون‌‌هاي  غرب را براي حمله به نظامي كه تا ديروز برايش سينه مي‌زدند، انتخاب كردند.

حال اگر رهبري با اين جماعت همصدا مي‌شدند، كدام يك از راهبردهاي امام را دنبال كرده بودند؟ محروميت‌زدايي؟ استكبارستيزي؟ دفاع از فلسطين، نفي اشرافي‌گري؟ عدم جدايي دين از سياست؟ و ... كدام؟ آنچه منصفانه بايد گفت اينكه عدول‌كنندگان از اهداف انقلاب، در زمان حیات امام محافظه‌كارانه عمل كردند اما بعد از امام احساس كردند مي‌توانند اسلاميت نظام را حذف و دموكراسي آرماني مدنظر را حاكم كنند و براي اين كار از تخريب باز‌و‌‌هاي توانمند نظام تا هجمه به احكام و مسلمات دين و تا تلقي استبدادي - فاشيستي از نظام پيش رفتند و اكنون هم برخي از آنان غبطه بازرگان را مي‌خورند و نفي قانون حجاب را فرياد مي‌زنند، رهبري بايد در اين منازعه چه می‌کردند؟ فهم نگارنده از مسير رهبري اين است كه اگر قرار است ما به نام دين خدا و در قالب مردم‌سالاري ديني اين مسير را ادامه دهيم، بايد درست و صادقانه ادامه دهيم و از تزئين و تحريف دين براي استمرار حكومت استفاده نكنيم و برای ماندن در قدرت به «دین سیاسی» پناه نبریم يا مي‌مانيم و براصول اصرار مي‌كنيم يا به نام دين، نظام غربي تشكيل نمي‌دهيم و قطعاً اكثريت ملت ديندار ما اين را خواهند خواست. نظرسنجي‌ها و مشاركت‌ها دو شاخص براي فهم اين مهم است. مشكلات موجود نيز نتيجه پيچيده شدن راه‌‌هاي  مبارزه با انقلاب اسلامي از سوي غرب و عدم اعتقاد به ايستادگي در برخي نخبگان كشور است. اما وراي همه اينها، تاريخ آينده آنچه حق است را چون «درّ» در خود حفظ خواهد كرد و مسيرهاي ديگر ماندگار نخواهد شد. تاريخ اسلام و تشيع و تاريخ 200 ساله ايران (دوران آشنايي با غرب) اين را با همه وضوح نشان مي‌دهد؟ شايد همه اين وجيزه در اين جمله نوه امام جمع شود كه: «مخالفان آيت‌الله خامنه‌اي با امام مشكل دارند»، بدون ترديد مهم‌ترين جرم رهبري اصرار بر راه و سیره امام است. 
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۳۰ - ۱۳۹۶/۱۱/۱۷
0
0
با سلام . این واقعیت را هم می پذیرند و باور دارند که رهبریت بعداز امام بسیار قوی تر ...شد . چون توانستیم ب تمامی اهداف بجز استفلال اقتصادی دست یابیم .زیر ساختها و تربیت نیروی های متخصص تمام شد و در ردیف 10 کشورهای برتر جهان قرار گرفتیم . ارامش و حدت کلمه در جامعه باعث شد که به تکامل فکری برسیم . و نقاط ضعف افکارمان را بشناسیم . و رفع کنیم . الان جوانانی تربیت شده اند که به احکام قران .حدیث و غیره اشنا هستند . الان براحتی می توان روابط اجتماعی را بر اساس اجکام اسلامی نهادینه کرد . چون همه به یک خداوند . پیامبر و یک احکام اغتقاد دارند .ولی در جهش اقتصاد روابط کاری را قانون کار مشخص می کند . هنوز این خود باوردی در میان بعضی از مسئولین بوجود نیامده که علت عدم جهش اقتصادی ضعف قانون کار می باشد .
مهرناز
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۱۲ - ۱۳۹۶/۱۱/۱۷
0
0
اقای عباس عبدی " ایا؟ شکاف در انقلاب اسلامی بعد از امام بدان معناست " که از تفکر چپ گرائی و اویزان شدن از سفارت امریکا " که لانه جاسوسی خطاب می کردید " یکباره 180 درجه تغییر کرده " به سوی تفکر لیبرالی رفته وزندگی اشرافی را تبلیغ
کرده " سینه چاک و چاپلوس وخط دهنده در داخل به امریکا باشید
؟ باور ندارم که شما ها تفکر چپ داشتید " تظاهر به خط امام
می کردید " چرا؟ که نزدیک به تفکر انقلاب اسلامی بود.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار