درجا زدن، عقبگرد و فساد؛ حكايت ساختار بيماري بود كه نه در عدليهاش خبري از عدل بود و نه در بهدارياش از بهبود و بهداشت. منابع طبيعي اين مملكت تا جايي كه به منافع بيگانگان بند بود، تاراج ميشد تا چرخهاي صنعت اربابهاي امريكايي و اروپايي شاه بچرخد و وقتي به مردم خودمان ميرسيد، آب و فاضلاب به هم ميآميخت تا آب سالم از گلوي مردم كشورمان پايين نرود و بيماريهاي واگير فراگير شود. نبود دوا، درمان و واكسيناسيون هم آنها را فراگيرتر كند و مردم به ستوه آمده از اين همه كاستي هيچ ملجئي براي پناه بردن و دادخواهي نداشتند كه سگ امريكايي بر شهروند ايراني برتري داشت. اينگونه بود كه مردم كشورمان خسته از اوضاع دگرگون اجتماعي، سياسي و فرهنگي بر ساختار بيمار طاغوت برآشفتند و به رهبري معمار كبير انقلاب حضرت امام خميني (ره) در مسير رشد و بالندگي قدم گذاشتند. حالا انقلابمان 40ساله ميشود و در چلگي جاودانهترين حركت تاريخي مردم كشورمان برخي شاخصهاي اجتماعي را در دوران قبل و بعد از انقلاب مورد بررسي قرار دادهايم تا يادمان نرود انقلابمان چگونه ما را به عزت رساند و چرا بايد «انقلابي بمانيم».
حركت در مرز دانش پزشكي جايگزين دكتر وارداتي !
زهرا چيذري
هر چند هدف مردم از قيام عليه رژيم ستمشاهي نه به ارزشها و هنجارهاي حاكم و مبارزه با حاكميت طاغوت بود، اما همين حاكميت با وجود وابستگي شديدي كه به بيگانگان داشت از تأمين حداقلهاي بهداشت و سلامت براي مردم كشورمان هم ناتوان بود و اين مسئله موجب شده بود تا اوضاع بهداشت و سلامت مردم كشورمان روزگار نابساماني را سپري كند، اما انقلاب اسلامي ايران با دستاوردي به عظمت «ما ميتوانيم» و رفع وابستگيها بلندترين گامها را براي رسيدن به ايدهآلهاي بهداشت، درمان و سلامت برداشت تا نه فقط در حوزههاي بهداشت و درمان گام به گام پيشرفتهترين كشورهاي جهان پيش رويم، بلكه در برخي موارد حتي به الگويي براي ساير كشورهاي دنيا تبديل شويم و ديگر هيچ بيماري ناگزير نباشد تا براي درمان بيمارياش به خارج برود.
از فقدان آب سالم تا دكتر وارداتي
در زمان سقوط رژيم شاهنشاهي در سال 1357 تنها 1/5 ميليون نفر (4درصد) از جمعيت ايران، تحتپوشش آب و فاضلاب كه رابطه زيادي با سلامتي و بهداشت جامعه دارد، قرار داشتند؛ روستاهاي ايران بهطور مطلق از هيچ سياستي در رابطه با آب و فاضلاب پيروي نميكردند و از اين جهت مستقيماً در مقابل خطر ابتلا به انواع بيماريها قرار داشتند.
تعداد مشتركان آب شهري – آب سالم و بهداشتي- در سال ۱۳۵۷، 2/7 ميليون رشته بود. اين در حالي است كه بسياري از بيماريهاي عفوني مانند بيماريهاي حصبه، وبا، بيماريهاي كبدي، تراخم، زخمهاي پوستي، اسهال خوني، كرمهاي رودهاي، بيماري خواب تب زرد و دهها بيماري ديگر ناشي از مصرف آبهاي آلوده است.
پيش از انقلاب پوشش واكسيناسيون در كشور ۳۰درصد بود. شاهد شيوع بيماريهاي مختلف به ويژه بيماريهاي عفوني بوديم؛ بهطوريكه بيماري تراخم كه از طريق حشرات منتقل ميشد در كشور شايع بود و منجر به نابينايي افراد ميشد. شرايط درباره اين بيماري بهگونهاي بود كه حتي هندوستان در مرزهاي ايران قرنطينه ايجاد كرده بود. همچنين در تبريز ۱۰۰ سال پيش عده زيادي از مردم به دليل شيوع بيماريهاي عفوني از جمله طاعون از بين ميرفتند؛ بهطوريكه جمعيت اين شهر به دليل شيوع اين بيماري به يك سوم كاهش يافت.
قبل از پيروزي انقلاب ميزان مرگ و مير مادران در كشور ۱۳۰ مورد در هر ۱۰۰ هزار نفر جمعيت بود. همچنين ميزان مرگ و مير كودكان ۱۰۳ نفر به ازاي هر هزار نفر بود و اين تعداد در روستاها به ۱۳۱ نفر ميرسيد.
ميزان اميد به زندگي در قبل از انقلاب در زنان ۵۷ سال و در مردان ۵۵ سال بود. قبل از انقلاب اسلامي در شهرهاي بزرگ و حتي ۱۰ شهر برتر كشور پزشك متخصص وجود نداشت يا فقط چند ماه از سال پزشك متخصص در آنجا بود. در ابتداي انقلاب ۷ هزار پزشك متخصص در كشور حضور داشت و براي جبران اين كمبود پزشك ناگزير بوديم تا از پزشكان هندي و پاكستاني استفاده كنيم و تنها 60 هزار دانشجوي پزشكي در كشور وجود داشت. علاوه بر اين تنها يك ميليون و 800 هزار نفر تحت پوشش بيمه بودند و نرخ توليد دارو در كشورمان 25درصد بود.
حركت پا به پاي برترينها
دوران بعد از انقلاب اما با انقلابي در حوزه بهداشت، درمان و سلامت مواجه شديم. اكنون ايران بالاترين درصد دستيابي به آب آشاميدني سالم را در خاورميانه دارد؛ تخمينزده شده است كه ۹۲درصد از جمعيت يعني صددرصد شهرنشينان و 80 درصد روستاييان به آب آشاميدني سالم دسترسي دارند. درحالحاضر پوشش واكسيناسيون در كشور صددرصدي است. مرگ و مير نوزادان در هر 100 هزار تولد به 9/6 رسيده است. در گزارش سال ۲۰۰۸ سازمان جهاني بهداشت، از طرح شبكههاي بهداشت و درماني ايران بهعنوان يك پك طرح برتر و الگو نام بردند. چند سال پيش حتي امريكاييها نيز از اين مدل الگوبرداري كردند و در قسمتهاي كمتر توسعه يافته استفاده كردند.
آنطور كه ايرج حريرچي، سخنگوي وزارت بهداشت ميگويد هماكنون اميد به زندگي ايرانيان براي زنان 78/4 سال و مردان 73/8 سال است. افزايش ٢٥سال اميد به زندگي در چند دهه اخير پيشرفت بسيار چشمگير و شاخص خيرهكنندهاي ناشي از بهبود زيرساختهاي مسائل اجتماعي و اقدامات سلامتي در چند دهه گذشته است. در حال حاضر تعداد پزشكان متخصص در كشور به ۴۵ تا ۴۷ هزار نفر رسيده است و در حوزههاي مختلف پزشكي همپاي پيشرفتهترين كشورهاي دنيا حركت ميكنيم. انجام انواع اعمال پيوند عضو، پيشرفتهاي قابل ملاحظه در حوزه استفاده از سلولهاي بنيادي از جمله پيشرفتهترين عملهايي است كه ايران توانسته در آنها خوش بدرخشد. هماكنون 97درصد داروهاي موردنياز كشور توليد داخل است و بخش مهمي از وابستگيهاي داروييمان رفع شده است.
هرج و مرج محيطزيستي شاه وضع ماليات سبز انقلاب
ابراهيم مشيريان
در اين مدت 39 سالي كه از انقلاب گذشت، نگرش جهان به محيطزيست دگرگون شد. در ايران هم تحولاتي جدي پديد آمد و طي اين سالها موضوع محيطزيست آرامآرام جاي خود را نهتنها در مؤسسات آموزشي، علمي و تحقيقاتي، بلكه در انديشه راهبردي دولتها هم باز كرد. امروز مسئله محيطزيست و بهخصوص خطراتي كه توجه نكردن به آن در جهان به وجود آورده و خواهد آورد، موضوعي نيست كه بتوان به آساني از كنار آن گذشت.
هرج و مرج حكومتي
پيش از انقلاب متأسفانه از متخصصان كافي در حوزه محيطزيست برخوردار نبوديم و بسياري از مديران و افراد مسئول، تخصص در زمينه محيطزيست نداشتند. در سالهاي 56 و 57 هم به دليل هرج و مرج و اعتصابي كه در كشور بود، محيطزيست دستخوش سوءاستفادههايي شد. ديگر معضلات مهم زيستمحيطي در قبل از انقلاب عبارتند از: در تصويب مصوبهها و اجراي پروژهها به هيچ عنوان قوانين و ارزيابيهاي زيستمحيطي رعايت نشد. بسياري از قوانين و مقرراتي كه به صراحت در طول سالها در كتابچههاي قانوني زيستمحيطي كشور آمده بود، به خصوص در سال 57 نقض شد. كمتر از هزار تصفيهخانه فاضلاب واحدهاي صنعتي در كشور وجود داشت. اصلاح الگوي كشت و آبياري كشاورزان در روستاها و بهخصوص حاشيه درياچهها كه امروز عواقب آن را ميبينيم، به كل مجهول بود.
تعداد واحدهاي صنعتي و توليدي مشمول ارائه برنامه عملياتي مديريت پسماند در كشور حدود 820 واحد بود، در حاليكه اكنون 6 هزار و 14 واحد صنعتي مشمول اين برنامه هستند.
سوزاندن روزانه 165ميليون فوت مكعب گاز ترش و افزايش آلودگي هواي ناشي از آن و تعداد اندك سطح پايش و كنترل آلايندگيهاي واحدهاي صنعتي، نبود حمايتهاي لازم از پويشهاي مردمي براي گسترش آگاهي و مشاركت شهروندان در حفاظت از محيطزيست، هدايت فاضلاب برخي شهرها و روستاها به درياچههاي اطراف به دليل نبود سيستم جمعآوري و هدايت فاضلاب و تصفيهخانه مركزي.
۱۰۰۰ مگاوات نيروگاه و ماليات سبز
پس از انقلاب با تحقق اصل پنجاهم قانون اساسي به منظور حفاظت از محيطزيست اقدامات خوبي صورت گرفت. از جمله اقدامات مهم در اين زمينه عبارتند از: افزايش توليد انرژي خورشيدي و بادي به ٣٥٠ مگاوات و امضا قرارداد ساخت هزار مگاوات نيروگاه تجديدپذير ديگر در ايران.
افزايش مناطق تحت حفاظت سازمان با مصوبات شورايعالي حفاظت محيطزيست براي حفظ ذخاير زيستي كشور، تصويب ماليات سبز؛ واحدهاي آلاينده محيطزيست براساس شدت، مدت، نوع و مكان آلايندگي، مشمول ماليات سبز تا رفع آلايندگيها شدهاند.
رشد ۷۲درصدي پايش محيطزيستي صنايع و خدمات كشور نسبت به سال 57 و افزايش تصفيهخانه فاضلاب واحدهاي صنعتي به 4 هزار و 5 تصفيهخانه.
احداث كانال انتقال ۱۵۰ميليون مترمكعب آب كارون در سال به تالاب شادگان خوزستان.
ارزشيابي و ارائه كارنامه عملكرد دستگاههاي دولتي در كاهش مصرف انرژي، آب و كاغذ براساس آييننامه مديريت سبز.
افزايش جرايم شكار و صيد حياتوحش تا 10برابر پيش از انقلاب، با مصوبه شورايعالي حفاظت محيطزيست.
عدالت در مسلخ سفارشات دربار کجا قوهقضائيه مستقل انقلاب کجا
نيره ساري
قضاوت، حكميت يا به زبان سادهتر حلوفصل دعاوي از جمله موضوعات مهمي بوده كه بنا بر ضرورت رفع و رجوع اختلافات از ديرباز در تاريخ ايران وجود داشته و در هر دورهاي به يك نحو و با يك برچسب يا اسم شناخته ميشده است؛ از عدلیه در دوران قاجار گرفته تا دوران پهلوي و در نهايت دوران فعلي كه دادگاههاي مختلف زيرنظر نهادي مستقل به عنوان قوهقضائيه به حلوفصل اختلافات و دعاوي حقوقي رسيدگي ميكنند. شادي تفاوت دوران فعلي و دوران قبل به يك نقطه برميگردد و آن هم نحوه رسيدگي به شكايات و اختلافات است كه در قياس دوران قبل و بعد از انقلاب ميتوان گفت امروزه مردم حتي قادر هستند شكايت خود را از دستگاههاي دولتي نيز به مراجع قضايي ارائه دهند، اما در دوران طاغوت نهتنها چنين اقدامي صورت نميگرفت و مردم عادي نميتوانستند به حق خود برسند، بلكه نهاد قضايي لحظهاي از دخالتهاي سياسي دربار و حكومت رها نبود، هر چند كه همچنان نيز در دوران فعلي كاستيهايي چون اطاله دادرسي وجود دارد، اما برخلاف دوران قبل از انقلاب، ميزان اعتماد مردم به اين نهاد و اطمينان از حصول نتيجه با وجود همه كاستيها، افزايش غيرقابل چشمپوشي داشته است.
فساد پهلوي در قضا
رژيم پهلوي در كنار خيانتهاي فراواني كه در عرصههاي گوناگون از جمله سياست خارجي و داخلي داشت، در حوزه قضايي نيز دچار بحران بود و تواني براي اجراي عدالت نداشت. هرچند كه مفاسد خاندان پهلوي در چنين نوشتاري نميگنجد، اما فارغ از اطرافيان دور و دايره تشكيلدهنده دربار كه در خاطرات خود به نقلهاي مختلف از اين بيعدالتي اشاره كردهاند، دست راستيهايي چون اشرف پهلوي نيز در مفاسد عديده اقتصادي، اخلاقي و اجتماعي زبانزد خاص و عام بودند، اما كسي حتي ياراي سؤال كردن از وي را نداشت و بالاتر از آن انگيزهاي از سوي رژيم براي برخورد و اجراي عدالت وجود نداشت! اگر هم مواردي در تريبونها گفته ميشد، نمايشهاي ظاهري براي دست و پا زدن جهت حفظ سلطنت بود، نهانگيزه مقابله قاطعانه با فساد و اينجا همان نقطه آغازي بود كه رژيم پهلوي را سرنگون كرد.
استقلال نهاد قضاوت
پس از دوران انقلاب اسلامي با مجموعهاي بهنام قوهقضائيه مواجه شديم كه به لحاظ قوانين اجرايي نسبت به قبل پيشرفتهتر بوده و قابل مقايسه نيست؛ بهطور مثال ما در گذشته فقط مجازاتهاي عمومي داشتيم و بسياري از مجازاتهايي كه به عنوان تعزير و احكام به عنوان حدود شرعي بودند، به طور كلي در قانون وجود نداشت، اما پس از پيروزي انقلاب قوانين بر اساس فقه و شريعت اسلام تعيين شد.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي در قانون اساسي مقرر شد كه رئيس قوهقضائيه مستقيماً توسط شخص رهبري منصوب شود و اين موضوع در حقيقت ضامن استقلال قوهقضائيه است و در ادامه تمامي انتصابات قضات در دستگاه قضايي با هر سمتي ذيل امضاي رئيس قوهقضائيه انجام گرفته و ميگيرد.
نهاد قضايي با هدف مثلاً اجراي عدالت در رژيم پهلوي با رسيدگي نكردن به اتهامات افراد فاسد و آلوده زمينهساز نارضايتي گسترده مردم را فراهم آورد، اما قوهقضائيه در جمهوري اسلامي با برخورد شديد با همان متهمان در هر لباس و رتبهاي اعتماد عمومي را به دست آورد و باعث تقويت نظام مقدس اسلامي شد.