محمد اسماعیلی
« در100 روز آينده، امريكا يا از همكاري بينالمللي براي سختگيري عليه ايران در تمام حوزههايي كه آن را نقض ميكند برخوردار خواهد شد يا از برجام خارج ميشود» معناي ساده این موضع مورد اشاره نيكي هيلي نماینده امریکا در سازمان ملل آن است كه امريكاييها طي 100 روز آينده فشارهاي خود به جمهوري اسلامي ايران با محوريت تهديد- تحريم را افزايش خواهند داد و چنانچه اين فشارها كارگر نباشد، ترجيح امريكا آن است كه از برجام خارج شود.
امريكاييها به خوبي ميدانند قبل از مذاكرات مستقيم ايران و 1+5، هيچ گاه نتوانستهاند جمهوري اسلامي ايران را متقاعد كنند براي كاهش مناقشات بين تهران– واشنگتن پاي ميز مذاكره حاضر شود و آنها گفتوگوي بيواسطهاي را با امريكاييها صورت دهند، بنابراين اصل حضور مستقيم ايران در مذاكرات دوطرفه و بعضاً چند طرفه با امريكاييها را حائز اهميت ميدانند و تصميم ندارند رويهاي را در پيش گیرند كه علاوه بر هزينههاي بينالمللي، نسخه مذاكره بيواسطه با ايران را براي آينده مخدوش كنند.
قبل از مذاكرات بین ايران و 1+5، ديدارهاي دوجانبه ميان وزراي امور خارجه دوكشور هدفي غير قابل تحقق بود و لابي و رايزنيهاي امريكاييها براي ايجاد يك خط ارتباطي ثابت و مستمر با ايرانيها بدون نتيجه مانده بود و حال كه چنين خط ارتباطي بدون واسطه و با برگزاري جلسات متعدد ميان محمدجواد ظريف و جان كري صورت گرفته است، نبايد انتظار داشت امريكاييها چنين مسير ارتباطي را به راحتي مسدود كنند چرا، در شرايطي كه امريكا از برجام خارج شود نه تنها ارتباطگيري جريان غربباور داخلي با مقامات رسمي امريكا دشوار ميشود بلكه وضعيت بغرنج تري را نيز تجربه خواهد كرد. پيش از سال 92 مصافحه و ديدار دوجانبه مقامات ارشد ايران و امريكا حداقل در داخل كشور قبح داشت و افكار عمومي به راحتي چنين رويداد ديپلماتيكي را نميتوانستند هضم كنند و حال كه چنين مسئلهاي عاديسازي شده، امريكاييها علاقهاي ندارند قبح سابق را احيا و مسير ديدارهاي دوجانبه را مسدود كنند.
امتیازاتي كه نبايد به راحتي امحا شود
آنچه مهم مينمايد اين مسئله است كه امريكاييها شرايط به دست آمده بعد از اجراي برجام را به راحتي از دست نخواهند داد كه از جمله اين شرايط « عاديسازي روابط تهران– واشنگتن»، «قبحشكني ديدار مستقيم مقامات ارشد دو كشور»، «تعطيلي بخشهاي مهمي از صنعت هستهاي ايران»، «تعديل قدرت بازدارندگي ايران در سطح بينالمللي»، «تحديد رفتار و فعاليتهاي منطقهاي و بينالمللي ايران» و «احياي تحريمهاي هستهاي به بهانه غيرهستهاي» است كه چنانچه برجام دچار فروپاشي شود براي امريكاييها از دست رفته و ميتواند منجر به تقويت موقعيت جمهوري اسلامي ايران در عرصه بينالمللي شود.
سخنان روز جمعه نيكي هيلي بخشي از راهبرد ايالات متحده امريكا عليه ايران حداقل در شش ماه آينده را رونمايي ميكند كه عنصر اصلي آن«تشديد فشارهاي تحريمي» به جمهوري اسلامي ايران با هدف وادار كردن كشورمان به انعطاف در مقابل خواسته امريكاييهاست، وي در اين باره ميگويد: «ايران امروز همه هنجارهاي بينالمللي را در مورد موشكهاي بالستيك، حمايت از تروريسم، تحريمهاي تسليحاتي و مسائل ديگر نقض ميكند اما برخي كشورها به ايرانيها اعتراض نميكنند زيرا نگران به خطر افتادن توافق هستهاي هستند.»
وي در ادامه بيان ميكند: «اين رفتار درست نيست و دولت امريكا آن را به صراحت بيان كرده است. در 100 روز آينده يا همكاري جامعه بينالمللي را براي سختگيري در مورد ايران در همه آن حوزهها به دست ميآوريم يا اينكه از توافق هستهاي خارج ميشويم. اين نسبت به وضع يك سال قبل ما بسيار متفاوت است. ترامپ با توافق هستهاي كه براي مهار كردن برنامه هستهاي تهران، ميان ايران و قدرتهاي جهاني امضا شده مخالف است. وي تهديد كرده است اگر توافق هستهاي بر اساس خواسته هايش اصلاح نشود، بهار امسال از آن خارج خواهد شد.»
تجديد تهديد يك ساله ترامپ
عنصر تهديد را ميتوان به راحتي از لابه لاي سخنان نيكي هيلي درك كرد؛ آنجا كه تأكيد ميكند از ضربالاجل 120روزه دونالد ترامپ تنها 100 روز باقي مانده و طي اين 100روز دولت امريكا فشارهاي ضدايراني را گسترش خواهد داد تا ايران نسبت به خواستههاي اين كشور انعطاف نشان دهد.
نيكي هيلي در موضع گيريهاي ضدايراني خود طي يك سال گذشته نيز بارها از زبان تهديد استفاده و تلاش كرده همانند ساير دولتمردان امریکایی، با اين ابزار جمهوري اسلامي ايران را وادار به پذيرش شروط جديد دولت امريكا كند.
دونالد ترامپ، مايك پنس، ركس تيلرسون، جيمز متيس، استیو منوچين، دانك فورد و ساير مقامات امريكايي طي يك سال گذشته بارها از ادبيات تهديد عليه ايران استفاده و با جوسازيهاي رسانهاي تلاش كردهاند تا تيم مذاكره كننده كشورمان را بار ديگر وادار به تعديل مواضع و حتي پذيرش مذاكرات محرمانه جديد كنند.
چنانچه زبان تهديد رئيسجمهور امريكا و مقامات دولت وي درباره ايران را حذف كنيم، حداقل دو سوم كاركرد دستگاه سياست خارجه اين كشور درباره ايران كاهش مييابد كه به اين معناست كه ساير ابزارهاي امريكا در مواجهه با جمهوري اسلامي ايران كارايي حداكثري خود را از دست داده و آنچه امريكا را براي تضعيف ايران اميدوار ساخته، بهرهگيري از ابزار تهديد و در مقابل ايجاد انعطاف در طرف مقابل است.
«خروج امريكا از برجام» برگ يك ساله امريكا براي ايجاد هراس در طيف غربباور داخلي است و به همين دليل اين گزاره به كرات توسط سياستمداران ارشد دولت كنوني امريكا تكرار شده تا بتواند تأثيرخود را بر طرف ايراني بگذارد و آنها را ملزم به پذيرش شروط چهارگانه ترامپ كند.
در واقع نقطه اميد امريكاييها براي تحقق شروط چهارگانه دونالد ترامپ در ضرب الاجل 120 روزه، ترسي است كه جريان غربباور داخلي با آن درگير است و بر اساس اين ترس بارها تئوري«عبور از گفتمان انقلاب اسلامي در سطح منطقهاي و بينالمللي» براي حفظ امنيت داخلي و جلوگيري از حمله نظامي امريكا به كشور را مورد تأكيد قرار داده و نتيجه مستقيم و بلاواسطه «انقلابيگري» را «جنگ-تحريم- تهديد» معنا كرده است.
اميد امريكا براي تحميل شرايط جديد به ايران به رهبران طيفي است كه پيش از اين در نامهای به جورج بوش پسر تضمين داده بودند ايران از حمايت گروههاي مقاومت دست برمیدارد به شرط آنكه گزينه بعد از حمله نظامي به افغانستان، ايران نباشد.
در واقع امريكا با رصد نوع تفكرات، باورها و جهتگيريهاي اين طيف به اين باور رسيده كه ميتوان با به كارگيري اهرمي تكراري مانند «تهديد» در 100 روز آتي نه تنها شروط چهارگانه به ظاهر غيرقابل تحقق را عملياتي کرد بلكه باب مذاكرات جديد در سطح موشكي و منطقهاي و حقوق بشر را نيز باز میكند.
يكي از علتهاي اصلي كه دولتمردان كنوني امريكا به تأثيرگذاري ابزاري مانند تهديد دلگرم هستند اين مسئله است كه دستگاه سياست خارجه كشور موج گسترده نقضهاي برجام توسط دولت ترامپ را نه تنها پيگيري نكرده بلكه بر آن سرپوش گذاشته تا برجام آسيب نبيند و همين حفظ برجام به هر قيمتي باعث شده تا ترامپ و دولتمردان وي به اين نتيجه برسند كه اهرم تهديد- فشار قطعاً دستاوردساز خواهد بود. معناي دقيق تئوري جريان سياسي كه بارها افكارعمومي را از حمله نظامي امريكا به ايران ترسانده و با چنين فضاسازيای توانسته در برخي از انتخابات رأي توليد كند و تعطيلي را براي بخشهاي مهمي از صنعت هستهاي كشور به ارمغان بياورد این است كه جامعه ايراني از ترس مرگ، خودكشي كند.