غلامحسين بهبودي
عمليات ضربت ذوالفقار كه براي آزادسازي بلنديهاي ميمك صورت پذيرفت، از 19 دي ماه تا 20 بهمن ماه 1359جريان داشت. 37 سال پيش در چنين روزهايي، رزمندگان ارتشي به همراه عشاير منطقه، مشغول نبرد با دشمني بودند كه حفظ بلنديهاي ميمك برايش اهميتي حياتي داشت! چراكه اين منطقه در كنار اروندرود، از جمله نقاطي بودند كه صدام ادعا داشت ايران آنها را اشغال كرده است.
«ميمك» نام بلنديهايي در غرب كشور و مشخصاً در استان ايلام است. منطقهاي حائل بين ايران و عراق كه اكنون نيز به عنوان بخشي از مرز دو كشور شناخته ميشود. شايد كمتر كسي بداند كه صدام تنها داعيه تسلط بر اروندرود را نداشت. ديكتاتور عراق يكسري از مناطق مرزي را متعلق به خود ميدانست كه ميمك مهمترين آنها بود.
ماجراي ادعاهاي صدامحسين در خصوص ميمك به قرارداد 1975 برميگردد. زماني كه اين قرارداد بين ايران و عراق به امضا رسيد، خطوط مرزي مشخص و بخشهايي از خاك دو كشور جا به جا شد. همچنين قرار شد تا تسلط عراق بر اروندرود پايان يابد و دو كشور به يك ميزان از اين رودخانه عظيم بهره ببرند.
در تاريخ آمده است كه وقتي نمايندگان ايران و عراق در حضور نمايندگان سازمان ملل اقدام به لولهگذاري مرزي ميكردند (لولههايي كه به صورت عمودي روي زمين كار گذاشته ميشد و مرزها را مشخص ميكرد) نمايندگان عراق در منطقه ميمك ايرادهايي وارد و به حالت قهر منطقه را ترك ميكنند. عدمحضور عراقيها رازي در خود داشت كه بعدها در جنگ تحميلي از آن پردهبرداري شد. بنابراين ميمك نيز مانند ماجراي اروندرود، خاري در چشم صدام بود و رؤياي اشغال آن را در سر ميپرورانيد.
بعد از پيروزي انقلاب و به هم خوردن توازن قوا در منطقه، صدام به فكر جبران مافاتي افتاد كه اعتقاد داشت در قرارداد الجزاير دچارش شده بود، بنابراين وقتي تقويمها به شهريورماه 1359 رسيدند، اقدام ارتش تقويت شده عراق در طول مرزها به حالت بحراني رسيد. در اين زمان شرايط حاكم در دو سوي مرزها متفاوت بود. ايران در ظاهر منفعل به نظر ميرسيد و در طرف مقابل عراق كه از بهار 1359 علناً حريم هوايي، دريايي و زميني ايران را بارها و بارها شكسته بود، از شهريورماه حملات عمدهاي را متوجه مرزهاي غربي كشور كرد. نهايتاً نيروهاي اين كشور 16 شهريورماه به منطقه خان ليلي حمله كردند و آن را به اشغال خود درآوردند. چند روز بعد نيز به ميمك حمله كردند و عاقبت در 21 شهريورماه بلنديهاي ميمك را به اشغال درآوردند.
جالب است كه خود صدامحسين نيز بعدها كه به اسارت نيروهاي امريكايي درآمد، حمله به مرزهاي كشورمان در اواسط شهريورماه 1359 را زمان آغاز جنگ اعلام كرده بود. حتي گفته بود: نميدانم چرا ايرانيها اصرار دارند 31 شهريورماه را روز آغاز جنگ بدانند!
به هر حال ميمك به عنوان اولين نقطهاي كه صدام نسبت به آن ادعاهايي را طرح ميكرد، به اشغال دشمن درآمد. اين اشغالگري ادامه داشت تا اينكه 31 شهريورماه 1359 جنگ به شكل رسمي آغاز شد و بخشهاي وسيع ديگري از خاك كشورمان به اشغال متجاوزان درآمد.
اشغال ميمك ادامه داشت تا اينكه 19 دي ماه 1359، رزمندگان ارتشي با كمك نيروهاي عشايري ايل خزل سعي در آزادسازي ميمك كردند. اينجا بود كه تعصب صدام براي حفظ سرزميني كه جزو ادعاهايش بود، بار ديگر نمايان شد. ميمك براي ديكتاتور عراق آنچنان اهميتي داشت كه برخي از اسراي عراقي عمليات ميمك اذعان ميكردند كه قاعدشان (صدام) شخصاً براي نظارت به روند حمله ايرانيها به منطقه آمده است. همچنين براي اولين بار به شكل نيمه گسترده در عمليات ميمك بمباران شيميايي صورت پذيرفت كه طي آن تعدادي از رزمندگان به شهادت رسيدند.
به رغم تلاشهايي كه نيروهاي بعثي انجام دادند، عمليات ضربت ذوالفقار يا همان آزادسازي ميمك در 20 بهمن ماه با موفقيت به پايان رسيد. منطقهاي كه صدامحسين آنقدر برايش اهميت قائل بود، سال اول جنگ به اتمام نرسيده از دستش خارج شد. بعثيها مجبور شدند از منطقهاي كه نام جعلي صيفالسعد را برايش انتخاب كرده بودند با از دست دادن دو فروند هواپيما، سه فروند بالگرد، 46 دستگاه تانك، 50 خودرو و به غنيمت گرفتن 10 قبضه ادوات جنگي، پنج دستگاه ماشين مهندسي، پنج قبضه توپ، 21 دستگاه تانك و نفربر و 2 هزار كشته و مجروح و 164 اسير فرار كنند.