غلامرضا صادقيان
از بخت خوش برفي مردم نميتوانم گذشت! با آنکه دوستانم در تحريريه يادآور ميشوند اين دومين روزي است که عکس برف ميرويم! اما چگونه بگذريم از برفي كه پاكي آورد و روح ايرانيان را جلا داد. از پس آن نگراني عميق كه اين زمستان چرا تابستان است؟! اين بخت خوشبرفي البته كه مانند بخت بد بودجه 97 بي سابقه نبود اما فراتر از پيشبينيها و دورتر از انتظار خلق بود.گويي نياز ما سرانجام بر ناز طبيعت چربيد و دعاي ما بخل آسمان را در هم پيچيد.
و چگونه بگذرم از بخت خوش ديدن رهبرم در اين ميانه! «در اين سرما و باران يار خوشتر /
نگار اندركنار و عشق در سر / نگار اندر كنار و چون نگاري / لطيف و خوب و چست و تازه و تر/
در اين سرما به كوي او گريزيم/ كه مانندش نزايد كس ز مادر/ در اين برف آن لبان او ببوسم/
كه دل را تازه دارد برف و شکر/ خيال او چو ناگه در دل آيد / دل از جا ميرود اللهاكبر»
آري برف به ما رسيد و ما را به کوي دوست رساند و دلها را به يکديگر نزديکتر و به ياد خدا رقيقتر کرد: برف ما برف ما درود! درود!/ چه نشستي که خاطرم بسرود/ بخت در برف و برف در بخت است/ هم برآن بخت و هم به برف درود.