کد خبر: 892718
تاریخ انتشار: ۰۷ بهمن ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۰
نگاهي به داشته‌هاي كتاب «حرمان هور»
اگر دوستدار كتب حوزه دفاع مقدس هستيد، به حتم بايد كتاب حرمان هور (دستنوشته‌هاي شهيد احمدرضا احدي) را مطالعه كنيد.
  غلامحسين بهبودي
اگر دوستدار كتب حوزه دفاع مقدس هستيد، به حتم بايد كتاب حرمان هور (دستنوشته‌هاي شهيد احمدرضا احدي) را مطالعه كنيد. كتابي كه با خواندن آن با روحيات سربازان خميني، همان‌ها كه با ايثار و ازجان‌گذشتگي‌شان از جنگ، گنجينه‌اي تمام‌ناشدني ساختند، آشنا مي‌شويم.
كتاب حرمان هور به اهتمام عليرضا كمري به طبع رسيده و تا كنون 15 بار تجديد چاپ شده است. اين كتاب به دستنوشته‌هاي شهيد احدي رتبه يك كنكور سراسري دانشگاه‌ها در سال 1364 مي‌پردازد كه از هوش و قلم و توانايي برخوردار بود. شهيد احدي به عنوان يك نخبه در رشته پزشكي دانشگاه شهيد بهشتي تهران ادامه تحصيل مي‌داد، اما قبل و بعد از ورود به دانشگاه، به عنوان يك رزمنده در جبهه‌هاي دفاع مقدس حضور داشت.
در مقدمه كتاب در خصوص شهيد احدي مي‌خوانيم: «سال 1345 در شهرستان اهواز در خانواده‌اي مذهبي و سنتي زاده شد... با شروع جنگ همراه خانواده به زادگاه پدر و مادرش ملاير بازگشت... نخستين بار در عمليات رمضان (سال 61) شركت كرد و در اين نبرد مجروح شد. حضور در اين عمليات را بايد مبدأ تحولي شگرف و آغاز راهي نو فراروي او به شمار آورد.»
شهيد احدي بيشتر دستنوشته‌هايش را در جبهه و از حال و هواي رزمندگان و مناطق عملياتي نوشته است. روش گردآورنده به اين قرار است كه طبق توالي زماني دستنوشته‌ها را مرتب كرده و در كتاب آورده است (البته در فصل آخر اين توالي زماني ديده نمي‌شود). در اولين دستنوشته شهيد كه در حرمان هور آمده و مربوط به 26 اسفند ماه 1362 است، مي‌خوانيم: «چيزي كه مي‌نويسم نه براي آن است كه كسي بخواند و نه براي اين است كه نيت سوء و ريايي داشته باشم، بلكه براي اين است كه اگر روزگاري خواستم به گذشته‌ها بينديشم و خاطرات گذشته‌ام را به ياد آورم، وسيله‌اي در دست داشته باشم؛ اگرچه نه انشاي خوبي دارم و نه فصاحتي در كلامم ديده مي‌شود.»
احدي شكسته‌نفسي مي‌كرد! او هم قلم خوبي داشت و هم فصاحت كلام بالايي. به اين بخش از دستنوشته‌هاي او دقت كنيد: «اولين پاس با هزاران دلهره و اضطراب طي شد. هر بوته‌اي را دشمن مي‌پنداشتيم و هر صدايي را صداي دشمن. هرگاه نوري از ته دره برمي‌خاست، يا اينكه صداي عجيبي مي‌آمد قلب بچه‌ها مي‌زد...»
برخي از دستنوشته‌هاي شهيد احمدرضا احدي كه در كتاب حرمان هور آمده آنقدر مورد توجه قرارگرفته‌اند كه در فضاي مجازي انتشار بسياري يافته‌اند. نامعادله، نام يكي از همين دستنوشته‌هاست كه شهرت زيادي دارد: «چه كسي مي‌داند جنگ چيست؟ چه كسي مي‌داند فرود يك خمپاره قلب چند نفر را مي‌درد؟ چه كسي مي‌داند هر سوت خمپاره فردا به قطره اشكي بدل خواهد شد و اين اشك جگرهايي را خواهد سوزاند؟... كدام پسر دانشجو مي‌داند هويزه كجاست؟ چه كسي در آن كشته شده و در آن دفن گرديده؟ چگونه بفهمد تانك‌ها هويزه را با 120 اسوه از خوبان له كردند.»
نويسنده براي هر بخش از دستنوشته‌هاي شهيد نامي انتخاب كرده است. فصول ابتدايي و بخش اعظم كتاب در اصل وقايع‌نگاري از اتفاقاتي است كه روزانه در جبهه براي احدي مي‌افتاده است: «بعدازظهر يكي از روزهاي شمسي، فرمانده پيش بچه‌ها آمد و از مسئول دسته تقاضاي دو نفر نيرو كرد. وقتي كه سعيد كمي فكر كرد، من و يكي ديگر از بچه‌ها را خواند و گفت خودتان را تجهيز كنيد.»
همچنين شهيد احدي به شرح احوالات دوستان شهيدش مي‌پردازد: «به ياد شهيد سراج رسولي، امشب شب آخر است. قدم‌هايت را آهسته‌تر بردار! ديدگانت را عميق‌تر به كار بند. بچه‌ها را خوب بنگر... بنده خدا سراج؛ يادش بخير! پارسال در ميمك براي اينكه به گردان ما بيايد تا در عمليات شركت كند، چقدر گريه كرد!»
احمدرضا احدي عاقبت در دوازدهم اسفندماه 1365 در جريان عمليات كربلاي5 به شهادت رسيد. او كه قلم گيرايي داشت، به عنوان وصيتنامه نوشته بود: «بسم الله الرحمن الرحيم، فقط، نگذاريد حرف امام به زمين بماند همين. حدود يك ماه روزه قرض دارم،  برايم بگيريد و برايم از همگي حلاليت بخواهيد. والسلام.»
شهيد احدي از خود دستنوشته‌هايي برجاي گذاشت كه بايد چون گنجينه‌هايي حفظ شود و براي آيندگان به يادگار بماند: «اگر قاسم نيستي، اگر علي‌اكبر نيستي، حرمله نيز مباش! كه خدا هديه حسين(ع) را پذيرفت؛ خون علي‌اصغر را به زمين باز پس نداد و نمي‌دانم كه اين خون، خون خدا، با حرمله چه مي‌كند؟»
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار