ايزد مهرآفرين
رضا برجي از مستندسازان پيشكسوت عرصه فيلمسازي است. او 35 سال است كه در اين حيطه كار ميكند و در 75كشور عكاسي كرده و در كشورهاي بسياري مستندهايي در ارتباط با جنگ ساخته است. گفتوگوي «جوان» را با اين فيلمساز درباره منشور مستندسازي كه مقام معظم رهبري خطاب به مستندسازان فرمودهاند، ميخوانيد.
شما يكي از مستندسازانِ پيشكسوتِ عرصه مستندسازي محسوب ميشويد و سالهاي زيادي است كه كار ميكنيد. با جوانترها كه صحبت كردم، معتقد بودند كه در دهه اخير مستندسازي به ويژه مستند انقلاب رشد و شكوفايي داشته و بهتر شده است، نظر شما چيست؟
مستند انقلاب يعني مستندهايي كه در ارتباط با سال 56 تا پيروزي انقلاب باشد يا در برهه انقلاب باشد، اما كلِ مستند در ارتباط با انقلاب اسلامي شامل مستند جنگ و دفاع مقدس هم ميشود و سوريه و عراق را هم دربرميگيرد. خوشبختانه اتفاقي كه در اين دهه افتاد اين بود كه يك مقدار نگاهِ سازمانها و ارگانها به مستند بيشتر شد، سابق وضعيت براي مستندسازان بسيار سختتر بود. مثالي ميزنم؛ در حمله امريكا به عراق در بغداد بودم،آقايان غفوري و كلهر هم بودند و دنبالِ بچههاي ايراني بوديم كه ببينيم كجا مستقر هستند. خبرنگاران در سه هتل بغداد مستقر بودند؛ دو هتل فلسطين 1 و 2 و ديگري هتل الرشيد. دو هتل فلسطين با هم در يك مجتمع بودند هر دو هم 30 طبقه و در هر طبقه هم بيش از 20 اتاق و سوئيت بود و در يكي از اين هتلها دنبال بچههاي ايراني بوديم، چون براي ما جا نبود و گفتيم از آنها كمك بگيريم. ما آنها را پيدا نكرديم تا اينكه يكي از مسئولان هتل به ما يك فهرستی داد و گفت ببينيد در اين فهرست هستند يا نه و ما يكي از اتاقها را پيدا كرديم كه بچههاي ايراني آنجا بودند، من به آقاي غفوري ـ كه الان مدير شبكه مستند است و ميتواند شهادت بدهدـ گفتم فرانسويها را در اين هتل بشمار ببين چند نفر هستند؟ يك هتل از يك شهر، 66 خبرنگار از فرانسه فقط در يك هتل بودند! حالا شهرها و هتلهاي ديگر را نميدانم، ولي فكر ميكنم نزديك 3 هزار خبرنگار از فرانسه به عراق آمده بودند.
خبرنگاران ايراني چند نفر بودند؟
هيچكس نبود فقط ما سه نفر بوديم و اين جاي تأسف بود! تأسف از اين جهت كه كنارِ كشور خودمان و در كشورِ هممرز خودمان يعني عراق جنگ شده و كشوري به نام امريكا به عراق حمله كرده است و ما در بغداد خبرنگار نداريم تا اتفاقاتي را كه در بغداد رخ ميدهد، به تصوير بكشيم و اين براي دنياي مستند ايران فاجعه است، براي سينما و تلويزيونِ ايران فاجعه است. اما در جنگ 33 روزه هم باز به همين شكل بود؛ يعني باز هم سريال آنطور كار نشد. چند نفر از خبرنگاران آمدند با چند نفر يك تكقسمت بلند ساختيم به نام «سواحلِ اشك و زيتون» كه اين تكقسمت 85 دقيقه بود. رفته بوديم سريال بسازيم، اما فقط همان تك قسمت درآمد. در قضاياي داعش در عراق و سوريه ميتوانم بگويم ما از حد نرمال هم پايينتر بوديم، يعني از ايران نيرو براي دفاع رفته است، به عنوان مدافعان حرم چند هزار نفر حضور داشتند، ما به ازاي اين چند هزار نفر حداقل بايد مثلاً صد تا فيلم در اين پنج سال داشته باشيم، ولي به ضرس قاطع بگويم نصف آن را هم نداريم.
ميشود استنباط كرد كه نسلي که جوانتر هستند و وارد سينماي مستند شدهاند، آينده سينماي مستند را در جهت مثبت تغيير خواهند داد؟
از يك جهت بله و از يك جهت نه، چون كه اگر بخواهند بدون مرز زندگي بكنند، يعني مرزِ زندگيشان را سينماي مستند بگذارند، من فكر نميكنم كسي بتواند با اين شمايل زندگياش را به لحاظ مالي اداره بكند. مگر يك مستندساز چقدر ميگيرد؟ ما الان دو سال و سه ماه است داريم يك مستند ميسازيم و دقيقهاي يك ميليون به ما ميدهند، براي من در ماه 2 ميليون هم نميشود! بالاخره ما بايد يك طوري كار كنيم كه جلو برود. از آن زمان هم من زمان برگشت پول نداشتم بيايم دوربينم را فروختم و برگشتم! امسال چند فيلمِ خوبِ بينالمللي ديدم كه در دنيا حرفي براي گفتن دارد و مستندهايي كه با مستندهاي گردنكلفت دنيا شانه به شانه حركت كند، اما اينكه بگوييم پنجره جديدي ميخواهد براي مستند باز شود، من چيزي نميبينم. فكر ميكنم مستند ما تازه دارد از تاتيتاتي كار كردن خارج ميشود و آهسته شروع به حركت ميكند؛ يعني هنوز شروع به حركت نكرده است و خيلي مانده تا مسئولان ما به جوانان مستندساز نگاهِ ديگري داشته باشند و به مستند نگاهِ راز بقايي نداشته باشند. الان ما هر جا ميرويم ميگوييم سينماي مستند كار ميكنيم، ميگويند راز بقا! ديدگاه آنها اين است كه ما نميتوانيم فيلم داستاني بسازيم و به سمت سينماي مستند رفتهايم.
شما در جشنوارههاي مختلفي حضور داشتهايد، هم به عنوان فيلمساز و هم به عنوان مخاطب. كار مستندسازان جوان را چطور ارزيابي ميكنيد؟
مستندسازاني به تعداد انگشتان يك دست به ميدان آمدند و دارند كارهاي خيلي خوبي ميسازند و من به اين بچهها اميدوارم. مستندسازاني كه من در سه جشنواره امسال ديدم بسيار مستعد هستند، چند مستندسازِ خوب كه ميتوانند آينده مستند ما را جلو ببرند، ولي به شرطي كه نگاهِ مسئولان فرهنگي ما از نگاهِ سانتيمانتاليسم از سينماي مستند بيرون بيايد، بگذارند سينماي مستند در لايههاي جامعه برود و حرف براي گفتن داشته باشد و برود لايههاي جامعه را بشكافد و بالاخره از اتفاقاتي كه در اين كشور دارد رخ ميدهد، بگويد و به نوعي بايد براي نظام اطلاعات جمع كند و لايههاي مختلفِ اتفاقاتي را كه در جامعه رخ ميدهد، جمع كند و نشان بدهد و مسئولان از ماحصل كاري كه مستندسازان انجام ميدهند، يك راهكاري پيدا كنند. اگر به اين شكل پيش برود، يعني مسئولان فرهنگي و هنري ما چه ارشاد و چه جاهاي ديگر كه در زمينه فرهنگي و هنري كار ميكنند، واقعاً يك روزي بخواهند لايههاي مختلف جامعه را ببينند و بفهمند چه اتفاقي دارد رخ ميدهد و ببينند چه بايد بكنند يعني هنوز نتوانستهاند آسيبشناسي بكنند. مستندسازها ميتوانند به راحتي آسيبشناسي بكنند و ماحصل كارشان را در قالب فيلم نشان بدهند تا مسئولان بتوانند راهكار پيدا كنند، ولي متأسفانه هنوز به اين مرحله نرسيدهايم.
فكر ميكنيد چه موضوعاتي در سينماي مستند مهجور مانده است؟
موضوعات بسياري وجود دارد. مسئولان از مستندسازان بخواهند مثلاً در مورد اعتياد 10 مستند بسازند و لايههاي مختلف جامعه را كنكاش كنند و ببينند و در ارتباط با اين موضوع يك راهكار پيدا كنند، ولي هنوز اين اتفاق از سوي مسئولان رخ نداده است.
فكر ميكنيد الان دانشگاههاي ما بدون مشكل هستند؟
فقط كافي است شما دوربين را ببريد در خوابگاه و لايههاي مختلف دانشگاه، ميبينيد كه چه اتفاقي دارد رخ ميدهد. در خيلي جاهاي ديگر مسئولان ميتوانند از بچههاي مستندساز كمك بگيرند.