وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ :واي بر هر عيبجوي طعنه زنندهاي
اين سوره(الهمزه) كه با هشداری كوبنده آغاز ميشود كساني را توبيخ ميكند كه با نيش زبان و حركات دست و چشم و ابرو در پشت سر و پيشرو، ديگران را استهزا كرده يا عيبجويى و غيبت ميكنند يا آنها را هدف تيرهاى طعن و تهمت قرار ميدهند.
وقتي صحبت از رنجاندن ديگران به ميان ميآيد ذهنمان به سمت برخورد فيزيكي ميرود، در حالي كه يكي از مهمترين حقالناسها كه سبب بسياري از گناهان و بدبختيهاي انسان ميشود، آزار و اذيت ديگران از طريق زبان است. يكي از آفات خانمانسوز زبان كه موجب رنجش ديگران و سلب بركت و آرامش زندگي خودمان نيز ميشود نيش و كنايه و زخم زبان زدن است. در طول روز و در زندگي روزمره هر كدام از ما در عكسالعمل به رويدادها و اتفاقات تلخ و شيرين، سخناني را بر زبان ميآوريم. اين سخنان نه تنها مسير اتفاقات بعدي را تعيين ميكند بلكه آثار خود را ساعتها و گاه روزها بر زندگي ديگران و حتي خودمان بر جاي ميگذارد. حفظ و كنترل زبان به قدري اهميت دارد كه اميرالمؤمنين علي (ع) در سخني نغز و پر مفهوم، زبان را به درندهاي تشبيه كرده است كه اگر كنترلي بر آن نباشد و رها شود، گاز ميگيرد.
به تعبير شگفتانگيز امام علي (ع) زبان، اين عضو كوچك انسان اگر كنترل نشود ميگزد، يعني گاهي با دروغ و تهمت آبروي ديگران را ميريزد، گاهي با سخنان تفرقهآميز دوستيها را از ميان ميبرد و دشمني و كينه ايجاد ميكند، گاهي با نيش و كنايه يا عتاب و سرزنش دلي را ميشكند و گاهي با تحقير و توهين مايه رنجش كسي ميشود. از طرفي اگر از زبان به درستي استفاده كنيم ما را به ارج، قرب و مقامي والا ميرساند. تلاوت قرآن، دعوت مردم به خير و صلاح، دعا و نيايش، گفتن يك جمله و كاشتن گل خنده برلبان و اميد در دلهاي ديگران، بخشيدن آرامش به ديگران و بسياري از كارهاي خير ديگر كه با استفاده درست از زبان ميتوانيم به آنها برسيم.
زلزله زخم زبان، پس لرزههايي خانمانسوزتر دارد
كنترل نكردن زبان و نيش و كنايه زدن عواقب شومي دارد كه اكثر اوقات جبران آن امكانناپذير است. در واقع زخم زبان زدن مانند بمبي عمل ميكند كه حتي عميقترين روابط عاطفي را نابود ميكند و با كاشتن تخم كينه و نفرت در دلها بدبختيهايي را به بار ميآورد. چه بسيار والديني را كه از فرزندانشان جدا كرده و همسران را از هم متنفر ساخته و چه دوستيهاي عميقي كه توسط آن به دشمني تبديل شده است. در واقع زخم زبان اعصاب و روان طرف مقابل را نشانه ميرود و تداوم آن موجب ايجاد كينه و نفرت و در نهايت دشمنيهاي خطرناكي ميشود كه جبران آن امكان ناپذير است. از طرفي خود فرد هم از تركشهاي اين بمب مخرب نميتواند در امان باشد، چراكه اگر به موقع به خنثيسازي آن عمل نكند، رفتهرفته اين عمل به نوعي عادت و اعتياد رفتاري در فرد تبديل ميشود و به غلط، آرامش اعصاب خود را در نيش و كنايه زدن به ديگران و عصبي كردن آنها ميبيند، اما اگر كف روي آب را كنار بزنيم و به عمق حقيقت نگاه كنيم درمييابيم كه چنين افرادي در وهله اول شخصيت خود را تحقير و كوچك ميكنند و با نيش و كنايه زدن، موجبات تنهايي خود را فراهم ميكنند، چراكه چنين افرادي از خصيصه مهم حفظ حريم ديگران بيبهره بوده، در نتيجه دوستان، آشنايان و حتي اعضاي خانواده زياد دلخوش نيستند كه با آنها صحبت كنند.
فقدان رشد شخصيتي و اخلاقي علت تندي زبان
علت اساسي طعنهدار و تند بودن زبان برخي افراد ريشه در فقدان رشد شخصيتي و اخلاقي آنها دارد. چنين افرادي اصولاً از ثبات روحي و رواني خوبي برخوردار نيستند. عقدههاي روحي در گذشته و عدم تكميل ابعاد شخصيتي و اخلاقي سبب ميشود فرد نسبت به همه افكاري منفي، كينه توزانه و حتي خشم و حسادتي كذايي داشته باشد. اغلب اين افراد انسانهاي عصبي هستند كه آستانه تحمل كم و مهارت ارتباطي ضعيفي دارند و چون زمينههاي اخلاقي به طور كامل و مناسب در آنها شكل نگرفته است، سبب ميشود، فرد اين عقدههاي دروني گذشته خود را به صورت نيش و كنايه نسبت به ديگران بروز دهد تا با تحقير و رنجش ديگران، به تصور غلط خود شخصيت رشد نيافته خود را ارتقا دهد. از سوي ديگر به صراحت ميتوان گفت گاهي چنين افرادي از بهره هوشي و هوش هيجاني پاييني برخوردارند، چراكه نميتوانند تجزيه و تحليل كنند كه آهنگ كلام، لحن و نوع انتخاب كلماتشان چه تأثيري در روح و روان طرف مقابل ميگذارد.
درستي و راستي زبان، ثمره ايمان حقيقي فرد است
هرچه انسان اعتقادات قويتري داشته و در يك كلام از ايمان حقيقي و قلبي و نه ظاهري، بهره كاملي برده باشد و زمينههاي اخلاقي در او به درستي شكل گرفته باشد سعي ميكند نحوه تكلم خود را به سمتي ببرد كه از آزار و اذيت ديگران به دور باشد، چراكه به دليل ترس از گناه، از رنجاندن ديگران دوري و سعي ميكند وارد گفتوگوي محترمانه شود. رسول خدا(ص) فرمودند: «ايمان هيچ بندهاي درست نميشود، مگر اينكه قلبش درست شود و قلبش درست نميشود تا آنكه زبان او راست و مستقيم شود.»
از سوي ديگر اگر كمي به اطرافيان خود دقت كنيم متوجه ميشويم كساني كه نيش و كنايه را چاشني تلخ هر جمله خود قرار ميدهند، از نظر مسائل اعتقادي و اخلاقي ضعيف هستند و از ايمان حقيقي بهرهاي نبردهاند، در نتيجه عمل بخشش و گذشت در زندگي چنين افرادي كمرنگ است و سر بزنگاهها به راحتي مانند مار نيش ميزنند. همچنين ايمان با آرامش همراه است و همين آرامش سبب ممانعت از زدن زخم زبان ميشود، چراكه اصولاً افراد عصبي در موقعيتهاي مورد نظر به تصور غلط براي آرامش اعصاب خود، به نيش و كنايه متوسل ميشوند.
راهكار اساسي براي ترك تند زباني
مهمترين و اساسيترين قدم براي ترك بدزباني اين است كه قلباً به عواقب شوم اخروي و دنيوي آن پي ببريم. شايد بتوان واضحترين عواقب بد و سخت اخروي و دنيوي آن را در اين كلام معنادار امام محمد باقر(ع) يافت: «هيچ انساني روياروي مؤمني به او طعنه نميزند، جز اينكه به بدترين مرگ ميميرد و سزاوار است كه به خير باز نگردد.» (كليني: كافي، ص۳۶۱، ح۹)
در جايي ديگر حضرت رسول اكرم(ص) فرمودند: «بهترين اعمال نزد خداوند حفظ زبان است و بيشترين گناهان فرزندان آدم زبان اوست. هركه مردم از زبان او بترسند از اهل جهنم است.»
بنابراين نفرت و دشمني خدا، محروم شدن از بهشت، استحقاق لعن، تيرگي دل و انحطاط اخلاق از پيامدهاي زخم زبان است كه در مضامين روايي، بسيار به آنها اشاره شده است.
دومين قدم در جهت ترك زخم زبان و طعنه زدن اين است كه خود شخص بپذيرد به اين مرض روحي دچار شده و زبانش واقعاً تند است، چراكه اغلب اين افراد سهل انگارانه از پذيرش اين موضوع شانه خالي ميكنند و خود را فريب ميدهند، بنابراين شرط دوم اين است كه فرد بايد متقاعد شود در رفتار خود تغيير ايجاد كند. لازم است وقتى مىخواهيم ضعف كسى را به او يادآور شويم با خوشرويى، مهربانى و دلسوزى با او روبهرو شويم و به گونهاى سخن بگوييم كه آن شخص درصدد جبران ضعف خود برآيد. از آن جايي كه ترك هر عادت رفتاري سخت است دوري از آفت آسيبزاي زبان نيز شايد ابتدا كمي سخت باشد ولي پس از مدتي متوجه خواهيم شد با دوري از نيش و كنايه زدن ابتدا خود را از درد و رنجهاي دروني رها و سپس شيريني آن را نه تنها در دل بلكه در زندگي خود احساس ميكنيم.