محسن اراكي
رفتار بزرگان و شيوه زندگانيشان بهترين آموزش اخلاق و سازندهترين درس خودسازي است. تأثيري كه شرح زندگاني انسانهاي وارسته در دل حقطلبان و جويندگان فضيلت و تقوا دارد، چشمگير و غالباً از ساير انواع مواعظ دلانگيزتر و آموزندهتر و سازندهتر است. شاهد بر اين مدعي شيوهاي است كه در كتاب عظيم الهي قرآن كريم، اين گوهر يكتاي فضيلتپروري و انسانسازي به كار رفته است كه بيش از هر موضوع ديگر به شرح زندگاني انسانهاي وارسته تاريخ پرداخته و با نقل داستانها، ماجراها، سخنان و شيوههاي رفتار و زندگي آنان بزرگترين و سودمندترين آموزشها و مواعظ اخلاقي را براي بشريت به ارمغان آورده است.
مرحوم پدرم، آيتالله العظمي حاج ميرزا حبيبالله اراكي از نمونههاي بارز فضيلت و تقوا بودند. ايشان در خانوادهای با فضيلت و باتقوا پرورش يافته و سالها از خرمن علم و اخلاق عالمان بزرگ عصر خويش همچون آيتالله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائرييزدي در قم و مرحوم آيتالله العظمي غروياصفهاني و مرحوم آيتالله العظمي آقاضياءالدين عراقي و مرحوم آيتالله العظمي شيخ محمدكاظم شيرازي بهرهمند گشته و سالها توفيق مرافقت و ملازمت بزرگاني همچون مرحوم آيتالله العظمي سيد عبدالهادي شيرازي را داشتند. علاوه بر مرتبه بسيار بالاي علمي كه ايشان را در جايگاه برجستهترين اساتيد و فقهای حوزه علميه نجفاشرف قرار داده بود، از نظر سلوك و عمل از شخصيتهاي كمنظير عصر خود به شمار ميرفتند. همگان در ورع و وارستگي و تقواي ايشان متفقالقول بودند و هم اكنون نيز در بين كساني كه با ايشان أدني معاشرت و الفتي داشتهاند كسي نيست كه در برجستگي كمنظير اخلاقي و وارستگي ايشان كمترين ترديدي داشته باشد.
حقير به دليل آنكه فرزند ايشان بودم بالطبع تا هنگامي كه در نجفاشرف بودم توفيق مصاحبت و ملازمت با ايشان يار من بود و در اين مدت از هنگامي كه خود را دريافتم و پدرم را در حدي كه برايم مقدور بود، شناختم، نكات فراواني از رفتار و زندگي ايشان در خاطرم نقش بسته كه آموزنده و سازنده است و خاطرات معنوي بسياري از معاشرت با ايشان به ياد دارم كه علاوه بر نكات برجسته تربيتي و اخلاقي مشتمل بر احوال و انحاي سلوك عرفاني است كه براي سالكان طريق معرفت الهي درس آموز و دليل راه است. از سوي دوستان و بزرگواراني كه كم و بيش با حالات ايشان آشنا بودند بسيار درخواست ميشد كه آنچه از سرگذشت معنوي ايشان به خاطر دارم به رشته تحرير درآوردم تا مورد استفاده طالبان فضيلت قرار گيرد. اجابت اين درخواست براي من سخت بود، نخست بدين سبب كه آن مقدار از زمان رشد و بلوغم كه در ملازمت با پدر طي شد مدت طولاني نبود، زيرا بنده به دليل شرايط سياسي حاكم بر عراق، در 19 سالگي مجبور به ترك عراق شدم و از آن تاريخ به بعد جز در دو نوبت مسافرت ايشان به ايران -كه روي هم رفته سه چهار ماهي بيش نبود- توفيق معاشرت و ملازمت با ايشان نيافتم و بسياري از نكات عالي زندگاني ايشان را افرادي كه زمان بيشتري با ايشان بودهاند به خاطر دارند كه حقير از آنها بيخبرم، لذا آنچه بنويسم مطلب جامع و شاملي كه تصوير نسبتاً كاملي از ابعاد شخصيت معنوي ايشان باشد نخواهد بود و ديگر به سبب نسبت فرزنديام بود كه گرچه گفتهاند: «گيرم پدر تو بود فاضل، از فضل پدر تو را چه حاصل»؛ به هر حال، بيان فضيلت آن كس كه به نحوي با گوينده يا نويسنده نسبتي دارد، لغزشگاه تفاخر و غرور است و در لغزشگاه گام استوار برداشتن كار دشواري است.
ليكن با توجه به نتايج و فوايد فراواني كه نقل احوال مردان خدا همراه دارد و با توجه به نياز شديد نسل جوان نوخاسته عصر ما به بركت انقلاب پرشكوه اسلامي بيش از هر زمان ديگر در جستوجوي فضيلت است، با استمداد از عنايت الهي تصميم بر نگارش بخشي از آنچه از خاطرات معنوي و رفتارهاي آموزنده اين دستپرورده مكتب ائمه اطهار(ع)، به ياد دارم گرفتم، اميد است مورد استفاده جويندگان فضيلت و رهپويان وادي حقيقت قرار گيرد.